آماده بودن آگهی مرگ رابرت دنیرو
رکنا: رابرت دنیرو گفت: ایدهای ندارم که روی سنگ قبرم چه چیزی مینویسند اما درباره این که آگهی تسلیت مرگ من چه خواهد بود خیلی کنجکاوم.
رابرت دنبرو بازیگر Actor 75 ساله هالیوود در گفتگویی کوتاه با گاردین درباره مسائل گوناگونی از سینما Cinema و تلویزیون گرفته تا مرگ صحبت کرده است.به گزارش ایسنا، مهمترین صحبتهای دنیرو در این مصاحبه را در زیر بخوانید:
* من یک کمالگرا هستم و همیشه درباره نقشهایم تا بیشترین حد ممکن تحقیق میکنم. به عنوان مثال برای بازی در فیلم «راننده تاکسی» یک هفته به عنوان راننده تاکسی کار کردم. شاید این کار خیلی نیاز نبود اما کاری بود که میخواستم انجام دهم.
* متوجه شدهام که قدردانی از چیزهایی که پدر و مادرها از خود بر جای میگذارند چقدر مهم است. پدرم «رابرت دنیرو سینیور» یک هنرمند Artist بود و از زمانی که در سال 1993 درگذشت، استودیوی او را دست نخورده نگه داشتهام، درست مثل آخرین روزی که آن را ترک کرد. ابتدا فکر کردم از دست آن خلاص شوم اما من وخانوادهام پس از مرگ پدرم در استودیوی محل کارش جمع شدیم و متوجه شدم که واقعیت با آنچه در عکس میببینیم متفاوت است و بنابراین آنجا را نگه داشتم.
* امروز در مقایسه با روزی که من کارم را در سینما آغاز کردم فرصتهای بسیار زیادی وجود دارد. آن زمان تنها در کالیفرنیا فیلم و آثار تلویزیونی ساخته میشد اما امروز تلویزیون و اینترنت فرصتهای بسیاری را برای بازیگران فراهم کرده است.
* چیزهای زیادی درباره پدر بودن از پدرم آموختم. میدانستم که مرا دوست داشت و دانستن این موضوع برایم مهم بود بنابراین مهم است که فرزندان من نیز چنین احساسی داشته باشند. به فرزندانم فضا میدهم اما زمانهای زیادی را در کنار هم میگذرانیم و فکر می کنم درموقع لزوم متحد و محکم خواهیم بود. اکنون که پدربزرگ شدم می توانم اوقات بهتری را بدون مسئولیت مستقیم پدر و مادرها داشته باشم. شش فرزند و چهار نوه دارم بنابراین میدانم درباره چه چیزی صحبت میکنم.
* برخی مواقع خصوصیات ظاهری میتواند بیانگر ویژگیهای روانشناختی باشد و به همین دلیل بود که برای بازی در نقش «جیک لاموتا» در فیلم «گاو خشمگین» بیش از 27 کیلو وزن اضافه کردم. آنچه مرا مسحور خود کرده بود زوال بصری این شخصیت بود که نماد آن افول فیزیکی شخصیت بود. فکر نمیکنم استفاده از اندام مصنوعی به این اندازه جواب می داد.
* درک میکنم که مردم چرا از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند اما من به هیچ وجه این کار را نمیکنم . خیلی تلویزیون نگاه نمیکنم و یا به سینما نمیروم، از نظر من اینها نیز نوعی دیگر از چیزهایی است که تمرکز را از بین میبرد و حواسها را پرت میکند.
* فیلم این روزها مساله من نیست. زمانی که جوانتر بودم کنار آمدن با توجهات بیش از حد برایم دشوار بود اما الان تا حد زیادی رابطه خوبی با آن دارم. تقریبا همه جا آزادانه میروم و مردم به من سلام میکنند و یا درخواست گرفتن عکس میکنند که با آن مشکلی ندارم.
* ترجیح میدهم فیلمها را در سینما ببینم. اگر بتوانم یک نمایشنامه خوب و مدرن پیدا کنم دوست دارم آن را روی صحنه تئاتر ببرم اما همچنان عاشق سینما هستم. شما در سینما کارهای بسیار بیشتری میتوانید انجام دهید و توهم و خیال ایجاد کنید. فیلمها برای همیشه و همچون تکهای از تاریخ باقی میمانند.
* ایدهای ندارم که روی سنگ قبرم چه چیزی مینویسند اما درباره این که آگهی تسلیت مرگ من چه خواهد بود خیلی کنجکاوم. یک بار با فردی ملاقات کردم که آگهی تسلیت برای نیویورک تایمز مینوشت و به من گفت برای بسیار از افراد مهم از قبل آگهی تسلیت نوشته و آماده کرده است و من نیز یکی از آنها هستم. ظاهرا این آگهیهای تسلیت آماده انتشار هستند و با برخی اطلاعات لحظه آخری تکمیل میشوند. اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
ارسال نظر