غزاله گفت مرد عرب دلار خرج می کند و من رفتم تا صیغه او شوم تا اینکه!
رکنا: آن زن مرموز بارها تاکید کرده بود اگر روزی دستگیر شدم، به هیچ وجه نباید نامی از او ببرم ولی اکنون که از رفتارهای زشت و گناه آلودم پشیمان شده ام، نمی توانم او را به قانون معرفی نکنم چرا که ممکن است افراد دیگری مانند مرا به ورطه گناه و نابودی بکشاند.
زن جوان درحالی که آثار ندامت در چهره اش موج می زد و از گناهان گذشته استغفار می کرد، به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: از روزی که همسرم به خاطر اعتیادش به مواد مخدر Drugs خانه نشین شد، من هم از در پله های بدبختی سرگردان شدم چرا که در شرایط بی پولی نمی توانستم هزینه های زندگی را تامین کنم.
این بود که تصمیم گرفتم با دست فروشی و کارگری در خانه های مردم شرایطی را فراهم کنم تا دو فرزند کوچکم تحصیل کنند و به جایی برسند که به آن ها افتخار کنم.
با آن که درآمدم بسیار کم بود ولی از این که با دسترنج خودم زندگی آشفته ام را می چرخاندم، بسیار خوشحال بودم. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که روزی هنگام رفتن به محل کارم داخل اتوبوس با زنی شیک پوش آشنا شدم. لحظاتی بعد به خاطر فشارهای روزگار با او به درد دل پرداختم و با سادگی تمام ریز و درشت و تلخ و شیرین زندگی ام را برای «غزاله» بازگو کردم.
او هم در حالی که سرش را به نشانه تاسف تکان می داد، به دقت حرف هایم را شنید و در نهایت گفت: چرا از همسر معتادت طلاق نمی گیری؟ گفتم همسرم با آن که اعتیاد دارد ولی انسانی مهربان و بی آزار است. او لقمه نانش را می خورد و موادش را مصرف می کند و هیچ کاری به من و فرزندانم ندارد، از سوی دیگر نیز می خواهم سایه ای بالای سر فرزندانم باشد تا آن ها احساس بی کسی نکنند و ...
آن روز غزاله شماره تلفنم را گرفت تا اگر به کارگر نیاز داشت با من تماس بگیرد. دو روز بعد از این ماجرا، او تلفنی آدرس خانه اش را داد و از من خواست برای انجام کارهای منزلش به آن جا بروم.
وقتی وارد خانه شیک و ویلایی غزاله شدم غباری از اندوه، چهره ام را فرا گرفت. او از همه امکانات رفاهی و تفریحی برخوردار بود و زندگی خوبی داشت ولی من که از او جوان تر و زیباتر بودم، باید برایش کارگری می کردم.
آن روز غزاله بیشتر از دستمزدم پول داد و من با خوشحالی مقدار زیادی اسباب بازی و مایحتاج زندگی خریدم و با شادمانی به خانه بازگشتم روز بعد وقتی برای ادامه کارهای منزل نزد غزاله رفتم او همانند شیطان Evil مرا وسوسه کرد و گفت: اگر از همسرت طلاق بگیری و با مردان پولدار ازدواج کنی از زندگی لذت خواهی برد چرا که تو از جوانی و زیبایی خاصی برخورداری! وسوسه های او تاثیرش را گذاشت و من خیلی زود از همسرم جدا شدم.
در این مدت چند بار به عقد موقت مردانی پولدار درآمدم تا این که غزاله مردی عرب زبان را به من معرفی کرد و گفت: او پول هایش را به دلار خرج می کند و در مدت کوتاهی می توانی پول زیادی به دست بیاوری. بدین ترتیب، فریب غزاله را خوردم و برای آشنایی با آن مرد در پارک ملت قرار گذاشتم ولی ناگهان دست بندهای قانون Law بر دستانم گره خورد و دستگیر شدم. حالا در حالی احساس پوچی می کنم که ای کاش ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
آخرین دست نوشته پدر بی رحم چه بود؟ +عکس
سرقت خودرو حامل نوزاد +عکس
شب «بله برون» من و وحید خیلی کوتاه بود! / وقتی شوهرم به زندان رفت
شیطان صفت 101 ساله با شکایت یک دختر محکوم شد + عکس
50 میلیون تومان هزینه یک استکان چای داغ برای قاتل + عکس
با زن دوست صمیمی ام ارتباط شیطانی گرفتم و یک دختر مرا به زندگی بازگرداند!
قتل شهردار در گورستان ! +عکس
قتل در لبنیاتی شهرک مسعودیه + عکس
سـریال اتوبوس های مرگ! +عکس
فیلم / درگیری هواداران پرسپولیس با هواداران الاهلی / مهدی طارمی دخالت کرد
ماجرای دسته گل عجیب یک عروس
خیاط قاتل، عاشق خوانندگی بود! + عکس
تصاویری عجیب از بازیگوشی راهبه ها
اعتراف رضا سوری خواننده زیرزمینی به قتل در استودیوی ضبط صدا +عکس
فریادهای" بابا بابا " ی 2 دختر در قتل عام فجیع خانوادگی/همسایه ها شوکه هستند + عکس
جزئیات دلیل مرگ بازیگر مشهور و جوان سینما منتشر شد+عکس
قتل دختر19 ساله در پارتی شبانه/جسد داخل یخچال بود+ عکس دختر
اظهارات وحشتناک مسافران اتوبوس مرگ در آبعلی +عکس
مرگ پزشک سرشناس بابلی در حادثه دره جاجرود + عکس
لحظه مرگ قاتل خطرناک فراری با گلوله پلیس / کورش که بود؟ + فیلم
اولا لازم نبود سر زندگی را به کسی بگویی دوما باشرافت کارمی کردی و خرج می کردی سوما ته دلت هم هوای تنوع طلبی داشته چهارما وقتی پول بیش از زحمت است حتما جایی اشکال دارد پنجما پشیمانی سودی ندارد
عقد موقت که اشکال نداره! خیلی داستان و دستبند قانون خوردن خنده دار نیست؟
آخر این داستان چقده بد وسانسور شده بود