محمد و هدایت هردو ناخواسته در جریان دعواهای جداگانه‌ای منجر به قتل Murder دو جوان شدند. این گونه شد که زندگی آن دو ورق دیگری خورد و مهر قاتل The Murderer بودن بر پیشانی این دو جوان هک شد. آن دو از شش سال پیش بازداشت و روانه زندان Prison کرمانشاه شدند. هر دو در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شدند. خانواده‌هایشان برای آزادی Freedom آنها تلاش و حتی بخشی از مبالغ دیه را که خانواده‌های اولیای دم خواسته بودند، تامین کردند، اما بخشی از دیه تامین نشده بود. زندگی و مرگ این دو اعدامی در گرو پرداخت دیه بود. خانواده مقتولان فقط چهار روز به هرکدام از آنها فرصت داده بودند. اگر پول موردنظر تهیه نمی‌شد، آنها یک قدم به مرگ نزدیک می‌شدند. خانواده‌ها به تلاش‌هایشان ادامه می‌دادند. اما یکباره تمام راه‌ها برایشان بسته شد.

امیدشان بعد از خدا به کمک خیرین بود تا این که چند جوان متوجه موضوع شده و پای کار آمدند و با کمک خیرین شروع به جمع کردن مبلغ دیه کردند.

این جوانان سعی کردند با گلریزان برای محمد 27 میلیون و برای هدایت 80میلیون تومان جمع‌آوری کنند تا رضایت اولیای دم کسب شود.

چهار روز زمان کمی بود برای برگزاری یک گلریزان. بنابراین آنها در شبکه‌های اجتماعی کمپینی برای کمک به تامین دیه آنها به راه انداختند. شاید زمانی که این ایده را به اجرا گذاشتند، خودشان هم باورشان نمی‌شد که هموطنان نوعدوست از شهرهای مختلف به کمکشان بشتابند و به این فراخوان پاسخ مثبت دهند. 6200خیر در این کار خیر پیشقدم شدند و توانستند با پرداخت مبلغی که در توانشان بود، برای آزادی این دو زندانی Prisoner گامی بردارند. آنها با این کار بزرگ مقدمات آزادی این دو زندانی را بعد از شش سال فراهم کردند. حالا دیگر کابوس مرگ و طناب دار برای هدایت و محمد پایان یافته و آنها بزودی آزاد می‌شوند و عید سال جدید را کنار سفره هفت سین و خانواده‌هایشان جشن می‌گیرند.

این پایان خوش در حالی رقم خورده است که چند روز پیش هم در کمپین مشابهی، چند پسر جوان در شهرستان دلفان موفق شدند پول دیه برای آزادی دختر جوانی را که دو سال بود در زندان به‌سر می‌برد، تهیه و مقدمات آزادی وی را فراهم کنند.

آزادی زندانیان با کمک خیرین

افسون علی مرادیان، یکی از اعضای این گروه گفت: گروهمان یک گروه مردم نهاد بوده و وابسته به هیچ حزب و نهادی نیست. ما برای کمک به زندانیان اعدامی که آزادی آنها در گرو پرداخت دیه است، تلاش می‌کنیم. 14 سال است این گروه فعالیت دارد و خودم هم پنج سال است با این گروه همکاری می‌کنم. علاوه بر آن برای تامین جهیزیه، کمک به خانواده‌های بی‌بضاعت، دانش‌آموزان بی‌بضاعت، ترک‌معتادان و.... هم فعالیت‌هایی داریم. اما اولویت نخست ما، آزادی اعدامیان است.

وی ادامه داد: افراد بسیاری بی‌هیچ چشمداشتی با ما همراه می‌شوند برای آزادی زندانیان. خبرنگاران، بازیگران و هنرمندان با هم همکاری دارند و در جشن گلریزان‌ها برای آزادی زندانیان همراه با ما گام برمی‌دارند. گاهی هم برخی افراد که خودشان صاحب حق بوده‌اند، قاتل فرزند، همسر یا والدین خود را بخشیده‌اند نیز به ما ملحق می‌شوند تا برای جلب رضایت خانواده‌های اولیای دم دیگر گامی بردارند.

وی افزود: زمانی که پرونده‌های زندانیان به دستمان می‌رسد، وضعیت آنها را از مسئولان قضایی و زندان جویا می‌شویم و پس از ملاقات با خانواده‌هایشان، تلاش برای آزادی آنها را شروع می‌کنیم. همراه افراد معتمد و گاه هنرمندان با خانواده‌های مقتولان حرف می‌زنیم و از پشیمانی قاتلان و وضع زندگی خانوادگی آنها می‌گوییم.

شرط تلاش برای بخشش

علی مرادیان تاکید کرد: ما برای نجات هر قاتلی تلاش نمی‌کنیم. افرادی که با نقشه قبلی و با انگیزه‌های شیطانی مرتکب قتل می‌شوند یا قاتلانی که بعد از صدور حکم اعدام execution از کارخود ابراز پشیمانی نمی‌کنند، جزو قاتلانی هستند که ما سراغ آنها نمی‌رویم. اعدامی‌هایی که به طور ناخواسته مرتکب قتل شده و در زندان حسن‌رفتار داشته و سعی در اصلاح خود داشته‌اند، زندانیانی هستند که برای کسب رضایت اولیای دم پرونده آنها تلاش می‌کنیم. ما از خانواده‌های مقتولان فرصت می‌گیریم و با برگزاری جشن‌های گلریزان، پول دیه را تامین می‌کنیم. تاکنون در این 14 سال این گروه مردم‌نهاد توانسته با تامین دیه، صد اعدامی زن و مرد را پس از رضایت آزاد کند. یادم می‌آید یکی از این گلریزان‌ها مربوط به آزادی یک زن بود که به اتهام قتل شوهرش در پی درگیری خانوادگی به اعدام محکوم شده و هشت سال در یکی از زندان‌های تهران بود. با خانواده اولیای دم حرف زدیم و آنها گفتند به شرط دریافت 500 میلیون تومان دیه، حاضر به بخشش عروس خانواده هستند. کار گروه شروع شد، به کمک تعدادی از هنرمندان گلریزانی راه انداختیم و توانستیم تا پیش از فرصت قانونی، این دیه را تهیه و با پرداخت به اولیای دم، زن اعدامی را از مرگ نجات دهیم. او اکنون چند ماه است آزاد شده و نزد فرزندش بازگشته است.

وی در ارتباط با راه‌اندازی کمپین برای نجات دو مرد اعدامی گفت: هردوی این زندانی‌ها حکم قصاص داشتند. یکی از آنها شش سال پیش در جریان درگیری خیابانی منجر به مرگ پسرعمه‌اش شده و دیگری در جریان درگیری پسرخاله همسرش را به قتل رسانده بود. هر دوی آنها به قصاص محکوم شده و در زندان کرمانشاه به سر می‌بردند. خانواده هردو مقتول درخواست 300 میلیون تومان دیه کرده بودند. خانواده محمد 27 میلیون تومان برای پرداخت دیه و خانواده هدایت 80 میلیون تومان کم داشتند. از سویی چهار روز به آخرین مهلتی که خانواده هردو مقتول برای این دو اعدامی داده بودند، مانده بود. زمان برای ما نیز که از ماجرا باخبر شدیم، بسیار حیاتی بود.

وی ادامه داد: فرصتی برای جمع‌آوری این پول از طریق گلریزان نداشتیم. بنابراین ایده‌ای به ذهنمان رسید. تصمیم گرفتیم کمپینی راه‌اندازی کنیم. با توکل به خدا کار را شروع کردیم. شرح زندگی هردو اعدامی را در این کمپین منتشر کردیم و از مردم خواستیم در این کار خیر به ما کمک کنند. خودمان هم فکر نمی‌کردیم مردم به این فراخوان پاسخ دهند. خدا کمکمان کرد و مردم خیر به کمک این دو مرد اعدامی شتافتند. مردم مهربان کشورمان سنگ تمام گذاشتند. مردم از شهرهای مختلف، هرچه در توانشان بود، از ده هزار تومان تا میلیون‌ها تومان پول به حساب آزادی این دو اعدامی واریز کردند. 2500 هموطن پول دیه برای محمد و 3700نفر با پرداخت پول به حساب هدایت، دیه باقیمانده او را فراهم کردند. درست ساعاتی قبل از اجرای حکم، این دیه تهیه و موضوع به مسئولان قضایی اعلام شد. این گونه بود که توانستیم با همت بالای هموطنانمان این دو مرد اعدامی را نجات دهیم. مقدمات پرداخت این دیه به خانواده قربانیان فراهم شد. دو مرد اعدامی نیز که فقط یک ساعت با مرگ فاصله داشتند، بخشیده شدند و به زندگی بازگشتند. درصددیم تا کارهای پایانی پرونده آنها را نیزبه سرانجام برسانیم تا بزودی آنها از زندان آزاد شوند و سال نو به خانه و نزد خانواده‌هایشان بازگردند.

ناخواسته مرتکب قتل شدم

هدایتم و تا همین شش سال پیش خانه و زندگی داشتم. فرزندم فقط 40 روز از بهار زندگی‌اش گذشته بود که من روانه زندان شدم و زندگی‌ام ورق دیگری خورد. همه چیز انگار برایم یک فیلم بود و یک‌دفعه رخ داد. لحظه حادثه Incident نیز مثل یک سکانس فیلم متوقف شد برای ابد. با همسرم اختلاف‌هایی پیدا کرده بودم. او قهر کرد و به خانه پدری‌اش رفت. برای بازگشت او به خانه خیلی تلاش کردم. آخرین شانسم را هم امتحان کردم و به خانه پدری‌اش رفتم. اما برادر و پسرخاله همسرم با من دعوا کردند و خواستند دیگر با آنها کاری نداشته باشم و فقط باید طلاق همسرم را بدهم. زندگی‌ام و فرزند 40‌روزه‌ام را دوست داشتم و نمی‌خواستم چنین حادثه‌ای برایمان رخ دهد. در همان جا بود که دعوایمان بالا گرفت و من و پسرخاله همسرم هر دو مصدوم و به بیمارستان منتقل شدیم. پس از چهار روز که چشمانم را در بیمارستان بازکردم، دیدم پسرخاله همسرم فوت کرده است. این گونه شد که بازداشت و به اتهام قتل زندانی شدم. بعد هم که حکم قصاص برایم صادر شد. پس از کلی دوندگی خانواده‌ام و میانجیگری فامیل، خانواده مقتول ابتدا به دریافت 700 میلیون و سرانجام به دریافت 300 میلیون تومان رضایت دادند. خانواده‌ام تمام وسایل با ارزش از جمله زمین، خانه و خودرو را فروختند. 220 میلیون پول جمع شد، اما هنوز 80 میلیون تومان، مانده بود. چهار روز هم به پایان این مهلت زمان باقی بود. خانواده‌ام با گروه یاری رسان آشنا شدند و از آنها کمک خواستند. باورم نمی‌شد مردم در آن کمپین اجتماعی به کمک بشتابند و پول دیه جور شود. خوشحالم و از همه تشکر می‌کنم. خوشحالم که بزودی آزاد شده و فرزندم را که شش ساله شده، می‌بینم. می‌خواهم یک لحظه تنهایش نگذارم.

قصدم میانجیگری بود

شش سال پیش بود که محمد زمانی که برای میانجیگری وارد یک دعوا شد، ناخواسته باعث قتل پسر عمه‌اش شد. ازآن موقع زندگی او جور دیگری رقم خورد. اختلاف میان دو خانواده شکل گرفت. حکم قصاص برای محمد نوشته شد. هر لحظه در زندان کابوس مرگ می‌دید. پدر و مادرش هر بار که در زندان به ملاقاتش می‌رفتند، دلداری‌اش می‌دادند و او هر بار بیشتر شرمنده والدینش می‌شد که بابت اشتباه ناخواسته او، هر روز پیر و پیرتر می‌شدند.

هر شب کابوس می‌دید پای چوبه دار رفته، طناب دور گردنش آویخته شده و یکباره چهار پایه زده شده و با این کابوس‌های مدام از خواب بیدار می‌شد. سرانجام خانواده مقتول رضایت دادند به شرط دیه اما به او مهلت دادند. اگر این فرصت به پایان می‌رسید، او باید اعدام می‌شد. خانواده‌اش مقدار زیادی از پول دیه را تامین کردند، اما هنوز 27 میلیون تومان کم داشتند. فقط چهار روز مانده بود تا آخرین فرصت. خواب و خوراک نداشت. چهارمین روز هم به پایان رسید و در آخرین لحظات دیه تهیه شد و او از مرگ نجات پیدا کرد. او در این مدت که در زندان بود، به گذشته خیلی فکر کرد و حالا که از مرگ نجات یافته، می‌خواهد گذشته را جبران کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

 

وبگردی