همه این بلاها را خودم به سرم آوردم و هیچ کس را در متلاشی شدن زندگی ام مقصر نمی دانم مصرف قرص های روانگردان اکستازی مرا تا مرز دیوانگی و نابودی کشانده است به طوری که مقامات قضایی نیز به دلیل نداشتن تعادل روحی و روانی بازگرداندن فرزندانم را به بررسی‌های بیشتری موکول کرده اند...

سهیلا در حالی که عنوان می کرد از کودکی تا به حال فقط عمرم را تباه کرده ام، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری  گفت: در یکی از روستاهای اطراف تربت جام به دنیا آمدم.

از زمانی که به یاد دارم کارم آماده کردن بساط مواد مخدر Drugs برای پدرم و چاق کردن قلیان برای مادرم بود از همان دوران کودکی در میان دود و دم بزرگ شدم و خواه ناخواه من هم در همین وادی قدم گذاشتم کشیدن سیگار و قلیان و مواد مخدر برای همه اطرافیانم امری طبیعی بود من هم ابتدا کشیدن قلیان را در کنار مادرم آغاز کردم. 13 ساله بودم که پسر خاله ام به خواستگاری ام آمد.

موسی همبازی دوران بچگی ام بود و حالا باید همسر شرعی و قانونی من می شد. خیلی زود و شاید هم به اجبار با موسی ازدواج کردم این در حالی بود که دیگر کم کم مصرف سیگار و تریاک را هم شروع کرده بودم. اگر چه موسی مخالف اعتیاد بود اما وقتی می دید همه خانواده و اطرافیانمان آلوده هستند بغضی عجیب گلویش را می فشرد و چاره ای جز سکوت نداشت در حالی که دختر اولم به دنیا آمده بود من همچنان پا به پای پدر و مادرم به مصرف مواد ادامه می دادم. پس از گذشت چند سال تریاک را رها کردم و به مصرف هروئین روی آوردم و مدتی بعد هم به سمت کریستال کشیده شدم همزمان با تولد دومین دخترم که نام نغمه را بر او گذاشتم نغمه های خوش زندگی خودم خاموش شد چرا که دیگر قرص های روانگردان اکستازی را چاشنی مصرف مواد مخدر کرده بودم دیگر تامین هزینه های زندگی و اعتیاد من برای موسی امکان پذیر نبود ولی او به خاطر علاقه ای که به زندگی و فرزندانش داشت روستا را رها کرد و برای درآمد بیشتر عازم شهر شد. کار موسی به زودی رونق گرفت و من و فرزندانم نیز گاهی برای دیدن همسرم به شهر می آمدیم و چند روزی در یک مسافرخانه ساکن می شدیم تلاش های موسی برای ترک اعتیاد من نتیجه ای نداشت تا این که چند روز قبل وقتی همسرم به محل کارش رفت من هم در مسافرخانه قرص های روانگردان استفاده کردم ولی زمانی به خود آمدم که روی تخت بیمارستان بودم و موسی کنار تختم نشسته بود.

او گفت پس از مصرف قرص ها از حالت طبیعی خارج شده و با رفتارهای غیرعادی فرزندانم را به شدت کتک زده ام! که مدیر مسافرخانه به داد فرزندانم رسیده است! حالا هم پلیس Police 2 دخترم را تحویل بهزیستی داده است و مسئولان بهزیستی نیز تنها حاضرند با دستور قضایی فرزندانم را به من تحویل بدهند. مقام قضایی هم می گوید باید بررسی بیشتری انجام شود. اکنون در بحران عجیبی به سر می برم و نمی دانم عاقبت...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

لحظه رفتار وحشیانه دختر جوان با نامزدش در تخت خواب + فیلم و تصاویر

راننده مسافر کش نقشه پلیدی برای غزاله داشت / در مسیر دانشگاه رخ داد

بلایی که دختر 18 ساله کرجی بر سر مردان سست اراده آورد+ عکس

داخل حمام پنهان بودم که سمانه با فرامرز داخل خانه شد

خانم راننده در بیابان های قم سرنوشت سیاهی داشت + عکس

مرد 50 ساله مرا به تخت بست و بارها آزارم داد ! / دختر 15 ساله 8 ماه اسیر شیطان بود + عکس

شوهرم روی تخت بود و دوست پسرم زیر تخت / زشت ترین اعتراف زنانه

باردار شدن همسر یک زندانی از مردی که دوستی کثیف داشتند

وبگردی