سارق شیشه ای نیمه های شب در یکی از محله های غربی بجنورد برای سرقت وارد یک مانتو فروشی و خیاطی شد و هرگز تصور نمی کرد که از سوی صاحب مغازه رو دست بخورد و شب ترسناکی را تجربه کند. صاحب مغازه که مدعی شد سارق را بدجور ترسانده است، در این باره گفت: شبی به خاطر عقب افتادن برخی کارهای خیاطی تا نیمه شب بدون قفل کردن در، در داخل مغازه ماندم. بعد از اتمام کارهایم روی صندلی کنار مانکن های مانتو نشستم تا نفسی تازه کنم. همین طور که نور مخفی مغازه روشن بود ناگهان دیدم یک لحظه در مغازه باز و یک نفر با ظاهری ژولیده وارد مغازه شد. دستپاچه شدم و سریع کنار مانکن ها بی حرکت ایستادم تا حرکات سارق را زیر نظر بگیرم. سارق مستقیم سراغ کشوی میز کار رفت تا شاید پولی پیدا کند اما چیزی گیرش نیامد چون از قبل خالی شده بود. شخص ناشناس در تاریکی ناگهان طرف مانکن ها آمد و چند لحظه آن ها را ورانداز کرد که در این لحظه ناگهان عطسه بلندی کردم و سارق که انتظار حضور کسی را نداشت از شدت ترس به لکنت زبان و در کنار دیوار افتاد و از هوش رفت. بعد از در جریان گذاشتن خانواده، برق ها را روشن کردم و دیدم سارق آشنا و متکدی محله مان است که مدام به دلیل مصرف شیشه در توهم سیر می کند. او بعد از این که به هوش آمد به من گفت به خیال این که جن دیده از ترس زبانش بند آمده و غش کرده است. بعد از این اتفاق با التماس سارق شیشه ای که از خماری و گرسنگی نای ایستادن نداشت همسرم از من خواست او را رها کنم چون به اندازه کافی ادب شده بود و همچنان از ترس به خود می لرزید.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

صدیقی