می گوید دلم به حال زن آشنا سوخت اما نمی دانستم که دلم را آتش می زند و زندگی ام را در طمع خودش می سوزاند. گفت و گوی با یک مرد زندانی دیه که مدعی است به خاطر دلسوزی و سوار کردن یک زن روستایی بر ترک موتورسیکلت اش و وقوع اتفاقی ناگوار، به زندان افتاده است، در ادامه بخوانید.

چند وقت است به خاطر دیه پشت میله ها حبس می کشی ؟

بیش از 3 سال است که در زندان شب ها را به امید آزادی صبح می کنم . خواستم به خانمی در راه مانده کمک کنم اما گرفتار حادثه ای شدم که انتظارش را نداشتم.

در شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟

عصر یک روز که به خانه برگشتم همسرم از بیمارستان با من تماس گرفت و خبر بستری شدن پدرش را داد.

بعد از اطلاع از این ماجرا چون در روستا بودم و شب هم ماشین برای رفتن به شهر گیر نمی آمد با موتورسیکلت خودم را به بیمارستان رساندم. بعد از ملاقات و رفع و رجوع کارهای مقدماتی بیمارستان موقع برگشتن به روستا شب از نیمه گذشته بود.

یک زن اهل روستای مجاور محل زندگی مان هم قصد بازگشت به روستایش را داشت. چون در روستای زن غریبه کارگری کرده بودم او را می شناختم.

زن تنها از من خواست به خاطر نبود ماشین او را هم با موتورسیکلت ام برسانم. وقتی دیدم او تنها و خسته است دلم به حالش سوخت و او را سوار بر ترک موتورم کردم و به راه افتادیم. مسیر کمی طولانی بود و چون زن غریبه خسته شده بود پشت ترک موتورسیکلت ام خوابش برده بود. زمانی که به روستا و نزدیک خانه زن رسیدیم ناگهان زن از ترک موتورسیکلت افتاد و نقش بر زمین شد و از شانس بدم پایش شکست.

وقتی دیدم زن خواب آلود از درد به خودش می پیچد سریع او را به بیمارستان رساندم و دکتر پایش را گچ گرفت. بعد از این اتفاق زمانی که مامور در بیمارستان حاضر شد و از زن مصدوم سوال کرد آیا از من شکایت دارد یا نه؟ مصدوم در حضور پدر و مادر خودش گفت هیچ شکایتی از من ندارد و ماجرا همان شب ختم به خیر شد.

پس چطور شد که مصدوم از دستت شکایت کرد؟

بعد از گذشت مدتی، روزی یک احضاریه دادگاه به دستم رسید که زن مصدوم از دست من شکایت کرده است. خیلی تعجب کردم و زمانی که سراغ پدر و مادرش رفتم آن ها هم گفتند کاری از دست شان بر نمی آید چون دخترشان مستقل است و حرف هیچ کسی را هم نمی پذیرد. وقتی در دادگاه حاضر شدم زن شاکی جلوی قاضی به دروغ قسم خورد که من او را بر زمین انداخته ام و درخواست دیه دارد. از آن جایی که شواهد علیه من بود به پرداخت دیه محکوم شدم و چون توان پرداخت دیه را نداشتم به زندان افتادم.

مگر شاکی خودش در بیمارستان رضایت نداده بود؟

شاکی، در شب حادثه در بیمارستان به همه گفت که از من شکایتی ندارد اما چون مامور، رضایت کتبی از او نگرفته بود و فقط به صورت شفاهی اعلام رضایت کرده بود دستم به هیچ جا بند نشد و به پرداخت دیه محکوم شدم.

شغل ات چه بود و چند فرزند داری؟

کارگر سر گذر و ساختمانی بودم و به زور شکم 4 فرزند و همسرم را سیر می کردم. خانواده ام به خاطر این اتفاق خیلی به سختی و مکافات افتادند و حتی سه فرزندم مجبور شدند به خاطر نبود حمایت و هزینه مدرسه ترک تحصیل کنند. همسرم با هزار بدبختی و با کارگری سر زمین های مردم خرج زندگی بچه ها و حتی مرا می دهد و معلوم نیست تا چه وقت بتواند زیر کوهی از مشکلات دوام بیاورد .

در پی گرفتن رضایت از شاکی بودی؟ مبلغ دیه چقدر است؟

بله، بارها خودم و حتی ریش سفیدان روستا و فامیل را واسطه کردم تا شاکی از خر شیطان پایین بیاید و رضایت بدهد اما به هیچ عنوان حاضر نشد رضایت بدهد و فقط خواهان دریافت مبلغ دیه خودش است.

با وجود این که شاکی هم می داند که خودش مقصر بود و من اصلاً در این اتفاق نقش و تقصیری نداشتم گویا طمع پول دیه بدجور او را کور کرده است و اصرار به گرفتن ۵۰ میلیون تومان دیه ناحق دارد.

توان پرداخت دیه شاکی را داری؟

نه، اصلاً پرداخت چنین مبلغی در توانم نیست و اگر داشتم چرا حبس بکشم. چطور با کارگری و سر گذر رفتن آن هم هر چند روز یک بار بتوانم چنین پولی را پرداخت کنم ، الان خانواده ام حتی به نان شب شان هم محتاج هستند و زندگی ام تار و مار شده است. تا زمانی که مبلغ دیه را پرداخت نکنم باید در زندان بمانم و روزها را برای آزادی بشمارم.

از ستاد دیه یا حتی از آشنایان کمک گرفتی؟

چندین بار تقاضای کمک کرده ام و الان مدت هاست پرونده ام در ستاد دیه در جریان است ولی تاکنون اتفاقی نیفتاده است. گویا چون مبلغ دیه کمی زیاد است از دست ستاد دیه هم کاری بر نمی آید و حالا حالاها باید تاوان ندانم کاری و سادگی ام را در زندان پرداخت کنم. وضعیت مالی افراد فامیل هم از من بدتر است و اگر کسی هم پولی داشته باشد برای گرفتاری خودش خرج می کند.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

صدیقی

وبگردی