چرا ایران به ژاپن باخت؟
تیم ملی بیش از آنکه از ژاپن شکست بخورد به تصوری که از خود داشت باخت.
بعد از چند پیروزی پی در پی جتی احتمال شکست را در ذهن خود نداشت و به همین دلیل تصور پنالتی آنها را دچار غفلت کرد و ژاپنی ها با زیرکی این غفلت را تبدیل به گل کرد ند و بعد چون در تصورمان برای گل خوردن جایی باز نکرده بودیم ناگهان از نظر ذهنی و جسمی دچار فروپاشی شدیم و بدون آنکه کوچکترین تلاشی برای جبران اشتباه مان بکنیم دو گل ساده دیگر خوردیم ، تصور مطلق از پیروزی همانقدر مضر است که روحیه شکست پذیری و خود را همیشه بازنده دانستن . اگر این خود روایتگری تنها در فوتبال بود مشکلی نداشتیم ما در همه زمینه ها قربانی تصوراتی می شویم که از خود داریم . در زندگی هیچ پیروزی تضمین شده وجود ندارد و هیچکس محکوم نیست که همیشه بازنده باشد . تولستو می گوید جنگ های هنگامی به پایان می رسد که یک طرف احساس بازنده گی می کند و از صحنه نبرد می گریزد و پیروزی را دو دستی تقدیم حریف می کند
آنها که بازی های هروشیما را با مربیگری علی پروین به یاد دارند می دانند بعد از اینکه گمان کردیم بازنده ایم با رفتارهای زشت اخلاق حرفه یی را هم باختیم ، قبل از هر تغییری باید تصوری که از خود داریم اصلاح کنیم ، ضعف ها و قوتهایمان را با دقت بشناسیم و براساس آن برنامه ریزی کنیم و بعد در هر وادی وارد بازی سرنوشت شویم ، ماکیاول می گوید پیروزی حاصل ترکیب شایستگی و شانس است ، به همین دلیل حتی با شایسته بودن دست اتفاق می تواند ما را به شکست بکشاند ، ولی آدم شایسته که اصل شکسته را بپذیریم آنقدر پایمردی و ایستاده گی می کند تا در مدار شانس قرار بگیرد و به همه آنچه می خواهد برسد . یکی از مولفه های شایستگی عدم هراس از باختن است و امروز تیم گیروش با همه توانایی این شایستگی خاص را نداشت و به همین دلیل بازی را با نتیجه بد باخت و اگر خود را نمی باخت می توانست شکست را تبدیل به پیروزی کند. کیروش با حاشیه سازی و جدال با مربیان دیگر اعضای تیم ملی را دچار توهم rقدرقدرتی کرد که گل ژاپن آنرا ترکاند ولی فرصتی برای خودیابی وجود نداشت و اگر این توهم نبود شانش پیروزی کم نبود.
ارسال نظر