بهلول قاتل شیما اشک تمساح ریخت! / شیما  مثل دخترم بود !! + فیلم گفتگوی اختصاصی
حجم ویدیو: 85.50M | مدت زمان ویدیو: 00:10:48

به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، بهلول قاتل شیما که اوایل تابستان سال گذشته دختر نوجوانی را به نام شیما صباگردی مقدم در پایانه بیهقی سوار بر خودرویش کرد و این دختر نوجوان را به خانه خود در منطقه سبلان برد.

خانواده شیما صباگردی مقدم که از ناپدید شدن دخترشان نگران بودند با حضور در اداره پلیس درخواست کمک کردند که ماموران با بررسی دوربین های مداربسته موفق به شناسایی خودروی بهلول قاتل شیما شدند و این مرد 61 ساله را به اداره پلیس احضار کردند.

بهلول در اعترافات ابتدایی ادعا کرد شیما صباگردی مقدم را در منطقه نظام آباد از خودرویش پیاده کرده و دیگر اطلاعی از سرنوشت او ندارد این ادعا در حالی بود دوربین های مداربسته نشان از آن داشت که بهلول در آن شب به منطقه نظام آباد مراجعه نکرده است ولی ماموران با توجه به اینکه هیچ مدرکی از وی نداشتند بهلول قاتل شیما را با قرار وثیقه آزاد کردند.

شیما دختر 15 ساله

درخواست کمک پدر شیما صباگردی مقدم

پدر شیما وقتی شنید تنها مظنون پرونده ناپدید شدن دخترش آزاد شده با انتشار فیلمی در فضای مجازی از رییس قوه قضائیه درخواست کمک کرد و بهلول قاتل شیما بار دیگر به دادسرای امور جنایی تهران احضار شد.

آبان ماه امسال بود که بهلول قاتل شیما به عنوان تنها مظنون پرونده شیما صباگردی مقدم دستگیر شد و در اعترافات ابتدایی ادعا کرد که شیما اعتیاد به مواد مخدر داشت و بعد از اینکه به خانه ام آمد با من زندگی می کرد و شب حادثه بخاطرمصرف مواد مخدر اوردز کرد و به کام مرگ فرو رفت و شبانه جسد را در کنار رودخانه ارس دفن کردم.

کارآگاهان با حضور در محلی که بهلول قاتل شیما اعتراف کرده بود شروع به جستجو کردند اما هیچ ردی از جسد شیما به دست نیامد.

بهلول قاتل شیما در سناریوی دیگر در هفته گذشته ادعا کرد که جسد شیما را در جاده چالوس رها کرده است که ماموران بار دیگر به محل رفتند اما تحقیقات دوباره به درهای بسته خورد و اثری از جسد به دست نیامد.

صحبت های پدر شیما صباگردی در باره قاتل دخترش

سکوت بهلول قاتل شیما شکست

صبح روز شنبه 15 آذر ماه امسال بود که بهلول لب به سخن باز کرد و به ماموران گفت: شب حادثه شیما به من و خانواده ام فحاشی کرد که در یک لحظه عصبانی شدم و با شال گردنش او را خفه کردم و جسد را در حیاط خانه صاحبخانه اش دفن کرده است.

ماموران با حضور در کوچه نیافر در منطقه نامجو به خانه صاحبخانه بهلول قاتل شیما رفتند و با کندن باغچه حیاط به جسد شیما صباگردی مقدم رسیدند.

از جسد شیما صباگردی مقدم تنها چند استخوان و جمجمه در لباس و مانتوی بزرگی کشف شد و بهلول قاتل شیما در اعترافاتش گفت: شیما در خانه من بود که روز حادثه او شروع به فحاشی به من کرد که در یک لحظه عصبانی شدم و با شال گردن خود شیما او را خفه کردم.

بهلول قاتل شیما افزود: صاحبخانه ام که پیرزن تنهایی است یک خانه حیاط دار دارد و اطلاع داشتم که روزهای پنج شنبه و جمعه به خانه خواهرزاده اش می رود که توانستم کلید خانه اش را به دست بیاورم و وقتی در خانه نبود جسد شیما صباگردی مقدم را به خانه صاحبخانه ام که در نزدیکی خانه ام بود منتقل کردم و جسد را داخل باغچه دفن کردم.

گفتگو با بهلول قاتل شیما

با شیما صباگردی مقدم چطور آشنا شدی؟

من در پایانه بیهقی مسافرکشی می کردم، ساعت یک ونیم بامداد بود که شیما به سراغم آمد و خواست تا او را به میدان رسالت برسانم، شیما سیگار می کشید و چند جوان نیز برایش ایجاد مزاحمت کردند که او سوار بر خودرویم شد و از من خواست تا داخل خودرویش 2 دود شیشه بگیرد، تعجب کردم و به او گفتم یک دختر در سن و سال تو شیشه می کشد؟ شیما در جواب گفت نسخ هستم و وقتی فهمید من هم مصرف کننده مواد مخدر هستم تصمیم به کشیدن مواد کرد که به او گفتم من داخل خودرویم مواد نمی کشم.

چرا او را به خانه بردی؟

وقتی فهمید همسر و فرزندانم از من جدا شدند پیشنهاد داد تا به خانه ام بیاید و مواد بکشد، چون نمی خواستم در خیابان برای او ایجاد مزاحمت کنند او را به خانه خودم بردم، در خانه ام یک زوج جوان میهمان بودند که وقتی به خانه رفتیم زن دوستم با شیما صحبت کرد و او را نصیحت کرد و وقتی آدرس خانه اش را گرفتیم از دوستانم خواستم به خانه شان بروند تا او را به خانه شان ببریم اما آدرسی که شیما صباگردی مقدم داده بود اشتباه بود.

شیما چه مدت در خانه ات بود؟

40 تا 50 روز در خانه ام بود.

چرا اجازه نمی دادی از خانه خارج شود؟

او خودش نمی خواست برود، می گفت ناپدری اش مرد بدی است و حتی اجازه نمی دهد تا موبایلش با دوستانش حرف بزند به همین خاطر از ترس ناپدری اش از من خواست تا در خانه ام بماند و من کاری به او نداشتم.

چرا از همسرت جدا شدی؟

من بازاری بودم و یک خانه در سعادت آباد داشتم و برای خودم کسی بودم اما همسرم به بهانه اینکه پسرم معاف از خدمت سربازی شود پیشنهاد داد تا از هم طلاق بگیریم و به بهانه اینکه شاید من بعد از طلاق با او ازدواج نکنم خواست تا خانه میلیاردی ام را به نامش کنم که من هم پذیرفتم اما او و فرزندانم دیگر حاضر به زندگی با من نبودند، پسرم مرا کتک زده و دخترانم به من بی احترامی می کردند و تصمیم داشتم خانه ام را آتش بکشم اما تصمیم گرفتم تنها زندگی کنم که زن و بچه ام با سرمایه من به کشور ترکیه رفتند.

چرا شیما را به قتل رساندی؟

شیما مثل دخترم بود، آن شب با هم صحبت می کردیم و در مورد سرنوشت زندگی ام حرف زدیم هر دو گریه می کردیم که ناگهان شیما با تلخی با من حرف زد و می گفت دخترانت در آنجا کارهای خلاف می کنند و شروع به توهین و فحاشی کرد که در یک لحظه شال گردنش را کشیدم و در کمتر از 20 ثانیه او روی زمین افتاد، شروع به احیا کردم و ماساژ قلبی دادم اما بی فایده بود باور کنید من قصد کشتن نداشتم.

جسد را کجا بردی؟

جسد شیما را داخل یک کیسه بسته بندی کردم و با خودرویم به حیاط خانه صابخانه ام بردم.

کلید خانه را از کجا تهیه کردی؟

من 40 سال است که زن صاحبخانه را می شناسم و کلید خانه اش را برای پارکینگ خانه گرفته بودم و چون وسیله زیادی داشتم کلید خانه را به من داده بود تا خریدهایی که برای فروش دارم را در انباری بگذارم به همین خاطر کلید خانه اش در اختیارم بود و به من اطمینان داشت. شب حادثه با اطلاع از اینکه زن صاحبخانه در خانه نیست جسد را به داخل حیاط بردم و جسد شیما را در آنجا دفن کردم.

چرا از روز اول محل دفن جسد را نگفتی؟

ناپدری شیما صباگردی مقدم بارها مرا اذیت کرده بود از او کینه داشتم و تصمیم داشتم او را آزار دهم به همین خاطر محل دفن جسد شیما رانمی گفتم.

چطور تصمیم به اعتراف گرفتی؟

در بازداشتگاه زیارت عاشورا می خواند و همانجا بود که تصمیم گرفتم اعتراف کنم و هر شب از اینکه خدا این شهامت را به من داد تا اعتراف کنم شکرگزاری می کنم.

فکر نمی کردی بازداشت شوی؟

من هیچی برای از دست دادن نداشتم، خانواده ام مرا ترک کرده بودند، شریکم سرمایه میلیاردی ام را بالا کشید، پدر و مادرم فوت کرده بودند و هیچی برایم از دست دادن نداشتم.

شیما با لباس بیرون در خانه بود؟

شیما دختر خوبی بود و همیشه با همان لباس بیرونش در خانه بود و شال روی سرش می انداخت، شیما دختر خوبی بود و مثل دخترم بود. پشیمانم و از کاری که ناخواسته انجام دادم ناراحت هستم.

ماجرای لباس و کفش های زنانه در خانه ات چه بود؟

من یک بار لباس و کفش زنانه و مردانه خریده بودم، 8 پالت لباس بود برای فروش و آنها را هم در انباری همان خانه صاحبخانه گذاشته بودم و برخی از این لباس ها در خانه ام بود به همین خاطر این لباس ها در خانه ام بود.

ماجرای دومین دختری که در خانه ات حضور داشت چه بود؟

او با یک پسر همخانه بود که با هم قهر کرده بودند و فقط مرا می شناخت به همین خاطر از من خواسته بود که مدتی در خانه ام باشد تا یک هم خانه پیدا کند که وقتی به آگاهی آمدم به برادرم گفتم که یک دختر در خانه ام است و برو در خانه را برایش باز کن که نمی دانم برادرم فراموش کرده بود یا اصلا به خانه من نرفته بود که این اتفاق افتاد که از مردم درخواست کمک کرد.

بنا بر این گزارش، بهلول قاتل شیما برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

 

وبگردی