از هنرمندان بیآتلیه تا ژن خوب تصویرسازی در ایران
رکنا: سید محمد فدوی از مشکلات پیش روی آموزش و اجرای کار هنری در کشور گفت و توضیح داد که به نظر او در حال حاضر در دومین دهه رکود هنری هستیم که نتیجه سومدیریتها و همچنین مشکلات بینالمللی ایران است.
سیدمحمد فدوی متولد 1335 و دارای دکترای پژوهش هنر Art از دانشگاه تهران است. فدوی عضو هیئت علمی دانشکده هنرهای تجسمی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران است و پیش از این به عنوان رئیس دانشکده هنر دانشگاه الزهرا، مدیر گروه هنرهای تجسمی دانشگاه تهران، رئیس موسسه توسعه هنرهای تجسمی، مدیرعامل بنیاد آفرینشهای هنری نیاوران و... فعالیت داشته است. او علاوه بر شرکت در نمایشگاههای انفرادی و گروهی متعدد در ایران، آثار خود را در نمایشگاهها یا ورکشاپهایی در اردن، هانوفر، برلین، مراکش و سئول به نمایش گذاشته است. آنچه میخوانید چکیده گفتوگوی هنر آنلاین با این هنرمند Artist است.
* تصورم بر این بود که چون جامعه نیاز بیشتری به گرافیک دارد، بنابراین گرافیک بخوانم و در این زمینه خدمت کنم. در این رشته زیر نظر اساتید بزرگی همچون استاد ممیز، استاد احصایی، استاد شباهنگی، استاد هانیبال الخاص و استاد پاکباز آموزش دیدم. در مدت طولانی تحصیلات خود به طور جدی مشغول کار بودم و در جاهای مختلف فعالیت داشتم.
* آن زمان رشته آکادمیک گرافیک در دانشکده هنرهای زیبا قدمت چندانی نداشت. زندهیاد مرتضی ممیز یکی از مهمترین اساتیدی بودند که در این زمینه قدم پیش گذاشتند و اساتید خوب دیگر هم جمع شدند و این رشته را راهاندازی کردند. اما در بحبوحه انقلاب، جامعه به صورت اتوماتیک نیاز به هنر کاربردی و گرافیک را بیشتر احساس کرد، به طوریکه حتی مردم عادی هم شروع به کارهایی کردند که جنبه گرافیکی داشت، حتی اگر نمیدانستند کاری که میکنند یک کار گرافیکی است.
من هم در دانشکده شروع به فعالیت کردم و بعد به مرور در راستای نیازهایی که پیش میآمد، کار گرافیکی انجام میدادم. به خصوص برای موضوع جنگ یک سری کارهای تبلیغاتی انجام دادم که بعضی از آنها در کاتالوگها و یا به صورت پوستر چاپ شد. در ادامه قسمت من این شد که بعد از فارغالتحصیلی، در دانشکده هنرهای زیبا بمانم و بهعنوان مدرس در دانشکده حضور داشته باشم.
* به لحاظ تاریخی و به لحاظ سبک کار، 10 سال قبل از انقلاب دو گرایش در کشور ما به خصوص در زمینه نقاشی و گرافیک پیدا شد. جماعتی که معمولاً دربار حمایتشان میکرد، نگاهی به غرب داشتند، یعنی سعی میکردند از سبک کاری که در غرب حاکم بود، الگوگیری کنند. گروه دیگری بودند که گرایشهای چپ یا گرایشهای ملی و گاهی گرایشهای مذهبی داشتند که آنها تحت تأثیر سبکهایی بودند که عمدتاً لهستانی بود. دلیلش هم این بود که لهستان صاحب یک مکتب هنری پیشگام و پیشرو بود و سبک خاص خودش را داشت. این سبک در انیمیشنها، پوسترها، آثار نقاشی و مجسمههایشان به شدت جلوه میکرد. بنابراین هنرمندانی که تمایل نداشتند به سبک غربی کار کنند، گرایششان بیشتر به سبک لهستانی بود.
* سال 72 یا 73 با مرحوم ممیز و استادهای بزرگی مثل آقای احصایی و آقای شباهنگی برای رشته تصویرسازی برنامهریزی کردیم و تأیید وزارت علوم را گرفتیم و این رشته را به دانشگاه آوردیم. این اتفاق فقط 5-6 سال پس از شروع تدریس تصویرسازی در آمریکا و اروپا رخ داد. ما سریع متوجه شدیم که ایرانیها ژنی دارند که باعث میشود در تصویرسازی خیلی موفق باشند و در واقع متوجه شدیم که قضیه تاریخی است و ایران در تاریخ چند هزار سالهاش سابقه تصویرسازی روی اغلب اشیاء را دارد.
* مطمئن باشید وقتی دانش زیباییشناسی و فرهنگ در جامعه ارتقاء پیدا کند، رکن اصلی آن آموزش است. رکن بعدی کار کارشناسی در مراکز فرهنگی کشور و حتی مراکز غیر دولتی است. وقتی آموزش و کار کارشناسی صورت بگیرد، بچههای جوان ما رشد خوبی پیدا میکنند. البته در مورد تصویرسازی، سابقه تاریخی هم بی تأثیر نبوده است.
*از اواخر دهه 70 به طور جدی شروع کردم به کشیدن نقاشی و تجربه بداههسازیهایم را انجام میدادم. من در طول عمر تدریس تکنیک، دو سه تکنیک ابداعی دارم که مختص خودم است. یکی از آنها شیوه بداههسازی است که در کتاب "فنون تصویرسازی" کاملاً دربارهاش توضیح دادهام. مشابه آن در تاریخ هنر نقاشی وجود داشته است اما نه به این شیوهای که الآن آموزش میدهم. بداههسازی یکی از تکنیکهایی است که میتواند برای هنرجوها تصویرهای خوبی بسازد و در زمینههای مختلف مثل گرافیک، تصویرسازی، نقاشی، طراحی صنعتی و حتی در راندوهای معماری به آنها کمک کند. سال 2000 در هانوفر آلمان یک ورکشاپ داشتم که در آن بداههسازی را به نمایش گذاشتم و خیلی از این شیوه استقبال شد. اخیراً هم دیدهام که هنرمندان اروپایی و غربی دارند به این شیوه کار میکنند.
* شیوهای که من کار میکنم همان بداههسازی است منتها با یک نگاه کاملاً متفاوت. ما برای کارها موضوع داریم که این موضوع گاهی وقتها کاملاً حساب شده است. شروع کار بداههسازی است اما دخل و تصرف هنرمند تا حد زیادی بداهه را تغییر و به آن جهت میدهد. پیکاسو یک مقدار در بعضی از آثارش این کار را انجام میداد. کارهایش جنبه بداهه داشت اما روی آن کار میکرد و به آن موضوع میداد.
* بعد از سال 84 که وضعیت خاصی در جامعه به وجود آمد و رفتار ناشایستی با بسیاری از هنرمندان شد، خیلی از هنرمندان منزوی و گوشهگیر شدند که من هم جزو آنها بودم. ما قبلاً کمک میکردیم که بینال و نمایشگاه ملی برگزار کنیم اما مسئولین وقت با رفتار نادرستشان در عرصه فرهنگ و هنر، این روحیه را خراب کردند. اصلاً در کل جامعه یک مکث اتفاق افتاد که باعث شد روحیه یک نمایشگاه انفرادی را نداشته باشیم. بنابراین وقتم را بیشتر وقف آموزش به هنرجویان کردم.
* متأسفانه خیلی از هنرمندان خلاقی که من میشناسم، مکان مناسبی برای خلق آثار خوب و ماندگار ندارند. این وضعیت ما در مقایسه با کشورهای پیشرفته است. چیزی که آنها دارند، امکانات است در حالی که ما نیروی انسانی فکور، هنرمند و خوب داریم اما امکاناتمان کم است. من فکر میکنم شهرداری و وزارت ارشاد باید به هنرمندان کمک کنند تا محلی برای تولید اثر هنری داشته باشند.
* ما باید پایگاه اساسی به آنها بدهیم و یک گالری کوچک در اختیارشان بگذاریم که آثارشان همیشه روی دیوار باشد. یک آتلیه خوب هم داشته باشند که مشغول کار باشند و حتی یک سیستم آموزشی جمعوجوری هم آنجا داشته باشند. این امکانات را ما میتوانیم با یک قیمت مناسب و با قسطبندی طولانی در اختیار هنرمندان بگذاریم تا این راسته تبدیل شود به راسته هنرمندان تجسمی ایران.
* چهار سال پیش که واحدهای درسی رشتههای گرافیک و تصویرسازی را بهروز کردیم، چند دانشگاه معتبر آمریکا را مورد رصد قرار دادیم و تغییراتی که آنها اعمال کرده بودند را اعمال کردیم. بنابراین سیستم آموزشی بعضی از رشتهها مثل نقاشی، گرافیک و تصویرسازی کاملا بهروز است. البته نمیتوانیم ادعا کنیم امکانات و سطح آموزشی ما شبیه کشورهای پیشرفته مثل آمریکا و اروپا است. آنها امکانات فراوانی دارند که ما این امکانات را نداریم و این یک واقعیت است.
* مشکلی که وجود دارد و دانشجوها درباره آن گلایه میکنند این است که بعضی از رشتهها مثل نیوآرت و کانسپچوالآرت اساساً رشتههای نو هستند که باید به دانشگاههای ما بیایند اما هنوز نیامدهاند. ما تلاشمان را میکنیم که این رشته ها نیز در دانشگاه تاسیس شوند، اما اینها رشتههایی است که به شدت نیاز به امکانات و هزینه دارند. من فکر میکنم حق بچههای ما این است که امکاناتی پنج برابر الآن داشته باشند ولی متأسفانه امکانات نیست.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
ارسال نظر