مادرم زنی بسیار ساده بود که هیچ گونه اطلاعاتی درباره فضاهای مجازی نداشت من هم از این سادگی او سوءاستفاده می کردم و در منزل با گوشی تلفن او وارد فضاهای مجازی می شدم و به چت کردن و مکالمه با گروه‌های تلگرامی می پرداختم سپس برای آن که کسی به من مشکوک نشود همه مکالمه ها و چت هایم را پاک می‌کردم.
دختر 17 ساله ای که بعد از 3 روز فرار Escape از خانه و با پیگیری‌های پلیس Police در خانه پسری غریبه پیدا شده بود درباره ماجرای فرارش به کارشناس اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: من آخرین فرزند خانواده 6 نفره هستم به همین دلیل از همه امکانات رفاهی برخوردار بودم با آن که در کلاس های آموزشی مانند شنا و نقاشی ثبت نام کرده بودم اما پدرم اجازه شرکت در کلاس موسیقی را نمی داد او از زمانی که بازنشسته شده بود محدودیت های زیادی برای من ایجاد می کرد به طوری که حق نداشتم از گوشی هوشمند استفاده کنم پدرم نظارت و کنترل شدیدی بر رفت وآمدهای من داشت و اجازه نمی‌داد تنهایی به خانه دوستانم بروم سخت گیری های پدرم به حدی بود که خودش مرا به کلاس های تابستانی می برد و بعد از اتمام کلاس نیز به دنبالم می آمد او تنها یک گوشی معمولی را در اختیارم گذاشته بود تا بعد از پایان کلاس های آموزشی با او تماس بگیرم ولی من لجبازتر از این حرف ها بودم و دوست داشتم آزاد باشم و هر طور که دلم می خواهد رفتار کنم این در حالی بود که مادرم نیز از لجبازی ها و خودسری های من به تنگ آمده بود و می‌گفت من با این کارها با آبروی خانواده بازی می کنم اگرچه پدر و مادرم همه امکانات رفاهی را برایم فراهم کرده اند ولی اجازه نمی دهند آزاد باشم و با دوستانم به مسافرت و تفریح بروم این بود که به طور پنهانی و با گوشی هوشمند مادرم وارد فضاهای مجازی می شدم و ساعت ها با اعضای یک گروه تلگرامی چت می کردم در این میان با چند پسر جوان نیز آشنا شدم که یکی از آن ها در آرایشگاه مردانه کار می‌کرد او به من پیشنهاد داد تا برای رنگ کردن موهایم نزد او بروم.

ولی آن روز وقتی تصمیم به فرار از خانه گرفتم آن جوان غریبه در محل کارش حضور نداشت و به همین دلیل مجبور شدم نزد یکی از دوستانم بروم که با مادرش به تنهایی زندگی می کرد آن جا منتظر بودم تا آن جوان به آرایشگاه باز گردد 3 روز بعد وقتی از طریق فضای مجازی با او چت کردم آن جوان مرا به خانه اش دعوت کرد ولی وقتی به آن جا رسیدم تازه فهمیدم که چه اشتباه بزرگی را مرتکب شده ام چیزی نمانده بود تا در دام یک شیاد و هوسران گرفتار شوم که برادرم از طریق بررسی های چت‌هایم آدرس یکی از دوستانم را پیدا کرده و از طریق او به شماره تلفن جوان غریبه دست یافته بود خوشبختانه زمانی پدرم به همراه ماموران انتظامی مرا در خانه آن جوان پیدا کردند که هیچ راه گریزی نداشتم حالا که در خلوت خودم به حرف‌های مادرم می اندیشم که اصرار داشت نماز بخوانم و به اعتقادات مذهبی پایبند باشم به این نتیجه می رسم که جز به رستگاری من نمی اندیشید.

امروز وقتی مشاور کلانتری از خطرات و آسیب های اجتماعی ناشی از فرار خانه برایم سخن گفت و نمونه های عینی آن را در پرونده ها دیدم به راستی تنم لرزید به پای پدرم افتادم و بسیار اشک ریختم نمی دانستم چگونه می توانم نگرانی و دلشوره های سه روزه آن ها را جبران کنم اگر تنها ساعتی دیرتر پلیس می‌رسید آینده ام به تباهی کشیده می شد .

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

این زن بیوه با گاو نر به حجله رفت + عکس

اعتراف لیلی به بلای وحشتناکی که بر سر پسر 18 ساله آورد + عکس

اختلاس 60 میلیاردی کارمند زن برای ازدواج با مرد مورد علاقه

ضمانت وام دانشجویی برای دختران با عکس های برهنگی + عکس

محاکمه علنی بزرگترین مفسد اقتصادی کشور / «ح.ب.د» را بشناسید

این دامپزشک جوان کرجی را دیده اید؟! / سرنوشت او از 40 روز پیش گره خورده است + عکس

دستگیری مرد شیطان صفت که در شیار دیوار پنهان شده بود+عکس

شفاهی عروس موقت مهران شدم ! / سوسن با دوست برادرش سر و سری داشت !

مریم التماس کرد که شوهر دارد ولی من آنقدر تجاوز به او را ادامه دادم تا اینکه حامله شد !

محاکمه عضو شواری شهر ورامین به خاطر قتل زن دوم+ عکس

ارتباط چندش آور پسر 18 ساله با خاله اش !

حامله شدن همزمان 16 خانم پرستار / هماهنگی برای یک رویداد عجیب ! + عکس

نوشته عجیب روی سینه زن جوان تهرانی / پلیس در خانه این زن با صحنه هولناکی روبرو شد

آخرین خبر از پرونده تخلف اقتصادی شبنم نعمت زاده دختر وزیر