او وانمود می کرد مرا دوست دارد ولی همواره از ظاهر من ایراد می گرفت، با آن که خودم از برخی موضوعاتی که در زندگی ام رخ می داد رنج می‌بردم اما سرزنش های زیاد همسرم درباره افزایش وزنم به جایی رسید که ناگهان ...

زن 45 ساله درحالی که قطرات اشک چسبیده به پلک هایش با چرت زدن های بی اختیار بر صورت چروکیده اش می غلتید، با بغضی غریب به کارشناس اجتماعی کلانتری شهید هاشمی نژاد مشهدگفت: 20 سال قبل زمانی که در اوج زیبایی و جوانی بودم با «بابک» ازدواج کردم.

آن روزها عاشق بابک بودم و زندگی زیبایی در کنار یکدیگر داشتیم تا این که آرام آرام بابک به مصرف موادمخدر آلوده شد و مدام اوقاتش را با دوستان معتادش سپری می کرد. در همین روزها دختر بزرگم به دنیا آمد و من هم همه وقتم را صرف نگهداری و تربیت او کردم به طوری که از خودم غافل شده بودم، حتی به درمان افسردگی های بعد از زایمان نیز توجهی نمی کردم و خانه نشین شده بودم، هیچ اطلاعی از عوارض و اقدامات درمانی بعد از زایمان نیز نداشتم و نمی دانستم باید برای پیشگیری از افزایش وزن یا برخی دیگر از عوارض آن، به پزشک مراجعه کنم درحالی که اطرافیانم با گوشه و کنایه چاق شدن مرا به رخم می کشیدند، من به این حرف ها بی توجه بودم.

وقتی به خودم آمدم که دختر دیگرم نیز به دنیا آمده بود، از آن روز به بعد مورد سرزنش های همسرم قرار گرفتم. بابک که وانمود می کرد مرا دوست دارد بعد از این ماجرا، چاقی مرا به چماقی تبدیل کرده بود و همواره آن را بر سرم می کوبید. او ظاهر و اندام برخی دختران و زنان را به رخم می کشید و با حرف هایش به شدت آزارم می داد تا این که حدود 5 سال قبل روزی با یک ماده سفیدرنگ وارد منزل شد و به من گفت این ماده صنعتی، شیشه نام دارد و در کاهش وزن بسیار موثر است. او می گفت این ماده اعتیادآور نیست و از داروهای شیمیایی ساخته شده است من هم که این حرف ها را در یکی از آرایشگاه های زنانه شنیده بودم بسیار خوشحال شدم و از بابک خواستم تا طریقه استعمال آن را به من آموزش دهد. هر روز مصرفم را زیادتر می کردم تا زودتر لاغر شوم اما نمی دانستم در مسیر بدبختی و فلاکت قرار گرفته ام، خیلی زود معتاد Addicted به شیشه شدم به طوری که دیگر ترک آن برایم امکان پذیر نبود، دچار توهم می شدم و رفتارهای پرخاشگرانه ام همه خانواده را عاصی کرده بود. بابک هم با همین بهانه خیلی راحت برگه طلاق را کف دستم گذاشت و مرا از خانه بیرون کرد. من هم از دو فرزندم چشم پوشیدم و آواره کوچه و خیابان شدم، از آن به بعد نمی توانستم هزینه های سنگین مواد مخدر Drugs را تامین کنم به همین خاطر به کارهای کثیف روی آوردم و گاهی نیز دست به سرقت Stealing اموال مسافران می زدم. حالا هم آن قدر از این وضعیت خسته و شرمنده ام که احساس می کنم حتی ارزش ترحم نیز ندارم، ای کاش آن روز ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار زیر را از دست ندهید: 

دستگیری آزاده نامداری در فرودگاه؟! /تایید و تکذیب!

وصیت نامه مردی که در فرخشهر و در ملاعام اعدام شد + عکس

اعتراف تلخ به اقدام هولناک زیر درخت توت + عکس

شوهرم با یک دختر دوست شده بود و من تحمل نداشتم تا اینکه ... + عکس

زن تهرانی بعد از مرگ ثروتش را به پرستار خانگی اش بخشید و ... + عکس

محاکمه قاتل آتنا در انتظار نظریه پزشکی قانونی در باره چگونگی آزار دختر بچه

خانم مهندس در خودروی شوهر دکترش دستگاه شنود گذاشت و ...

اقدام شیطانی با یک جوان در محله خلوت

بلای وحشتناکی که داماد سر خواهر زنش آورد

دستگیری 15 آتش‌نشان!

فوت پسربچه ۱۲ ساله در اثر سقوط از طبقه پنجم ساختمان در باقرشهر+عکس

اعدام پایان خواستگاری از زن شوهردار! + عکس

این مرد دماغ بنفشه را در آلمان با قیچی برید و در ایران محاکمه شد + عکس

متهم: تمسخر همسرم مرا دست به چاقو کرد

مرگ ۲ معلول در یک مرکز شبانه روزی در آذربایجان شرقی / مرکز پلمپ شد

واکنش پلیس به ماجرای مبینا / تکذیبی که تکذیب شد! + عکس

دانشجوی دختر 18 ساله طعمه مردان تهرانی بود

به رفتار زنم مشکوک بودم / به چهره اش اسیدپاشیدم که زشت شود

 

 

وبگردی