داستان عجیب پسر 16 ساله پس از 3 سال زندانی بودن + عکس

پسر 16 ساله در پارک اقدام به فروش مواد مخدر می کرد که در عملیات پلیسی با 480 گرم تریاک دستگیر شد.

به گزارش رکنا، اوایل زمستان سال ۹۶ به ماموران پلیس پیشوا ورامین خبر رسید. مدتی است پسر نوجوانی به خرید و فروش مواد افیونی مشغول شده است .ماموران پلیس به ردیابی وی پرداختند و توانستند امین ۱۶ ساله را در حالی که ۴۸۰ گرم تریاک همراه داشت در یک پارک در ورامین بازداشت کنند. پسر نوجوان به خرید و فروش تریاک به معتادان اعتراف کرد و روانه کانون اصلاح و تربیت شد .

وی در بازجویی ها به تشریح زندگی تلخ اش پرداخت و گفت :سالها قبل و وقتی که خردسال بودم پدرم تصادف کرد و از کار افتاده شد .شدت تصادف به حدی بود که پدرم دیگر خانه‌نشین شده بود و نمی‌تواند کار کند . من تنها فرزند خانواده بودم ناچار شدم در کودکی کار کنم و خرج زندگی خودم و پدر و مادرم را تامین کنم .من از بچگی کارگری می کردم تا هزینه های زندگی مان را تامین کنم. چون کودک بودم حق و حقوقم را نمی‌دادند و همیشه دستمزدی پایین دریافت می کردم. اما با این حال هر طور شده بود کار می‌کردم تا هزینه های درمان پدرم را بپردازم.

دستگیری یک سوداگر مرگ در ورامین

وی ادامه داد : زندگی مان را به سختی می گذراندیم تا اینکه چند سال قبل یک مرد موادفروش به نام مجتبی من پیشنهاد کار داد .او می گفت اگر مواد بفروشم می توانم به راحتی مخارج زندگی‌ام را تأمین کنم. من قبول کردم و پول خوبی گرفتم. بعد از آن شروع به مواد فروشی کردم و این کا را ادامه دادم. در این مدت هزینه درمان پدرم زیاد بود و من علاوه بر مخارج زندگی خودم و مادرم باید اجاره خانه مان را می‌پرداختم و من به همین خاطر ناچار به موادفروشی بودم. اما باور کنید من فقط در حدی که بتوانم مخارج زندگیمان را تامین کنم مواد می‌فروختم .آن روز هم ۴۸۰ گرم تریاک همراه داشتم که ماموران پلیس مرا بازداشت کردند.

برای امین که حالا 19سال دارد کیفرخواست صادر و پرونده اش به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران که ویژه رسیدگی به جرائم اطفال است فرستاده شد.

ادعای بیگناهی پسر 16 ساله در دادگاه

وی پای میز محاکمه ایستاد و ادعای عجیبی را مطرح کرد.

امین گفت: من اتهام حمل مواد مخدر را قبول ندارم.480گرم تریاک متعلق به من نبود. آن روز در پارک بودم که مجتبی را اتفاقی دیدم. او تریاک را به من داد و مجبورم کرد تا در پارک بچرخم و آن را بفروشم. من قبول نمی کردم اما او با تهدید مرا مجبور به این کار کرد. من به دنبال مشتری بودم که یکباره بازداشت شدم.

وی ادامه داد :من بی گناه هستم و حالا یک سال است که به زندان منتقل شده‌ام و آنجا شرایط بدی دارم. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم به خاطر شرایط سخت زندگی پدر و مادرم به من کمک کنند.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

وبگردی