حجم ویدیو: 3.96M | مدت زمان ویدیو: 00:00:52

همین چند روز پیش بود خبر مرگ مرال زخمی در سوادکوه، پیشتر از این سنگ باران توله خرس باز هم در سوادکوه و تقریبا هر روز خبر کشتار مرال و گوزن و شوکا و قرقاول و... حالا بریدن گوش‌های یک راس الاغ در نقطه ای از مازندران، اینجا دقیقاً چه خبر است؟!

برخی‌ها را چه شده که هر بار به شیوه‌ای، آفریده‌های خدا را اینگونه دارند قلع و قمع می‌کنند،عده‌ای با سنگ می‌افتند به جان توله خرسی تنها و خونین و مالین رهایش می‌کنند تا بمیرد و برخی ها به سبب هزار عُقده و اَدا و پُز، نفس حیات وحش را با وینچستر می‌گیرند و حالا هم در آخرین شعبده بازی ، یکی پیدا شده است با داس گوش‌های الاغ بی زبان را می‌برد و می‌خندد، انگار تبِ بی درمانی افتاده است به جان برخی‌ها.

لهجه‌ها دروغ نمی‌گویند

دیشب در تردید بین دیدن و ندیدن یک کلیپ با تیتر "حیوان آزاری در مازندران/ حاوی تصاویر ناراحت کننده" دل را به دریا زدم و فیلم را دیدم، اما آشوب به دلم افتاد، دور و برمان چقدرعوض شده است؟ فخرفروشی در حیوان آزاری برای پرکردن خلا‌هایی نامعلوم شخصیتی

لهجه حیوان آزار آشنا است باید جایی باشد در شرق مازندران و قساوت نهفته در کلیپ نشان می‌دهد این فرد شاید پیشتر گذرش به نهاد‌های انتظامی منطقه خورده باشد کلیپ را برای دوستی در بهشهر می‌فرستم، او را می‌شناسد فقط به اسم و محل زندگی.

نام: احمد

نام خانوادگی: ج

ساکن رستمکلا و سابقه شرارت دارد.

شال و کلاه می‌کنم سمت رستمکلا، از ساری تا رستمکلا ۳۰ کیلومتر باید طی کنیم، از نکا که رد می‌شوم حاشیه جاده توجه ام را جلب می‌کند نمی‌دانم اسمش کوه خواری است یا تجاوز به منابع طبیعی یا هر چیزی، فقط کوه‌های منطقه را بدجوری دارند می‌تراشند، شاید قصدشان برداشتن باری از روی دوش‌های خسته کوه‌ها است ، شاید می‌خواهند روز و شب‌های تنهایی کوه را کم کنند ، شاید قصد خیری دارند که اینگونه عیان و بی تعارف به تراشیدن کوه و جنگل مشغول هستند؟ نمی‌دانم، اما مقصدم همچنان رستمکلا است.

دانه‌های دلشان پیدا است

رستمکلا شهری است بین نکا و بهشهر با حدود ۱۳ تا ۱۴ هزار نفر جمعیت، علت نامگذاری شهر مشخص نیست، اما بومی‌ها می‌گویند اینجا محل نبرد رستم با دیو سپید بود و به افتخار رهایی انسان از همه آن‌هایی که نام دیو و شیطان را داشتند نام این مکان را رستمکلا انتخاب کردند.

چه تضاد زیبایی اینجا محل رهایی انسان از شر و بدی های موجودات انسان نما است موجوداتی که برخی‌ها می‌گویند در افسانه‌ها بودند و برخی‌ها می‌گویند در واقعیت هم آنها را می توان یافت.

به محض ورود به شهر چیزی که بیشتر میبینی و میشنوی موتور‌سیکلت ها و صدای کرکننده آن‌هاست شاید در هر خانه یک دستگاه موتور سیکلت باشد برای سرکشی به باغ‌های انارشان.

یکی را پیدا می‌کنم و نشان خانه یکی از دوستانم را می‌پرسم نشانی می‌دهد و کمی که خودمانی می‌شویم کلیپ آن مرد حیوان آزار را نشانش می‌دهم، تاسف می‌خورد لبهایش را می‌گزد و چیز‌هایی زیر لب می‌گوید و من فقط این‌ها را می‌شنوم " خدا ازت نگذره" " وای این چه کار ... بود" " آبروی ما را بردی" و آدرس می‌دهد همین میدان را برو بالا انتهای ... دو راهی سمت چپ، به اسم احمد – ج

 

کوچه محل زندگی این حیوان آزار چه نام زیبایی دارد جایی که آب سفید و روشن سرچشمه می‌گیرد ، تا سر کوچه می‌روم، اما بی گدار نباید به آب زد، با دوستم تماس می‌گیرم نشانی باغ خودش را می‌دهد، فصل فصل برداشت انار است و باید رفت تا انتهای شهر، جایی که باغ‌های انار، دانه‌های دلشان پیدا است.‌

می‌نشینیم به گپ و گفت، فرصت کم است اصل ماجرا را می‌گویم، کلیپ را می‌بیند و چهره اش از ناراحتی و عصبانیت در هم می‌شود و می‌گوید این فرد سابقه شرارت دارد و مردم از او دل خوشی ندارند ، همین پارسال گله گوسفندانِ یک چوپان بینوایِ نکایی را ربود و چوپان را نیز راهی بیمارستان کرد. می‌پرسم پس چرا آزاد است؟ سری تکان می دهد و می‌گوید نمی‌دانم .!!! این آدم باید تحت کنترل باشد، نمی‌شود همین طور آزادانه در شهر راه برود و گوش ببرد و شرارت کند. هم عقیده هستیم از همان جا با سرهنگ شجاعی فرمانده انتظامی بهشهر تماس می‌گیرم می‌گوید دستور دستگیری این فرد را به پلیس آگاهی داده ، اما فرد شرور متواری است و به محض دستگیری اطلاع رسانی می‌شود.

محیط زیست هم شاکی است

کلیپ حیوان آزاری به سرعت در فضای مجازی در حال انتشار است یکی از دستور بازداشت حیوان آزار از سوی دادستان می‌گوید یکی از شکایت محیط زیست استان از این فرد.

با ابراهیمی مدیر کل محیط زیست مازندران تماس میگیرم می‌گوید اگر چه الاغ جزو حیوانات وحشی نیست و وظیفه ذاتی محیط زیست حفاظت از گونه‌های حیات وحش است، اما دیشب با دادستان استان تلفنی صحبت کردم و خواستم از طریق مراجع قضایی و قانونی با این حیوان آزار برخورد شود.‌

می‌گوید محیط زیست پیگیر این حیوان آزاری است و شما رسانه‌ها هم باید پای کار بیایید و به عنوان یک خواسته عمومی به مساله حیوان آزاری ورود کنید.

ما حیوان آزار نیستیم

بی تاب پیدا کردن نشانه دیگری از این حیوان آزار، همراه دوستم از باغ انارش به شهر بر میگردیم از همانجا به رئیس پاسگاه رستمکلا چند بار زنگ میزند گوشی را نمی‌گیرد به کوچه محل زندگی حیوان آزار می‌رسیم، ظهر است و مردم در خواب قیلوله، فقط گاه گاهی صدای کر کننده موتور سیکلت سکوت کوچه را می‌شکند.

به یکی دو نفر از اهالی محل فیلم را نشان می‌دهد و سراغ احمد را می‌گیرد کسی امروز او را ندیده است، اما همه می‌گویند لطفا عمل ناشایست یک شرور را به پای همه ننویسید اینجا کسی حیوان آزار نیست و چند اسم می‌گویند که ساکن این شهر هستند و همه انسان‌هایی شایسته احترام حتی در جهان.‌

می‌گویند بنویس فردی که سابقه شرارت دارد و تقریبا هر چند وقت گذرش به نهاد‌های انتظامی می‌خورد باید چنان تحت فشار و نظارت باشد که فرصت نکند نام یک شهر را به تاراج ببرد‌.

می‌گویند بنویس اینجا صد‌ها سگ ولگرد آسایش مردم را هر روز به هم می‌زنند، اما نه مسئولی می‌آید تکلیفشان را مشخص کند نه کسی از اهالی شهر آزاری به سگ‌ها می‌رساند.

قول می‌دهم که این ها را بنویسم و موضوع کوه خواری و سگ‌های ولگرد را هم پیگیری کنم. راهی مسیر برگشت می‌شوم با سوغاتی از یک روز تعطیل، ازیک دوست، یک دانه انار که مرا یاد سهراب می‌اندازد...

من اناری را می‌کنم دانه به دل می‌گویم

خوب بود این مردم، دانه‌های دلشان پیدا بو

دبرای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.