زن 17 ساله ای که هنوز ازدواج خود را به طور رسمی در دفاتر ازدواج به ثبت نرسانده است در حالی زندگی خود را در آستانه نابودی می بیند که همسرش مدعی است در این ازدواج فریب خورده است!! این زن نوجوان در پی شکایت همسرش و در بیان ماجرای ازدواج خود با متین به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: من و میترا همکلاسی بودیم و رابطه خیلی صمیمانه ای با یکدیگر داشتیم به طوری که همه راز و رمزهای زندگی مان را برای یکدیگر بازگو می کردیم. در همین اثنا روزی میترا مرا به گوشه حیاط مدرسه کشاند و نامه عاشقانه پسری را نشانم داد که از چند روز قبل ما را تعقیب می کرد. از آن روز به بعد رفتار و پوشش میترا به کلی تغییر کرد و مدام از «موسی» سخن می گفت. او تصاویر و فیلم هایی از روابط خیابانی خود با موسی را نشانم می داد و تاکید می کرد چون ما با یکدیگر دوست صمیمی هستیم باید با 2 دوست صمیمی ازدواج کنیم تا در آینده هم بتوانیم ارتباط خانوادگی داشته باشیم. هنوز یک ماه از این ماجرا نگذشته بود که میترا با خوشحالی کنارم نشست و گفت یکی از دوستان صمیمی «موسی» که تو را همراه من دیده است قصد دارد با تو ازدواج کند. آن روز میترا در حالی که با هیجان خاصی از «متین» سخن می گفت ادعا کرد اگرچه متین 15 سال از من بزرگ تر است ولی جوانی خوش تیپ و باکلاس است. این بود که با قول و قرارهای خیابانی و به دور از چشم اعضای خانواده ام با متین آشنا شدم. از آن روز به بعد روابط پنهانی ما ادامه یافت تا این که خانواده ام از رفت و آمدهای بی موقع و تغییر رفتارهایم متوجه این ارتباط خیابانی شدند. این در حالی بود که من هر روز بیشتر شیفته متین می شدم و به چیزی جز او نمی اندیشیدم. متین روح و روان مرا تسخیر کرده بود و من عاشقانه او را دوست داشتم. در این میان ماجرای علاقه ما به یکدیگر در میان بستگان متین هم پیچید به طوری که خانواده ها تصمیم گرفتند تا هنگام برگزاری آداب و رسوم ازدواج صیغه محرمیت بین ما جاری شود تا بتوانیم برای انجام امور قانونی و آزمایش های پزشکی در کنار یکدیگر باشیم. بدین ترتیب رفت و آمدهای ما با یکدیگر به طور آشکار و پنهان شدت گرفت اما مدتی بعد وقتی برای ثبت محضری ازدواجمان اقدام کردیم آزمایش های پزشکی نشان داد که من باردار شده ام. این بود که به پیشنهاد متین و مادرش به طور غیرقانونی جنین را سقط کردم تا آبروی خانوادگی مان حفظ شود اما هنوز چند روز از این ماجرا نگذشته بود که همسرم از من به خاطر فریب در ازدواج شکایت کرد. او مدعی شد چون قبل از ازدواج با او رابطه خیابانی داشته ام این احتمال وجود دارد که غیر از او با کسان دیگری نیز رابطه داشته ام. این سوءظن و بدبینی در حالی زندگی مرا در آستانه نابودی قرار داده است که مدارک پزشکی اثبات می کند که من با هیچ کس رابطه ای نداشته ام اگرچه آشنایی خیابانی من با جوانی که 15 سال از من بزرگ تر بود از اشتباهات بزرگ من محسوب می شود اما من او را فریب نداده ام و...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی