سال گذشته پرونده سرقت حدود ۳۰ هزار دلاری از یک دکتر مشهدی در شعبه ۲۰۳ دادسرای مشهد مطرح و توسط مقام قضایی مورد رسیدگی قرار گرفت.

در این زمینه شاکی پرونده که او هم یک دکتر بود در تشریح نحوه سرقت به مقام قضائی عنوان کرد که در روز واقعه و در حوالی ساعت ۱۰ صبح در بولوار کلاهدوز افرادی ناشناس این سرقت را انجام دادند.

روش سرقت هم این‌گونه بود که پس از خارج شدن از یک درمانگاه به سمت ماشینم رفتم و کیف دستی همراهم را روی صندلی عقب گذاشته و سپس پشت فرمان خودرو نشستم.

در حالی که قصد روشن کردن خودرو را داشتم، یک لحظه در عقب خودرو باز شد و فردی که صورت خود را پوشانده بود کیف حاوی ۲۹ هزار و ۹۰۰ دلار، سند خودرو، مدارک هویتی و ۲۰ قلم دیگر را برداشت و به سمت یک دستگاه موتورسیکلتی که چند ده متری با ما فاصله داشت، دوید و ترک آن پرید و با همدستش که راکب بود از محل متواری شدند.

مالباخته ادامه داد: در آن لحظه برخی از شهروندان شاهد ماجرا بودند و به تعقیب سارقان پرداختند، ولی به آن‌ها که از خیابان کلاهدوز به سمت قاضی طباطبایی فرار کردند، نرسیدند.

پس از ارائه این اظهارات و دریافت توضیح از دیگر شاهدان ماجرا، بدلی از پرونده برای شناسایی سارقان موتورسوار در اختیار اداره مبارزه با جرایم خشن پلیس آگاهی استان قرار گرفت و دستورات مورد نیاز هم در این زمینه صادر شد.

مأموران درادامه اقدام‌های فنی و پلیسی خود را برای ردزنی عاملان سرقت آغاز کردند، اما امتداد هر سرنخی به بن بست ختم می‌شد.

دستگیری یکی از اعضای سارقان در «کلاکوب»

این ماجرا و تلاش پلیسی همچنان ادامه داشت تا اینکه مأموران در پی انجام اقدام‌های پیچیده و دقیق توانستند یکی از سارقان را که در زمینه خرید و فروش سنگ‌های تزئینی فعال بود شناسایی و در پوشش خریدار متهم را سر قراری صوری در جاده کلات بکشانند و با اقدامی غافلگیرانه او را که سوار یک دستگاه خودرو پژو ۲۰۶ بود، دستگیر کنند.

به این واسطه خودرو فرد دستگیر شده مورد بازرسی قرار گرفت و در پی آن یک تیغه چاقو و تبر، کیف مدارک شاکی به همراه ۲۲ قلم لوازم سرقت شده از داخل آن کشف شد.

وعده ۲۰ میلیونی شوهر دوم برای سرقت یک کیف

با کشف این اموال متهم اعتراف کرد که فردی به نام «علیرضا» از من خواست تا پیش پسرعمویش که در کلاهدوز منتظرمان بود برویم، آنجا بود که «پیام» را دیدم. او داخل یک پژو پارس نشسته بود و به من گفت همسرش که یک دکتر است با شوهر سابقش مشکل دارد و مدارکی دست او دارد که پس نمی‌دهد.

او مالباخته را به ما نشان داد و از ما خواست تا کیف همراه دکتر را سرقت کنیم و در ازای آن ۲۰ میلیون تومان بگیریم.

«پیام» ماسک و تی‌شرت هم با خود آورده بود و به ما داد، من و پسرعمویش سوار موتور شدیم و به سمت مالباخته رفتیم.

نزدیک خودرو مالباخته توقف کردم، علیرضا پیاده شد و به سمت خودرو دکتر دوید و کیف را سرقت کرد و دوباره ترک موتور پرید و به روستای «کلاکوب» فرار کردیم.

عیش و نوش با مال سرقتی

متهم ادامه داد: وقتی به روستا رسیدیم علیرضا گفت پیش از آنکه کیف را تحویل «پیام» بدهیم داخلش را ببینیم. وقتی کیف را باز کردیم و دلار‌ها را دیدم او دیگر پاسخ تماس‌های مکرر «پیام» را نداد و نقشه عوض شد.

مدارک دست من ماند و چند روز بعد با حدود ۳۰ هزار دلار سرقتی چندین رأس گوسفند خریدم. با باقیمانده پول‌های سرقتی مسافرت هم رفتیم.

کمی بعد علیرضا تصمیم گرفت گوسفند‌ها را بفروشد که این کار را هم کرد، اما از پول فروش آن‌ها به من چیزی نداد و من را دور زد! در ادامه او یک پراید هم با مابقی پول‌ها خرید، دوباره پراید را با گوسفند معاوضه کرد.

اعترافات صریح متهم سبب شد تا تمامی زوایای تاریک این پرونده نیز روشن و علیرضا و پیام هم در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر و پس از انجام مراحل انتظامی راهی دادسرا و پس از تفهیم اتهام بازداشت شدند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی