به گزارش رکنا، روز 10 دی سال ۹۳ زنی به پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن دختر ۳۰ ساله اش به نام مریم خبر داد.

به دنبال اظهارات مادر مریم ، دامادش به نام هومن بازداشت شد اما ادعا کرد از سرنوشت همسرش هیچ اطلاعی ندارند و او را طلاق داده است.

راز جسد عروس در ویلای پدر داماد

اعتراف

وی در بازجویی‌های بعدی پلیس به قتل اعتراف کرد و گفت: وقتی از بنگاه به خانه برگشتیم میان من و همسرم بحث شد. او شروع به داد و فریاد کرد و من از ترس آبرویم دهانش را گرفتم و سپس با شال او را خفه کردم. جنازه اش را با کمک پسرعمویم در فیروزکوه دفن کردم.

به دنبال اظهارات تازه داماد، پسرعموی وی بازداشت شد اما گفت وقتی هومن به فیروزکوه رسید از من خواست تا کلید ویلای پدرش را به او برسانم. من همان موقع دیدم یک زن روی صندلی عقب ماشین خوابیده است. او به من گفت با یک نفر تصادف کرده و او را کشته است به همین دلیل قصد دارد جنازه را دفن کند.

پسرعموی هومن در بازجویی های بعدی ادعای جدید را مطرح کرد و گفت: وقتی پسرعمویم به فیروزکوه رسید، دختری را دیدم که روی صندلی عقب ماشین خواب بود. هومن گفت او دختر دوست اش است که مشروب و ترامادول را با هم مصرف کرده و بیهوش شده است. من از او خواستم آن دختر را به خانه مان بیاورد تا به او آبلیمو بدهد اما هومن که هراسان، بود کلید خانه پدرش را از من گرفت و گفت خودش در ویلای پدرش به او آبلیمو می دهد تا به هوش بیاید. هومن رفت و من از دفن جنازه اطلاع نداشتم.

در دادگاه

چون هومن نیز در بازجویی ها گفته بود پسرعمویش در این ماجرا دستی نداشته است، برای وی قرار منع تعقیب صادر و پرونده هومن به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

وی دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

در ابتدای این جلسه، پدر و مادر مریم برای دامادشان حکم قصاص خواستند. سپس هومن در جایگاه ویژه ایستاد و منکر قتل عمدی شد. وی گفت: آن روز وقتی با همسرم بحث کردم او شروع به داد و فریاد کرد. از ترس این که همسایه ها صدایش را بشنوند، دستم را جلوی دهانش گذاشتم تا او را آرام کنم اما ناگهان متوجه شدم دیگر نفس نمی کشد و مرده است. من همان موقع با خواهرزاده ام تماس گرفتم و از او کمک خواستم. به او گفتم حال زنم بد شده است و قصد دارم او را به بیمارستان برسانم. به همین دلیل به من کمک کرد و مریم را روی صندلی عقب ماشین خواباند. من پشت فرمان ماشین نشستم و به سمت ویلای پدرم در فیروزکوه رفتم. در میان راه با پسرعمویم تماس گرفتم و از او خواستم تا کلید ویلای پدری ام را به من برساند. پسر عمویم از قتل همسرم اطلاع نداشت. من کلید خانه پدرم را از او گرفتم و به تنهایی با بیل و کلنگ گودالی در حیاط ویلا کندم و جنازه را آن جا دفن کردم.

وی در حالی که به شدت اشک می ریخت، گفت: من عاشق زنم بودم و قتل او یک اتفاق تلخ بود. من واقعا پشیمان هستم چون هیچ وقت نمی خواستم همسرم را بکشم. من در زندان درس خواندم و لیسانس حقوق گرفتم.

وی روبه اولیای دم گفت: باور کنید فقط برای این که همسرم را ساکت کنم، دهانش را گرفتم اما او فوت کرد. حالا از مادر مریم تقاضا دارم مرا ببخشد.

وی درباره دفن جنازه نیز گفت: من خودم به تنهایی جنازه را دفن کردم و پسر عمویم در این ماجرا دستی نداشت .

بنابر این گزارش، در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

تحلیل کارشناس / مدیریت خشم در خانه

محمد ایثاری جرم شناس در زمینه قتل هایی که ناشی از خشم آنی و مدیریت نکردن آن است، گفت: شاید کمتر زوجینی باشند که تجربه دعوا زیر یک سقف بین شان وجود نداشته باشد. حتی عاشق ترین زوج ها هم با یکدیگر اختلاف نظر دارند و گاهی این اختلاف نظرها تا جایی پیش می رود که درگیری های خشن به وجود می آید و به زدو خورد می کشد.

وی اظهار کرد: دلایل زیادی در این دعواها وجود دارد. از مخالفت در نوع پوشش گرفته تا مسائل مالی و دخالت خانواده ها،پس باید زوج ها یاد بگیرند در چنین شرایطی چگونه دعواها و خشم ها را مدیریت کنند و با آشنایی کامل به روحیات یکدیگر خطوط قرمزی را برای هم ترسیم کنند تا خدای ناکرده شاهد چنین اتفاقات غیرقابل جبرانی نباشیم.

این جرم شناس گفت: در گذشته ریش سفیدهای فامیل نقش میانجی را بازی می کردند که البته در شهرستان ها و روستاها باز هم نقش پررنگی دارند اما در کلان شهرها توصیه می شود زوجینی که درگیری خشونت آمیز زیادی دارند با پذیرفتن این که باید به آرامش برسند، حتما به مشاوره های خانوادگی مراجعه کنند تا به مهار خشونت و یادگیری مدیریت اختلاف ها دست یابند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی