با پرسیدن آدرس یک خیابان و اینکه باید سوار کدام اتوبوس شود، سر صحبت را باز کرد. خیلی زود با هم صمیمی شدیم. او با طرح دوستی، گفت از مغازه دوستش عطر و ادکلن اصلی و به قیمت ارزان خریده‌است. پسر جوان حتی گفت اگر ادکلن اصلی خواستم به مغازه دوستش بروم و... . با اشتیاق نشانی مغازه را از او خواستم.در این لحظه ناگهان شیشه عطر را از جیبش درآورد و مقداری عطر روی کاپشنم زد. بوی تندی داشت‌. هنوز چند دقیقه نگذشته‌بود که پلک‌هایم سنگین شدند. دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم این سارق حقه‌باز بسته اسکناس را از جیبم سرقت Stealing کرده و متواری شده‌است. در حالی که سرگیجه شدیدی داشتم خودم را به خانه رساندم. امروز هم به کلانتری آمده‌بودم تا موضوع را به پلیس Police اعلام کنم. خوشبختانه با بررسی‌های به‌عمل‌آمده و سرنخ‌های موجود‌، این سارق خیابانی شناسایی شده‌است. پلیس تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری متهم آغاز کرده‌است، اما یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه چرا من با فردی غریبه که تا آن لحظه او را ندیده‌بودم در کمتر از ٣-٢دقیقه آن‌قدر خودمانی شدم و حتی باب شوخی را با هم باز کردیم. اگر کمی دقت می‌کردم، متوجه حرکات و رفتارش می‌شدم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی