ساعتی قبل از اعدام قاتل ستایش چگونه است؟ / ناخواسته هایی برای پسر سر به زیر همسایه + عکس
حوادث رکنا: خاطره قشنگی نیست اما هستند کوچه پس کوچههایی که در آن مجرمان از چوبه دار بالا رفتهاند. اما این بار تصمیم بر آن شد که اعدام در محل وقوع جرم (خیرآباد ورامین) صورت نگیرد. شاید دفتر خوابهای آشفته دخترکان قد و نیم قدی که چند متر آن طرفتر از خانه ستایش به مدرسه میروند، برای همیشه بسته شود!
به گزارش گروه حوادث Accidents رکنا، تاریخ را که ورق بزنیم با لکههای آغشته به خون بیگناهانی روبهرو میشویم که به دست مجرمانی بدون هرنوع پیشینهای دست به قتل Murder زدهاند. اغلب مجرمان هم اشد مجازات یا همان قصاص را تجربه کردهاند تا درس عبرتی باشد برای آیندگان. اما افسوس که باز هم جنایتها ادامه یافت. شاید برای همین است که میگویند خون با خون پاک نمیشود! دراین میان «صفیه» مادر ستایش هم میداند که تماشای عزای مادر پسر خطاکار و گناهکار همسایه برای او آرامشی به ارمغان نخواهد آورد. اما چرا آتشی که وجودش را سوزانده و خشمی که طی بیست ماه گذشته چه در دادگاه رسیدگی به پرونده قتل دخترش و چه درکوچه و بازار Store به هنگام رو در رویی با خانواده امیرحسین فرو خورده تا زمان اجرای حکم صادره از دادگاه و از اشد مجازات قاتل The Murderer دخترش گذشت نکرد؟
اما دراین میان باید دانست به طور کلی حمایتهای مادی و معنوی از خانوادههای قربانیان خشونت در ایران از دید سازمانهای دولتی و انجمنهای بینالمللی و مردم نهاد مغفول مانده است. در پرونده قتل ستایش قریشی نیز فعالان مدنی و سازمانهای حقوق بشری اگرچه مخالفتشان با اشد مجازات مجرم زیر 18 سال را در قالب بیانیه و یادداشتهای مطبوعاتی طرح کردند، اما تا زمان اجرای حکم رأی صادره در این پرونده برای جلب رضایت خانواده مقتول جهت گذشت از قصاص قدم مؤثری برداشته نشد. کسی چه میداند شاید اگر آن دسته از فعالان صلح که 25 مهرماه به دیدن مادر ستایش قریشی رفتند به جای همدردی و اشک ریختن برای پایان تلخ سرنوشت امیرحسین، با صفیه همدردی میکردند و برای آنچه به او و خانوادهاش گذشت میگریستند، ماجرا به گونهای دیگر خاتمه مییافت. اگرچه خانواده ستایش در خصوص اجرا شدن حکم قصاص از سوی عدهای بشدت تحت فشار روانی بودند اما قصاص قاتل ستایش قریشی پیچیدهتر از پروندههای دیگر بود. در واپسین روزهای زمستان سال گذشته به اولیای دم ستایش قریشی اعلام شد که باید برای پرداخت نصف دیه یک مرد کامل اقدام کنند.بعد هم قاضی(شعبه اول اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ورامین) طی مکاتباتی برای همکاری با خانواده ستایش در تاریخ 20 بهمن 95 به سفارت افغانستان در تهران اعلام کرد تا در صورت صلاحدید به جهت احقاق حق تبعه خود در پرداخت تفاضل دیه همکاری داشته باشد. این موضوع سبب آشفتگی خانواده مقتول شد. آنها مطمئن بودند که سفارت افغانستان در این خصوص به آنها وجهی نخواهد پرداخت. بنابراین خواهر و برادر ستایش بر آن شدند تا برای جلوگیری از پایمال شدن خون خواهرشان و تهیه نصف دیه کامل مرد، فراخوانی راه بیندازند و از هموطنان خود تقاضای کمک کنند. برای جلوگیری از هرگونه هرج و مرجی رایزنیهایی صورت گرفت و در نهایت دادستان شهرستان ورامین به اولیای دم ستایش قریشی اعلام کرد که اجرای حکم براساس زمان وقوع جرم Crime صورت خواهد گرفت. بنابراین الزام تأمین تفاضل دیه برای اجرای قصاص بیاعتبار است. اما اکنون که اجرای حکم در جریان است، عدهای بر این تصورند که با توجه به تقاضای خانواده مقتول در خصوص ارش البکاره و مهریه و صدور رأی دادگاه مبنی بر پرداخت 120 میلیون تومان به خانواده مقتول از سوی قاتل، منجر به منتفی شدن پرداخت تفاضل دیه برای اجرای حکم قصاص شده است.
طی بیست ماه گذشته اقدام مؤثری از سوی سازمان بهزیستی و سازمانهای حمایتی غیردولتی و سازمانهای بینالمللی حقوق بشری برای حمایت مالی از خانواده ستایش قریشی صورت نگرفت. چه بسا کم شدن فشارهای مالی فرصت بازنگری در درخواست خانواده مقتول را فراهم میکرد. اما فشار روحی و روانی ناشی از قتل بیرحمانه ستایش به بیماری پدر وی و ترک تحصیل برادر 15 سالهاش منجر شد. منیراحمد نتوانست پایه نهم را پشت سر بگذارد زیرا خانه، نان آور میخواهد. خدا را شکر سایه پدر بالای سر خانواده است اما مصیبتی عظیم کمر پدر خانواده را شکست و او دیگر نمیتواند همچون گذشته در جایگاه یک مقنی کارکشته به ادامه کار در حرفهاش بپردازد. تلاشهای مظفر الوندی دبیر سابق مرجع کنوانسیون حقوق کودک برای فراهم شدن امکان اخذ گواهینامه رانندگی برای پدر ستایش نیز تاکنون بینتیجه مانده است. شاید اگر پدر ستایش اجازه مییافت تا در امتحان راهنمایی و رانندگی شرکت کند، اشتغال او به کاری بجز کندن چاههای عمیق میسر بود و بار مالی خانواده، دوش منیراحمد را نمیآزرد!
چه روزگار غریبی دارد منیر احمد! کسی چه میداند که او روزهای بیستایش را چگونه به شب رسانده است. مدرسهاش دیر شده بود آن روز. 22 فروردین، وقتی بستنی را به دست کوچک ستایش داد از خواهر کوچکش خواست چند متر فاصله میان مغازه تا پشت درِ خانه را خودش برود تا خودش هم پشت در مدرسه نماند. منیر احمد پشت درِ مدرسه نماند. آن روز اما عصر هنگامی که زنگ مدرسه به صدا درآمد و به خانه برگشت چند ساعتی از شکنجه Torture منجر به قتل ستایش توسط پسر سر به زیر همسایه گذشته بود. «کاش پشت در مدرسه میماندم و ستایش میماند تا قد کشیدنش را ببینم!» کاشکیهای منیر احمد این روزها که در قامت یک کارگر ساختمانی افغان برخلاف همسالانش رزق و روزی خانواده را بر دوش میکشد بیش از آرزوهایی است که تاکنون مشق کرده است.
اعدام پایان جنایت Crime نیست، پندآموز هم نیست که اعدامهای بیشمارِ پیش از جنایتی که بر ستایش حادث شدند مانع وقوع جرم نشدند. کاش اعدام execution پسر سر به زیر همسایه که افکار عمومی تحت تأثیر واکاویهای جهت دار و بدون پشتوانه بهعنوان یک جانی بالفطره میشناسدش، درس عبرتی بود برای آیندگان! همگان میدانیم که اعدام پایان جنایت نیست. حتی اگر اعدام قاتل ستایش، فقط برای لحظاتی دل آن دسته از جامعه مهاجر افغانستانی تبار که بغضهای فرو خورده بسیاری را از سالهای همزیستی با جامعه میزبان ایرانی در سینه حمل میکنند، تسکین دهد. اما بیگمان این مسکن به خون آغشته است. خون با خون پاک نمیشود. آرامش در تماشای عزای مادر پسر جانی، خطاکار، فریب خورده و گناهکار همسایه به دست نمیآید. ستایش دستهایش را چون بال فرشتگان گشود تا در نزد خدا آرام بگیرد. ای کاش ستایش بود و کاش، صلح با یاد ستایش، ستایش میشد! برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
وقتی زن شوهردار و مرد غریبه داخل خودرو بودند مرد رامسری سر رسید و ..! +عکس
اعظم 46 ساله با پسر جوانم ارتباط داشت و به خانه مجردی اش می رفت تا اینکه ..!+ عکس
دختر 18 ساله ام و پنهانی صیغه مرد 55 ساله شدم / وقتی پدرم فهمید خسرو مرا رها کرد و ..!
عجیب ترین خودکشی پسر 19 ساله در جمع دوستان + فیلم
قاتل ستایش سحر گاه امروز در زندان کرج اعدام شد
خبرسازان کوچک سال 96
حامد اعدام نشد
تعقیب و گریز مرد شیطان صفت در جاده قدیم قم / دختر جوان خودش را بیرون از ماشین پرت کرد!
دردسر خودکشی پسر جوان در خانه مجردی یک زن تهرانی + عکس
درخواست شرم آور زن بیوه از ناصر 42 ساله / 3 جوان 18 ساله در خانه این زن چه کردند؟ + عکس
ادعای عجیب جوان 32 ساله که از زن یکی از اقوامش درخواست ارتباط شیطانی کرده بود
در آشپزخانه مواد بیهوشی را در غذا ریختم و نقشه کثیفم را اجرا کردم + عکس
پرونده مرگ دو بیمار مازندرانی در پزشکی قانونی
وقتی پس از پارتی شبانه به خانه نرفتم از مجتبی باردار شدم و ..!
ارتباط شیطانی عمه و برادر زاده 14 ساله + عکس
مرگ تلخ خانم دکتر فداکار بر بالین یک بیمار + عکس
هنگام زلزله در تهران امداد رسانی هر منطقه شهر به یک استان واگذار می شود
ثانیه های قبل از اعدام قاتل ستایش چگونه گذشت؟ / گفتگو با پدر امیر حسین + عکس
ساعتی قبل از اعدام قاتل ستایش چگونه است؟ / ناخواسته هایی برای پسر سر به زیر همسایه + عکس
بلایی وحشتناکی که یک پسر بر سر دختر خاله اش در آشپزخانه آورد + عکس
پیش بینی زلزله در شهرهای ترکمنچای و میانه / قونیه ترکیه در انتظار زلزله 5 ریشتری
با سلام
عقل و احساس، پا در گِل، فقط نظاره میکنند؛ یک طرفِ این واقعهی تلخ، امیرحسینِ تازه جوان، از قربانیان عوامل محیطی است که قرار است تقاص غفلت جامعه را پس بدهد و طرف دیگر، ستایش است، دختربچهی معصومی که کودکیهایش را باد بُرد و از او فقط اسمی و خاطرهای به یادگار مانده است.
اگر خواستار گذشت از امیرحسین باشیم و فریاد بزنیم: "قصاصِ امیرحسین، مرهمی بر داغ ستایش نیست" چه تضمینی وجود دارد امیرحسینِ دیگری با توهّم از همین بخششها، این قصهی تلخ را برای ستایش دیگری تکرار نکند؟! و اگر با همین منطق، اجرای حکم را بازدارنده تلقی کنیم خواهان قصاص و اعدام امیرحسین باشیم کسی چه میداند که با دادن فرصتی دوباره به امیرحسین درصدد جبران مافات نباشد و همان همسایهی سر به زیری شود که پس از این، سربلندی را به خانواده و جامعه ارزانی بدارد؟!
سؤال دیگر این است؛ اگر از منظر خانوادهی ستایش به موضوع نگاه کنیم آیا واقعاً اگر ستایش، دختر خودِ ما یا خواهر خود ما بود باز هم اینگونه برای عدم اجرای حکم امیرحسین قلم میزدیم، خودمان را به مدافعان حقوق بشر سنجاق میکردیم و کنوانسیون حقوق بشر را بر سرِ قوانین مصوب داخلی چماق میکردیم؟!
هیچکس به ضرس قاطع پاسخ سؤالهای فوق را نمیداند. پس چه کنیم؟ حداقل کاری که میتوانیم بکنیم این است که با جانبداریهای احساسی از امیرحسین، داغ دلِ خانواده ستایش را تازهتر نکنیم، با هیاهوی رسانهای فرصت تأمل را از این خانواده نگیریم چه بسا اگر این دست قلمها نباشد، اگر به جای جانبداریهای حقوقبشرانه و به جای به رخ کشیدن سن امیرحسین به سنِ ستایش نیز توجه و با خانواده ستایش همدردی کنیم اجرای حکم را حق شرعی، قانونی و بلاتردید آنها بدانیم و در هر صورتی این خانوادهی مظلوم و داغدیده را قابل ستایش بدانیم شاید دور از این هیاهوها فرصتی یافتند و نیمنگاهی هم به مادر امیرحسین که بارها کابوس مرگ فرزندش را تجربه کرده است داشته باشند، مادری که خوب میفهمد مادر ستایش این ایام چهها کشیده است و در این ساعتهای واپسین، در سکوتِ شیونِ نگاهش، خواهرانه از مادرِ ستایش، عمر دوباره فرزند خطاکارش را استدعا میکند.
انشاله سر خانواده نویسنده این مطلب همین اتفاق بیاد تا ببینم اون موقع میتونه متن ادبی بنویسه و اروغ روشنفکری بزنه
آخرین لحظات هست لطفا گذشت کنید بخدا خون و با خون نمیریزن این پسر خودش هم بسیار کم سن هست ببخشیدش
مگه خون اتنا از ستایش رنگین تره؟هر دو طفل معصوم بودن، استایش چون افغانی بود دو سال طول کشید که حکم اجرا بشه!حتی بارها نزدیک بود خونش پایمال بشه، ولی اون قاتل اتنا رو دو ماه هم نشد که اعدام کردن
به نظر من زودتر اینها باید حکم اعدام انجام می شد تا درس عبرتی برای بقیه بشود .
من کاملا با دوست عزیزی که نظرش رو با نام از اهالی حقوق نوشته موافقم
جناب سینل
معلوم نیست منظورتلن از اتفاقی که دعا کرده اید سر نویسنده مطلب بیاید چیست؟ به درد امیرحسین گرفتار شود که پای طناب دار بود؟ یا به درد خانواده ستایش گرفتار شود؟ جالب اینجاست منظور شما روشن نیست آنوقت دوازده نفر متن شما را تأیید کردهاند. به نظر شما گرفتار احساس کور و فارغ از تعقل نشدهایم؟
اصلا به فرض ابعد حق با شما باشد چرا نمیتوانید نظری مخالف خود بشنوید و عین پیرزنها نفرین میکنید؟ خب نظر کسی با نظر شما مخالف است بشینید گفتگو کنید الان دوران نفرین کردن به سر آمده کمی تعقل را بکار ببرید ضرر نمیکنید. نویسنده مطلب ۱۵ سال با پرونده های مشابه امیرحسین و ستایش سر و کار داشته و متنی را متکی بر تجربه و علم نوشته است شما متن خود و نفرینتان را بر اساس کدام علم و تجربه نگاشتهاید؟ کمی صبور باشید تعقل کنید و آستانه تحملتان را در برابر نظرات مخالف بالا ببرید. با گفتگو میتوان خیلی از مشکلات را حل کزد. اگر بنده اشتباه میکنم میتوانید بجای نفرین کردن توضیح دهید و با دلایل علمی و ارائه تجربه اشتباه طرفتان را گوشزد کنید.
اگر در متن بنده دقت کنید از امیرحسین دفاع نشده است و اتفاقا متن خواسته است که از امیرحسین دفاع جانبدارانه و احساسی نکنیم و به خانواده ستایش که داغ دیده اند توجه کنیم. از طرف دیگر بگذاریم خود خانواده تصمیم بگیرند که آیا میخواهند گذشت کنند یا خیر و بگذاریم مادر امیرحسین خودش حرفهایش را به مادر ستایش بزند با قلمهایمان طرفین پرونده را آزار ندهیم.
حال جناب سینل کجای حرفهای بنده شایسته نفرین شماست؟ شک ندارم با ادبیات حقوقی بیگانه هستید وگرنه همان بار اول با مداقه در متن متوجه منطوق و مفهوم متن میشدید. در هر حال موفق باشید..
من نمیدانم پرداخت دیه برای قاتل چه قانونی است برای انصراف اولیا دم چطور میشه طرف مواد مخدر دارد یا جرم های دیگه بدون پرداخت دیه اعدامشان میکنید اما به قصاص که میرسد پای دیه ماید وسط انقدر حکم را طول میدهید یا عالم وادم را بسیج میکنید برای رضایت راست میگویید جرم های دیگه که اعدام دارند را این جوری محبت کنید