ماجرای این پرونده پرفرازونشیب از یک عصر پاییزی در سال گذشته شروع شد که ابوالفضل (متهم) به پیشنهاد دوستش، برای فروش ترقه در داخل مدرسه، به همراه سعید، دوست دیگرشان، سوار بر یک موتور‌سیکلت، پا به منطقه مهدی‌آباد گذاشتند.

ساعت حدود ١٣ را نشان می‌داد که درگیری سه پسر شانزده‌ و پانزده‌ساله با یحیی (مقتول) در مقابل مدرسه نظر دانش‌آموزانی را که در حیاط مدرسه بازی می‌کردند به خود جلب کرد. در حالی که تعداد زیادی از دانش‌آموزان به سمت در ورودی مدرسه می‌دویدند، ابوالفضل دستش را به جیبش برد و با چاقویی که چند مرتبه با آن سر چند مرغ و خروس را بریده بود، ضربه‌ای به سینه یحیی زد.

یحیی که متوجه جسم خارجی در سینه‌اش شده بود، برای اینکه جلو سوزش زخم عمیق چاقو را بگیرد، دستش را روی قفسه سینه‌اش گذاشت اما ضربه کاری بود و متأسفانه کار از کار گذشته بود و این پسر پانزده‌ساله روی زمین افتاد. ابوالفضل که با دیدن خون ترسیده بود، به همراه سعید و ابوالفضل، دوست دیگر‌ش، بلافاصله سوار موتور شد و از محل جرم Crime فرار Escape کردند.

خنجر عصبانیت بر سینه مقتول

فریادهای غریبانه یحیی که خون زیادی از بدنش رفته بود رفته‌رفته جمع زیادی از دانش‌آموزان و همکلاسی‌هایش را به بیرون از مدرسه کشاند. با ورود یکی از مسئولان این مجموعه آموزشی به صحنه جرم، موضوع بلافاصله به اورژانس ١١۵ اعلام شد و طولی نکشید که یک دستگاه خودرو آمبولانس در محل حادثه Incident حضور یافت.

پیکر نیمه‌جان یحیی بی‌رمق و بی‌حال روی برانکارد قرار گرفت و به بیمارستان انتقال یافت اما علی‌رغم تلاش‌های کادر اورژانس بیمارستان، قلب Heart یحیی از حرکت ایستاد و این نوجوان جانش را از دست داد.

خبر فوت یحیی بلافاصله به خانواده‌اش اطلاع داده شد و طولی نکشید که بخش اورژانس بیمارستان به صحرای محشر تبدیل شد. در همین حین، مأموران کلانتری باهنر مشهد خبر قتل Murder این دانش‌آموز را به دستگاه قضایی اعلام کردند و بازپرس ویژه قتل دادسرا به همراه تیم جنایی پلیس Police آگاهی راهی بیمارستان شد.

قاتل یحیی خودش را معرفی کرد

در حالی که بازپرس ویژه قتل در بیمارستان مشغول کسب اطلاعات از شاهدان این ماجرا بود، متهمان ردیف اول و دوم پرونده به کلانتری باهنر مراجعه و ادعا کردند مرتکب قتل دوستشان شده‌اند.

با مراجعه دو نفر از متهمان، روند تحقیقات رسیدگی به برخی از ابعاد این پرونده سرعت گرفت و موضوع بلافاصله به تیم جنایی گزارش شد. ابوالفضل در اظهاراتش صراحتا به ارتکاب جنایت Crime اعتراف کرد و گفت: «من با میله به سر دوستم، یحیی، زدم و او را کشتم.» اما با توجه به اینکه مقتول با ضربه جسم سخت به ناحیه سرش کشته نشده بود، اثبات این جریان نیز در مرحله بعدی تحقیقات قضایی قرار گرفت.

با دستور قاضی Judge جنایی پرونده، جسد متوفی برای بررسی دقیق‌تر و مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و دو متهم خودمعرف به صورت تحت‌الحفظ به دادسرا انتقال یافتند و در مسیر جلسات بازپرسی قرار گرفتند.

ابوالفضل، متهم ردیف اول این پرونده، که در ابتدا مدعی بود یحیی را با ضربه میله به سرش کشته است، وقتی با مستندات و ادله کافی و نتیجه آزمایش‌های پزشکی قانونی مواجه شد، به‌ناچار لب به اعتراف گشود و از راز جنایتش پرده برداشت. این پسر شانزده‌ساله به قاضی پرونده‌اش گفت: روز دوشنبه بیست‌و‌سوم اسفند (سال٩۵) بود که ابوالفضل (متهم ردیف دوم) به همراه سعید به سراغم آمدند و قرار بود که ترقه‌های دست‌سازی که پیش‌تر درست کرده بودیم را به داخل مدرسه ببریم و به دانش‌آموزان بفروشیم. با موتور به سمت مدرسه رفتیم که دوستانم در مقابل مدرسه ایستادند و من داخل حیاط شدم. حین رفتن به داخل مدرسه، یحیی را دیدم که در مقابل در ورودی ایستاده است. وقتی از داخل مدرسه بیرون آمدم، سعید را دیدم که با یحیی درگیر شده‌ است. من جلو رفتم تا غائله را بخوابانم که یحیی توی گوشم زد. مقتول کمربندش را درآورد و به سمت من و سعید حمله‌‌ور شد. در این میان، دوست دیگرم، ابوالفضل، وارد این نزاع شد. نمی‌دانم چه شد که یک‌باره دست به چاقو بردم و با آن، ضربه‌ای به سینه یحیی زدم. وقتی چشمم به خونی که از سینه یحیی می‌ریخت افتاد، از ترس اینکه در دام قانون Law گرفتار شوم، با دوستانم فرار کردم. من چاقو را به سعید دادم و از او خواستم قایمش کند.

تأیید ضربه چاقو از زبان دوستان قاتل

در ادامه تحقیقات جنایی این ماجرا، ابوالفضل و سعید، متهمان ردیف دوم این پرونده، نیز بر اظهارات ابوالفضل متهم اصلی صحه گذاشتند. سعید در این باره به مقام قضایی گفت: آن روز به همراه دوستانم سوار موتور بودیم که از جلو مدرسه رد شدیم. یحیی دم در ورودی ایستاده بود و هنگامی که چشمش به ما افتاد، چپ‌چپ نگاهمان کرد. ما هم برای اینکه کم نیاوریم، با او درگیر شدیم. در این میان، ابوالفضل (متهم اصلی پرونده) با چاقویی که همراه داشت ضربه‌ای به سینه یحیی زد و بعد، فرار کردیم. او در راه چاقویش را به من داد و خواست تا آن را قایم کنم.

ابوالفضل، دیگر متهم این پرونده که ١۵سال دارد، نیز ضمن تأیید گفته‌های دوستانش، در اظهاراتش اعلام کرد: آن روز می‌خواستیم درس عبرتی به یحیی بدهیم. برای همین، با او درگیر شدیم که ناگهان ابوالفضل دست به چاقو برد و یحیی را با چاقو زد. من ترسیده بودم. برای همین از آن‌ها خواستم قبل از اینکه پلیس بیاید، سوار موتورم شوند و فرار کنیم اما بعد، متوجه شدم ابوالفضل و سعید به کلانتری باهنر رفته‌‌اند و خودشان را معرفی کرده‌اند.

عدم رشد عقلی حین ارتکاب قتل

این پرونده پس از تکمیل تحقیقات بازپرسی برای صدور کیفرخواست در اختیار شعبه اظهار نظر دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه٢ مشهد قرار گرفت. قاضی مهدی امانی در تشریح ادامه مراحل رسیدگی این پرونده به خبرنگار ما گفت: کمیسیون روان‌پزشکی سازمان پزشکی قانونی خراسان‌ رضوی در مسیر پیگیری‌های این پرونده، رأیی با این مضمون که متهم اصلی پرونده حین ارتکاب جرم از رشد کمال عقل برخوردار نبوده است صادر کرد.

وی تصریح کرد: صدور این رأی از درخواست قصاص متهم جلوگیری می‌‌کرد. لذا براساس شواهد و ادله موجود در پرونده متهم مبنی‌بر اینکه او با علم به نتیجه ارتکاب جرمش عامدانه دست به چنین اقدام مجرمانه‌ای زده و پس از ارتکاب جرم چاقو را به دوستش داده و از وی ‌خواسته است آن را مخفی کند یا در اظهارات اولیه‌اش عنوان کرده متهم را با میله کشته و بعد آلت قتاله را چاقو معرفی کرده است و وقتی از او سؤال می‌شود چرا چاقو را کتمان کرده در پاسخ گفته است چون از عواقب جرم ارتکابی‌اش مطلع بود‌ه‌ است، پزشکی قانونی رأی صادرشده را رد کرد چراکه شواهد موجود بر این دلالت دارد که متهم از جرمی که مرتکب شده آگاهی داشته است و همین موضوع از رشد عقلی وی حکایت دارد.

امانی به صدور کیفرخواست پرونده اشاره کرد و گفت: پس از رد رأی کمیسیون روان‌پزشکی سازمان پزشکی قانونی خراسان‌ رضوی، کیفرخواست قصاص متهم بر‌اساس اتهام واردشده شامل ارتکاب یک فقره قتل عمدی مرد مسلمان از طریق وارد کردن ضربه چاقو و به درخواست اولیای دمِ مقتول، صادر و برای رأی نهایی، به دادگاه کیفری ١ مشهد ارسال شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

مهدی قرآنی

وبگردی