رفیق کشی در میدان قیام / سلاخی رفیق جلوی چشم تهرانی ها
حوادث رکنا: پسر جوانی که متهم است در جریان درگیری شبانه با یکی از دوستانش در میدان قیام تهران او را با ضربه چاقو به قتل رساندهاست بازداشت شد.
رفیق کشی در میدان قیام تهران پرونده یک قتل را رقم زد. رفیق کشی در میدان قیام سبب شد تا دو رفیق به جان هم افتاده و یکی از آنها به قتل برسد. رفیق کشی جلوی چشم مردم رخ داد و تهرانی ها را به وحشت انداخت. قاتل پس از رفیق کشی پا به فرار گذاشت . قاتل در پرونده رفیق کشی اعتراف کرده که با ضربات چاقو رفیق اش را کشته است.
قتل رفیق در میدان قیام
به گزارش رکنا، ساعت۲۱ شامگاه جمعه ۱۵مرداد قاضی مصطفی واحدی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری۱۱۶ مولوی از قتل پسر جوانی در میدان قیام در جنوب تهران با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شد.
تیم جنایی مقابل یک فروشگاه زنجیرهای با جسد پسر ۲۱سالهای روبهرو شدند که با اصابت ضربه چاقو به گردنش به قتل رسیدهبود. بررسیها حکایت از آن داشت مقتول لحظاتی قبل در جریان درگیری با یکی از دوستانش که علی نام داشت به قتل رسیده و علی هم پس از فرار از سوی رهگذران دستگیر و تحویل مأموران کلانتری داده شدهاست. همچنین مشخص شد یکی از دوستان مشترک قاتل و مقتول شاهد درگیری خونین بوده و موضوع را به مأموران پلیس خبر دادهاست. بنابراین تیم جنایی در نخستین گام از دوست مقتول تحقیق کرد.
اظهارات دوست مقتول
وی در توضیح ماجرا گفت: محسن و علی با هم دوست بودند. محسن به خانه ما آمدهبود و ناهار را با هم خوردیم. شب حادثه با هم بودیم که یکی از دوستان مشترکمان تماس گرفت و قرار ملاقات گذاشت. وقتی از محسن سوال کردم گفت: علی یک بسته دارد که میخواهد به شهرستان بفرستد و از من خواسته تا بسته را تحویل بگیرم و به یکی از دوستانم بدهم تا او به شهرستان ببرد و تحویل یکی از بستگانش دهد.
محسن گفت که قرار است شب او را ببیند و بسته را تحویل بگیرد. پس از این من، محسن را سوار موتورسیکلتم کردم و به میدان قیام رفتیم. آنجا علی منتظر او بود که محسن پیاده شد و با هم شروع به صحبت کردند. من به آنها گفتم که گرسنه هستم و به مغازه ساندویچی میروم و برای خودم ساندویچ میگیرم که از آنها دور شدم و در فاصله حدود ۱۰۰متری به مغازه ساندویچی رفتم. هنوز دقایقی نگذشته بود که صدای دلخراش دوستم به گوشم رسید که سراسیمه از مغازه ساندویچی بیرون آمدم و به طرفش رفتم که دیدم گردنش را گرفته است و از میان انگشتانش خون فوران میزند. او ناله میکرد و روی زمین افتاد که دیدم علی با لباس خونی در حال فرار است. تازه متوجه شدم که چه اتفاقی افتادهاست که با صدای بلند درخواست کمک کردم و از رهگذران خواستم قاتل را بگیرند و رهگذران هم او را دنبال کردند و چند کوچه آنطرفتر دستگیرش کردند و تحویل پلیس دادند. وی در پایان گفت: من علت درگیری آنها را متوجه نشدم، اما مطمئن هستم که علی قاتل است.
سپس تیم جنایی دوربینهای مداربسته محل حادثه را مورد بازبینی قرار دادند. دوربینها نشان میداد محسن و علی با هم در حال قدم زدن هستند و صحبت میکنند که دقایقی بعد ناگهان علی چاقویی از جیبش بیرون میآورد و به گردن محسن میزند. محسن غرق خون میشود و قاتل هم از محل میگریزد.
با بهدست آمدن این اطلاعات تیم جنایی از قاتل تحقیق کردند. متهم در بازجوییها با انکار قتل گفت: ۹سال داشتم که همراه مادرم به کشور آلمان رفتم و آنجا ساکن شدیم تا اینکه مدتی بعد مرتکب خلاف شدم. من چند باری سرقت کردم و خلافهای دیگری هم انجام دادم که دادگاه رأی به اخراج من از کشور آلمان داد و در نهایت ششماه قبل مرا به ایران برگرداندند، اما مادرم همراه خانوادهام همان جا ماندند.
وی درباره شب حادثه گفت: من با محسن قرار داشتم و با هم حرف زدیم، اما نمیدانم چه کسی او را به قتل رساندهاست. متهم وقتی مأمور پلیس درباره لباسهای خونی و فیلم دوربینهای مداربسته و اظهارات شاهدان عینی و دوست مشترکشان که همگی حکایت از آن داشت او قاتل است روبهرو شد سکوت کرد و حرفی نزد.
در ادامه همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی متهم که همه شواهد و دلایل نشان میدهد قاتل است برای تحقیق بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان حادثه به دستور قاضی واحدی در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
ارسال نظر