20 روز جدال با کرونا در اصفهان / علی منصوری عاشقانه شهید شد + صوت
حجم ویدیو: 31.72M | مدت زمان ویدیو: 00:04:07

به گزارش رکنا، علی منصوری که همزمان با شهادت امام محمد باقر به شهادت رسید، دو پسر 10 و 6 ساله دارد. پسرهایی که حالا مادرشان باید برایشان هم پدر باشد و هم مادر.

با سیده زینب جعفری، همسر این شهید خدمت به گفتگو نشستیم. وی به خبرنگار اجتماعی رکنا، از انتظارش از مسئولین و مردم، تا علایق و آرزوهای همسر شهیدش سخن به میان آورد.

جعفری در پاسخ به این سوال که انتظارش از مسئولان چیست، گفت: انتظار خاصی نداریم.  از یکی از مسئولان درمانی خواستم به نیروهایشان، مخصوصا خدماتی ها که ضعیف تر از پرستاران و پزشکان هستند، بیشتر رسیدگی کنند. اما در مجموع تقاضای خاصی از آنها نداشتم.

وی در مورد وضعیت تجهیزات محافظتی در بیمارستان محل خدمت همسرش، گفت: از رییس ICU و CCU پرس و جو کردم و گفتند خدا رو شکر از نظر تجهیزات به همه پرسنل می رسیدند. خودم هم به بیمارستان رفتم و همین وضعیت را دیدم. از این نظر مشکل خاصی نبوده است. اما به هر حال قسمت شوهر من این اتفاق بوده و اینکه به آرزویش برسد.

رضایت ندادم شوهرم مدافع حرم شود

این همسر شهید درمان، ادامه داد: چند سال پیش هم همسرم می خواست مدافع حرم شود اما رضایت من لازم بود و من رضایت ندادم. با فراگیری بحران کرونا به من گفت خانم من، شما آنجا رضایت ندادی اما اینجا من به آرزویم می رسم. همین اتفاق هم افتاد.

علی منصوری

سخنرانی های آقا را از اول تا آخر گوش می داد

وی درباره رابطه علی منصوری با ائمه و اسلام، گفت: خیلی عاشق ائمه و مخصوصا امام حسین ( ع ) بود. ولایتمدار بود، عاشق مقام معظم رهبری بود. سخنرانی های آقا را از اول تا آخر گوش می داد. از آنجا که شبکه افق خانواده شهدا را نشان می داد، همیشه آن شبکه را می دید. همزمان با صحبت همسران شهدا و فرزندانشان، اشک می ریخت. خیلی عاشق امام حسین، حضرت زینب و حضرت رقیه بود. عاشقانه دوستشان داشت. آخرش هم خودش به شهادت رسید.

مردم رعایت کنند تا اتفاقی برای کادر درمان نیفتد

سیده زینب جعفری در مورد انتظارش از مردم، اظهار داشت: ماسک هایشان را بزنند، دستکش بپوشند، پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند تا اتفاقی که برای ما افتاد برای خانواده های پرستاران، پزشکان و خدماتی های بخش درمان نیفتد. از ما که گذشت اما به فکر بقیه باشند.

می گفت الآن باید کنار مردم باشم

این همسر شهید افزود: از زمانی که این ویروس آمد، چند بار گفتم علی جان نرو، خطرناک است. اما می گفت من خدمت به مردم را دوست دارم، الآن باید کنار مردم باشم. رفت، کار خودش را هم انجام داد و ... {بغض}.

وی در مورد آرزوهای همسر شهیدش گفت: دو پسر داریم به نام ابوالفضل و حسین. همیشه می گفت دوست دارم بچه هایم جای بهتر بزرگ شوند. محله مان کمی پایین شهر بود و آرزویش این بود که بچه هایمان را از آن محله نجات دهد. زیرا بچه هایش را با فهم و شعور می دانست و دوست داشت در جایی بزرگ شوند که خوب درس بخوانند و به جایی برسند. بیشتر دغدغه اش این بود که خانه اش را عوض کند و بچه هایش را به مدرسه ای خوب بفرستد.

جعفری درباره رابطه همسرش با فرزندانشان، اظهار داشت: ابوالفضل 10 ساله است و حسین هم 6 ساله است. خیلی بچه هایش را دوست داشت. وقتی از سرکار برمی گشت، با وجود خستگی و چشم هایی قرمز، دوشی می گرفت و با بچه هایش بازی می کرد. این روزها راضی ام از شهادت همسرم زیرا در مسیر کمک به هموطنانش جانباخت ولی نگران آینده فرزندانم هستم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.