من به خانۀ خواهر و برادرش نمی‌رفتم و او با خانواده‌ام رفت‌و‌آمد نمی‌کرد. حاصل این زندگی دو فرزند بود، یک پسر و یک دختر، و بچه‌ها ناظر و شاهد دعواهای تکراری ما بودند.

دوست داشتم احترامم جلوِ بچه‌هایم حفظ شود اما پسر و دخترم از من و مادرشان درس گرفتند که چگونه عصبانی و زودرنج باشند و به دیگران بی‌احترامی کنند. سر همین رفتار، پسرم را در حد مرگ کتک می‌زدم.

هر‌چه بیشتر کتکش می‌زدم بدتر می‌شد. به‌زور دیپلم گرفت و بعد سربازی‌اش فهمیدم با دوستان نااهل رفت‌و‌آمد می‌کند و به دام اعتیاد افتاده است. همسرم مرا مقصر می‌دانست و حسابی درگیر مشکل او شده بودیم. می‌خواستم به هر قیمتی شده از منجلاب اعتیاد نجاتش بدهم اما یک مشکل دیگر سر راهمان سبز شد. حالا دخترم سرکش شده و نه‌تنها به من بلکه به مادرش توهین می‌کند. دخترم که دانشجوست اصلا حرف‌شنوی نمی‌کرد.

تیپ و قیافۀ اجق‌وجق و دیر و زود آمدن و رفتنش عذابمان می‌داد. دیروز همسرم می‌گفت لباس‌های دوستش که به خانۀ ما آمده بود بوی سیگار می‌داد. گفتم: «دیگر حق نداری با او راه بروی.». توی چشمانم نگاه کرد و حرف‌های بی‌ربطی زد. جر و بحثمان بالا گرفت.

آن شب از خانه فرار Escape کرد و دو شب خانۀ مادربزرگش بود. حالا می‌گوید می‌خواهد مستقل زندگی کند. به کلانتری۱۳ آمده‌ام تا از کارشناس مشاوره کمک بگیرم. دارم دیوانه می‌شوم. من و همسرم اشتباه کردیم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

این اخبار اختصاصی حوادث رکنا را از دست ندهید:

دوربین مخفی در لوستر خانه راز ارتباط سیاه زنم را لو داد و ... + عکس

خودکشی قاتل نوعروس هنگام انتقال به زندان در مازندران

مرگ خواننده معروف هنگام اجرای کنسرت + عکس

پزشک جراح تهرانی به خاطر قتل زنش دستگیر شد + عکس

10 قدم گمشده آتنا اصلانی قبل از شکار توسط شیطان پارس آباد

در گوشی زنم نام سعید را دیدم که با او تماس داشت از خود بی خود شدم و ...

بلایی که این 4 زن سر بازاری های تهران آوردند! +عکس

وقتی از مدرسه به خانه آمدم مادرم را در وضعیت بدی دیدم / لحظاتی قبل عمویم رفته بود و ...