یک هفته مانده به عروسی به تلفن های مشکوک گوشی شاهین زنگ زدم همه خانم بودند و...
رکنا: نخریدن یک دست لباس اسپرت مردانه بهانهای شد تا ترانه در ادامه زندگی مشترک خود با شاهین دچار تردید شود. همه چیز از زمانی شروع شد که میخواستند خریدهای عروسیشان را انجام دهند.
مادر و خواهر و خاله ترانه با مادر و خواهر و دو خاله شاهین خود را زودتر از زوج جوان برای خرید لوازم عروسی آماده کرده بودند. راسته خیابان، گوش تا گوش پر بود از مغازههای فروش لباس عروس و کت و شلوار دامادی که تن مانکنها بود و حالا میرفت یکی از آنها به تن عروس خانم بنشیند و دیگری به تن آقا داماد.
شاهین و ترانه در هر مغازهای سر مدل و شکل و رنگ لباس کلی چک و چانه میزدند و به توافق که نمیرسیدند، سراغ مغازه بعدی میرفتند. این وسط فامیلهای عروس و داماد هم بیکار نبودند و هر لباس و کمربندی که زوج جوان برمیداشتند، کلی عیب روی آن میگذاشتند که چنین است و چنان.
زن جوان میگوید: قرار شد اول برای شاهین کت و شلوار بخریم و بعد برویم سراغ لباس عروس. شاهین دست گذاشت روی یک کت و شلوار یک میلیون و 200 هزار تومانی و گفت همین را میخواهم. به شوهرم گفتم که پدر به من فقط 800 هزار تومان پول داده و برای خرید کت و شلوار بیش از این مقدار نمیتوانم هزینه کنم. شوهرم لج کرد و بقیه پول را از جیب خودش داد. بعد از آن خواهرشوهرم که کل حواسش به من و شاهین بود و بدش نمیآمد بین ما دعوا شود، گفت ما رسم داریم خانواده عروس برای داماد یکدست لباس اسپرت هم بخرد. من هم کم نیاوردم و گفتم اما ما چنین رسمی نداریم و اگر اینطور است بهتر است با مادرم صحبت کنید. این را که گفتم، کلی به خواهرشوهر و شوهرم برخورد و از همان موقع شاهین کینه مرا به دل گرفت که تو برای من به عنوان شوهرت هیچ ارزشی قائل نیستی و بعد هم سراغ عموی بزرگم رفت و سیر تا پیاز ماجرا را برایش تعریف کرد.
ترانه ادامه میدهد: سراغ شاهین رفتم و گفتم از این رسمها نداریم و دلیلی برای ناراحتی وجود ندارد. گفت با من بد رفتاری کردی و به عنوان یک مرد برایم قابل تحمل نیست که زنم حتی به اندازه یک لباس اسپرت هم برایم ارزشی قائل نباشد. اگر رسم ندارید، پس چرا برای شوهر خواهرهایت اضافه بر خرید عروسی، خریدهای دیگر هم کردید.
به شوهرم گفتم خرید کردیم برای این که مثل تو دست روی کت و شلوار میلیونی نگذاشتند و آنقدر برای خواهرم مانده بود که لباس اسپرت هم بخرد. مادرم هم که شاهد جر و بحثمان بود، دق دلی رفتارهای مادرشوهرم را روی شاهین خالی کرد و هر چه دلش خواست به او گفت. از روز بعد از خرید عروسی اخلاق و رفتار شوهرم خیلی عوض شد و سر هر چیزی بیحوصلگی میکرد و دعوا راه میانداخت. تا در مورد موضوعی حرف میزدم، میگفت باز شروع کردی، دوباره میخواهی روی اعصابم راه بروی، نباید دو دقیقه آرامش داشته باشم. من هم به خاطر ترس از درگیری و دعوا و این که شرایط بدتر نشود، ساکت میشدم.
زن جوان هم در بدتر شدن رابطه با شوهرش بیتقصیر نبود و کاری کرد که شاهین را بیش از گذشته عصبانی و ناراحت کرد.
راستش بیاینکه دلیل مشخصی داشته باشم، به شوهرم شک کردم که مبادا با دختر دیگری رابطه دارد. گوشیاش را زیر و رو کردم و به چند شماره که مشکوک شده بودم، زنگ زدم که همگی خانم بودند و برای همین دعوا راه انداختم که اینها کی هستند. اول سعی کرد قانعم کند که جز رابطه کاری هیچ رابطه دیگری بین او و همکارانش وجود ندارد، اما بعد از مدتی که گیردادنهایم زیاد شد، بیتفاوت شد و گفت دیگر برایم مهم نیست چه فکری در موردم میکنی.من شوهرم را دوست دارم و نمیتوانم بیتفاوتیاش را نسبت به خودم تحمل کنم.
حالا هم با اینکه فقط یک هفته به عروسیمان مانده، اما رابطهمان خیلی سرد است. شوهرم مردی اجتماعی است و کلا از حضور در جمع لذت میبرد، اما از وقتی دعوایمان شده، دیگر حوصله جمع را هم ندارد. انگار هیچ حرفی نداریم بههم بزنیم و وقتی با هم هستیم، ساکت میمانیم و حرفی برای گفتن نداریم. یکبار نامهای برایش نوشتم و گذاشتم داخل کیفش. مطمئنم دیده و خوانده بود، اما به روی خودش نیاورد و باز هم سرد با من برخورد کرد. سه روز بعد که داشتم وسایلش را از روی میزکارش جمع میکردم، چشمم به برگهای افتاد که وسط یکی از کتابها بود. جواب نامهام بود و در آن از من عذرخواهی کرده بود. البته هیچ وقت نامه را به من نداد و به روی خودم هم نیاوردم که جوابش را خواندهام.
فکرش را هم نمیکردم یک خرید عروسی ناقابل کار را به اینجا بکشاند. اگر میدانستم شاهین تا این اندازه حساس است و غرورش میشکند، لباس اسپرت را برایش میخریدم. به نظر من موضوع آنقدرها هم مهم نبود که شوهرم تا این اندازه بزرگش کرد. نمیخواهم به طلاق فکر کنم، اما چطور شاهین را متوجه اشتباهش کنم؟ برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار حوادث رکنا را از دست ندهید:
آشپز قاتل چگونه اجساد زنان گیلانی را تکه تکه می کرد/جزییات 7 قتل سریالی در رشت + عکس قاتل
فرم استخدامی در کار نبود او مرا به کارگاه کشاند و درخواست شیطانی کرد/ مرد شیطان صفت حتی از التماس هایم هم فیلم گرفت...
اقدام وقیحانه زن شیطان صفت در داخل تاکسی+ عکس
اعتراف مژگان به کشتن بهنام با کارد آشپزخانه + عکس
زنم با مرد شهرستانی قرار شوم گذاشته است / قرار بود وقتی به تهران آمد با همسرم همراه شود و ...
شوهرم دائم با دخترهای نا آشنا در ارتباط است / معنای شوهرداشتن را نمی فهمم
بلای وحشتناکی که جوانی سر خاله اش آورد / راز سیاه در فریزر خانه پنهان بود!+ عکس
مردی که در اتاق خوابش دوربین مخفی نصب کرده بود راز شیطانی زنش با پسر جوان را دید / او را کشتم به همین راحتی!+ عکس متهم
ریش تراش راز سرنشینان خودوری مرموز در یوسف آباد را برملا کرد + عکس
خاص ترین خواستگاری جوان تبریزی در ارتفاعات عینالی / مینو با من ازدواج می
کار کثیف مهیار و حسن هنگام بازرسی بدنی چند مرد اردبیلی
برخورد خشونت آمیز مربی زن جوان مهدکودک با دو کودک نوپا+ فیلم و عکس
وقتی زن سروش راز پنهان شوهرش را در ویلای شمال فهمید / ویلا پاتوق شده بود
دستور قتل داشتند! گفتند قبرش آماده است و گلوی مرا در بیابان بریدند ولی .../ این مرد را با شاسی بلند BMW از در خانه اش در تهران
سه زن معروف جیب بر تهرانی را گرفتند + عکس
زندانی با تقلید صدای قاضی از زندان فرار کرد+عکس
تریلی 13 خودرو را در دماوند زیر کرد+ تصاویر
کشته شدن 20 کودک در تصادف اتوبوس مدرسه
قتل یک پلیس در اهواز
مرگ چندین هوادار منچستریونایتد در نیجریه
ارسال نظر