قاتلان به اعدام و شلاق محکوم شدند
دفن کردن جنازه مرد تهرانی در بیابان های رودهن / افشین گیر کفتارها افتاد + جزییات
حوادث رکنا: عاملان قتل مرد بنگاهی با حکم قضایی به مجازات سنگین قصاص،شلاق و زندان محکوم شدند.
به گزارش رکنا، شاگرد بنگاه که متهم است برای کشتن صاحبکارش اجیر شده بود دیروز برای دومین بار در دادگاه از خود دفاع کرد.
رسیدگی به این پرونده از بیست و یکم فروردین ماه سال 98 به دنبال ناپدید شدن مرد 48 ساله ای به نام افشین آغاز شد.
برادر وی که به کلانتری قلهک رفته بود به ماموران گفت :برادرم کارشناس دادگستری و صاحب یک مغازه املاک در رودهن است و چندین آپارتمان دارد. او دیروز به محل کارش رفت اما دیگر به خانه باز نگشت. ما همه جا را گشته ایم اما خبری از او نداریم.
پلیس در نخستین گام از تحقیق ها به بازجویی از شاگرد بنگاه افشین به نام سعید پرداخت .اظهارات ضد و نقیض پسر جوان شک پلیس را برانگیزد و وی در بازجوییهای بعدی به قتل با همدستی سه نفر دیگر به نام های صفر،کریم و عباس اعتراف کرد .
اعتراف شاگرد بنگاه به قتل خونین
پسرجوان گفت: من از سوی آن ها اجیر شده بودم تا از صاحب کارم اثر انگشت بگیرم اما ناچار شدم افشین را بکشم .من و کریم جسد را در بیابانهای پردیس دفن کردیم.
با نشانی هایی که پسر جوان به پلیس داده بود بقایای جسد در حالی کشف شد که حیوانات بخشهای زیادی از صورت وی را خورده بودند و قابل شناسایی نبود.
با اطلاعاتی که سعید به پلیس داد 3 همدست دیگر وی ردیابی و بازداشت شدند.
به این ترتیب سعید به اتهام مباشرت در قتل ،مشارکت در آدم ربایی و معاونت در اخذ اثر انگشت و سه متهم دیگر به اتهام معاونت در قتل ،مشارکت در آدم ربایی و معاونت در اخذ اثر انگشت پای میز محاکمه ایستادند .
در دادگاه
درخواست قصاص برای قاتل جوان
در ابتدای جلسه پدر و مادر و 2 فرزند قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند .
سپس سعید ۲۷ ساله در جایگاه ویژه ایستاد و به تشریح زندگیاش پرداخت گفت.وی گفت: من سال ۹۶ از یکی از روستاهای همدان برای پیدا کردن کار به تهران آمدم.من در رودهن باعباس آشنا شدم و مدتی را برای او کار کردم . پس از مدتی افشین که مرد پولداری بود با من آشنا شد و از من خواست تا به عنوان شاگرد در بنگاه او کار کنم .او مرد مهربانی بود و همیشه به من کمک میکرد و با حرفهایش باعث شده بود تا به آینده امیدوار شوم. اما پس از مدتی صفر که دوست عباس بود سراغم آمد و حرفهای عجیبی زد .او میگفت چندین واحد آپارتمان را به افشین فروخته اما پولش را کامل نگرفته است.
این متهم ادامه داد : صفرمی گفت 26 واحد آپارتمانی را در سال 97 به افشین فروخته ولی چون آپارتمانها گران شده افشین سرش کلاه گذاشته است .او از افشین می خواست تا آپارتمان ها را به او برگرداند اما آخرین بار افشین راضی شده بود تا پولی به او بدهد.
پیشنهاد میلیاردی
متهم ادامه داد: پاییز سال 97 بود که صفر سراغم آمد و درباره اختلاف حساب هایش با افشین به من گفت.او از من کمک خواست و می گفت باید اثر انگشت افشین را بگیرد. او پیشنهاد داد در عوض به این کار ۱۰۰ میلیون تومان پول نقد و یک آپارتمان یک میلیارد تومانی به من می دهد .اما من قبول نکردم.صفر می گفت اگر راضی به اینکار نشوم چند افغان را اجیر می کند تا افشین را بشکند و از او پای سند ها اثر انگشت بگیرند. همان روزها بود که عباس هم سراغم آمد و گفت با افشین اختلاف حساب 100 میلیون تومانی دارد.
این متهم گفت: یک بارصفر مرا به خانه اش در تهرانپارس دعوت کرد و مادرش ۱۰ میلیون تومان به من پول داد. آن موقع برای دیدن خانواده ام به شهرستان رفتند و برای آنها سوغات خریدم که باعث خوشحالی آنها شد. حرف ها و پیشنهاد های صفر باعث شد تا وسوسه شود و قبول کنم تا در گرفتن اثر انگشت از صاحب کارم به آنها کمک کنم.
تشریح جنایت فجیع در دادگاه
سعید درباره جزئیات قتل گفت: آخرین بار قرار بود افشین و عباس درباره اختلاف حساب ۱۰۰ میلیون تومان با هم صحبت کنند.صفر از من خواست تا آن روز نقشه را اجرا کنیم .او گفت برادرزنش کریم هم در اجرای نقشه به من کمک می کند. من و صفر برای خرید غذا بیرون رفتیم و از داروخانه قرص خواب تهیه کردیم. وقتی به بنگاه برگشتیم، من قرصها را داخل نسکافه ریختم و لیوان حاوی نسکافه مسموم را به افشین دادم. سپس من و کریم به همراه افشین سوار ماشین شدیم. وقتی در میان راه افشین بیهوش شد کریم اثر انگشت او را پای چندین برگ سند گرفت و یک باره حرف عجیبی زد. او می گفت صفر گفته است چون افشین کارشناس دادگستری است اگر زنده بماند ما را لومی دهد به همین خاطر ما باید او را بکشیم .من قبول نکردم و خواستم تا افشین را به بیمارستان ببریم اما کریم قبول نکرد. او آمپولی را به من داد و با حرفهایش مرا تحریک کرد .من هم تحت تاثیر حرفهای او آمپول هوا را به گردن افشین تزریق کردم. افشین به هوش آمده بود و با کریم درگیر بود که من دستمالی را دور گردنش پیچیدم. سپس جسد را به بیابانهای رودهن بردیم و دفن کردیم.
اشک پشیمانی افشین / اسیر وسوسه شدم
متهم در حالی که به شدت اشک می ریخت گفت: من واقعا پشیمانم و هرگز قصد کشتن افشین را نداشتم. او همیشه در زندگی به من کمک می کرد ولی من اسیر وسوسه شدم.
سپس سه متهم دیگر که همگی با قرار وثیقه آزاد بودند جرم های شان را انکار کردند .
عباس گفت: من به افشین بدهکار نبودم و اختلاف مالی به اونداشتم. با او قرار گذاشته بودم تا درباره چک 10 میلیونی ضمانت که بابت یک ساختمان به او داده بودم صحبت کنم.من اصلا در جریان نقشه قتل قرار نداشتم و بی گناهم.
سپس قاضی متین راسخ اعلام کرد با توجه به اینکه بیم تبانی متهمان میرود دستور بازداشت موقت آنها را صادر کرد تا به زندان رجایی شهر منتقل شوند و ادامه جلسه به روزهای آینده موکول شد.
دومین دادگاه
سعید، کریم و صفر برای دومین بار پای میز محاکمه ایستادند.
سعید قتل را گردن گرفت و گفت :من تحت تاثیر حرف های صفر دست به قتل زدم. صفر مرا اجیر کرده بود. باور کنید در این ماجرا کریم هم با من همراه بود .ما با هم افشین را سوار ماشین کردیم ،از او اثر انگشت گرفتیم و او را کشتیم و سپس جسد را با هم دفن کردیم.
من پشیمانم و اشتباه بزرگی مرتکب شده ام.
وقتی کریم روبه روی قضات ایستاد جرمش را گردن نگرفت. وی گفت: من برای حل اختلاف میان افشین و صفر همراه آنها رفته بودم اما در قتل افشین دستی نداشتم. سعید دروغ می گوید که من با او همراه بوده ام.
نوبت دفاع به صفر که رسید نیز جرمش را انکار کرد. وی گفت: من از نقشه قتل بی اطلاع بودم.قبول دارم با افشین اختلاف حساب داشتم اما نقشه قتل او را نکشیدم. حالا سعید و کریم می خواهند با دروغگویی جرمشان را گردن من بیاندازند.
صدور حکم سنگین
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و سرانجام دیروز سعید را به خاطر قتل به قصاص محکوم کردند.سه متهم دیگر هر کدام به خاطر معاونت در جنایت به 25سال زندان محکوم شدند.
قضات دادگاه همچنین سعید و کریم را به خاطر آدم ربایی به 5سال زندان وآنها را به خاطر اخذ اثرانگشت به 2سال زندان و 74ضربه شلاق وصفر وعباس را به خاطر آمریت در اخذ اثرانگشت به شش ماه زندان و 29ضربه شلاق محکوم کردند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر