امید نتیجه تربیتی انتظار فرج و گشایش است

به گزارش رکنا، فردا نهم ربیع الاول سالروز آغاز ولایت حضرت حجة بن الحسن (عج) است. امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که پس از درگذشت علامه سیدعبدالحسین شرف‌الدین، رهبری دینی و اجتماعی مردم صور و پس از آن شیعیان لبنان را برعهده گرفت در مقاطع گوناگون و با استفاده از فرصت مناسبت‌های دینی و آئینی تلاش می‌کرد ضمن آشنایی طبقات مختلف مردم شیعه لبنانی با اعتقادات دینی و مذهبی، یاری کننده آنها در موج‌های سنگین تبلیغاتی ادیان و مذاهب دیگر باشد. متنی که در ادامه می‌خوانید سخنرانی امام موسی صدر به مناسبت نیمه شعبان و افتتاح مسجد روستای الیمونه است. الیمونه از روستاهای شمالی لبنان است. این سخنرانی در کتاب «ادیان در خدمت انسان» منتشر شده است:

امید نتیجه تربیتی انتظار فرج و گشایش است

بعد تربیتی انتظار ظهور

من قصد ندارم در تفصیل و توضیح این اعتقاد وارد شوم، بلکه به بُعد تربیتی آن خواهم پرداخت. باید بگویم که مفهوم انتظار نزد ما، معنای حقیقی خود را از دست داده و منحرف شده است. ما انسان‌ها، به بهانه انتظار، از مسئولیت‌های خود شانه خالی می‌کنیم و کار و تلاش را در انتظار ظهور صاحب‌الزمان رها کرده‌ایم. این انحراف در همه ارزش‌ها اتفاق افتاده و ابزاری شده است برای بهره‌مند نشدن از ارزش‌ها. اما حقیقت این است که اندیشه انتظار در حیات این مذهب نقش مهمی داشته است، زیرا امید همان زندگی در آینده و راه آینده و وسیله پیوند آدمی به آینده است. انسانی که از آینده نومید بشود، گویی میان خویش و آینده دیواری کشیده که عبور از آن ناممکن است. نومیدی جمود است و جمود، در حقیقت، توقف و مرگ. در حالی که زندگی و استمرار آن یعنی بقای انسان در لحظه بعد، یعنی حرکت انسان از لحظه‌ای به لحظه بعد اما اگر جمود حاکم باشد، دیگر حرکتی وجود ندارد و نبودن حرکت به معنای مرگ است.

امید عبارت از راهی گشاده و روشن و یأس، تسلیم در برابر وضعیت موجود است. آیا کسی که از آینده خویش ناامید شده، به مرگ طبیعی مرده است؟ نه، بلکه دچار مرگ حقیقی شده است نه مرگ طبیعی. فردی که از آینده ناامید شده، گمان می‌برد که زندگی فایده‌ای ندارد، پس می‌گوید ما را به حال خود واگذارید. بگذارید بخوریم و در بازار راه برویم و بچریم. همین کافی است. این کارها دلیل بر این است که در این صورت، اتفاق یا حرکتی صورت نمی‌گیرد، بلکه فقط جمود و سکون است. بنابراین، امید راه آینده است و اگر ناامید شویم، تسلیم وضعیت موجود شده‌ایم. تسلیم وضعیت شدن، یعنی تسلیم شدن در برابر واقعیت موجود؛ همانند حل شدن شکر یا نمک در آب. بنابراین، امید شرط بقا و پایداری است.

برادران، همان‌گونه که می‌دانید و تاریخ نیز به‌روشنی گواهی می‌دهد، بر ما و بر هر ملتی دوران درازی از رنج و محنت گذشته است و اگر امید به ظهور امام زمان و فرج الهی نبود، از میان رفته بودیم. اما این سخن حضرت رسول اکرم (‌ص)، که «اگر از دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی می‌گرداند، چندان‌که مردی از اهل بیت من، هم‌نام و هم‌کنیه من، ظهور کند و زمینِ پر از ظلم و بیداد را از عدل و قسط پر کند» به ما امید می‌بخشد و بقای ما را تضمین می‌کند، زیرا ما به سخن پیامبر اعتقاد داریم و در آن شک نمی‌کنیم. امید است که ما را حفظ کرده و زنده نگه داشته است و امید است که میان ما و آینده راهی باز کرده است. و امید خود از این عقیده سرچشمه می‌گیرد.

این اندیشه و تفکر به ما اختصاص ندارد. شما می‌دانید که پس از عروج حضرت مسیح (‌ع)، یا به اعتقاد مسیحیان، پس از شهادت و عروج روح آن حضرت، ستمی بر مسیحیان رفت که در تاریخ و تاریخ ادیان مانندی ندارد. اما امید و اعتقادی که به این بشارت آن حضرت داشتند که «روح حق خواهد آمد»، همان که به روح‌القدس و تجلی روح‌القدس و اتحاد آن با کلیسا تفسیر می‌شود، همان بخشی که ما آن را با ظهور حضرت محمد (ص) تفسیر می‌کنیم، آن‌ها را از نابودی نجات داد. اگر این امید به آینده و پیروزی نبود، برای مسیحیان امکان حیات و بقا وجود نداشت. آری، در آن زمان ذلت و رنج از حدّ طاقت بشری فراتر رفت و این مسئله نزد پژوهشگران تاریخ معروف است. امید نتیجه تربیتی انتظار فرج و گشایش است. این انتظار نقش مهم خود را در تاریخ ما ایفا کرده است و إن‌شاء‌الله در تاریخ آینده هم ایفا خواهد کرد.

معنای انتظار

معنای انتظار رها کردن کار و واگذاری آن به دیگران نیست. این خلافِ انتظار است. این‌گونه عمل کردن تسلیم شدن است. اگر امروز بگویند که ما در انتظار حمله ناگهانی دشمن هستیم، معنای آن چیست؟ آیا معنای این انتظار این است که از خانه خارج شویم و بخوابیم و اعتنایی نکنیم؟ نه. این انتظار نیست. انتظار عبارت است از اینکه آماده باشیم؛ شمشیر و تفنگ در دست، تمرین کنیم و آموزش نظامی ببینیم؛ خود را آماده سازیم؛ مراقب و نگهبان بگماریم و رادارها را فعال کنیم تا زمان حمله ناگهانی دشمن را دریابیم. این است معنای انتظار.

ما در انتظار حضرت مهدی (عج) هستیم. حضرت مهدی، پس از آنکه ظلم و جور جهان را فرا گرفت، چه خواهد کرد؟ او می‌آید و عدل و داد را در جهان حاکم می‌کند. این آرزو چقدر عظیم است و این هدف چقدر بزرگ! مهدی (عج) تنها کسی است که جهان را پس از گسترش ستمکاری، از عدل و داد پر خواهد کرد. این حادثه بزرگی است که هیچ‌چیز جز صاحب آن روز، بزرگ‌تر از آن نخواهد بود.

آیا این حادثه تنها به دست حضرت مهدی (عج) روی می‌دهد؟ طبیعتاً نه. ما باید همکاری و همیاری کنیم. ما می‌خواهیم که امام عصر (عج) به تمام و کمال در جهان ظهور کند؛ علم او، هنر او، قدرت و تربیت او ظهور کند. ما باید آماده باشیم. زمانی که از ما دعوت می‌شود، چه باید بکنیم. ما باید آماده ایفای نقش خود باشیم. هنگامی که آن حضرت فریاد «ای مردم» برمی‌آورد، او را لبیک بگوییم. باید آماده باشیم و از هرچه داریم، دست بشوییم و در حال آماده‌باش و با آمادگی کامل به کمک او بشتابیم. اگر جز این است، پس معنای انتظار چیست؟ انتظار یعنی آمادگی، بسیج شدن، آموزش و آمادگی روحی و روانی و فکری و معنوی و جسمی و نیز آمادگی تکنولوژیک و نظامی. گذشتگان ما چنین بودند. ما نیز چنین بوده‌ایم.

بدون شک مردم یمونه از این نظر برتری دارند. بسیاری از ما گذشته را فراموش کرده‌اند و همان‌گونه که در این سخنان و اشعار ارزشمند شنیدید، تصور می‌کنند که این مردم از ارزش‌ها و آرمان‌ها و عقیده و مذهبِ خویش بدون پرداخت هزینه‌ای صیانت کرده‌اند و در این راه تلاش و کوششی نکرده‌اند. زندگی و عزت و پیروزی و موفقیت، هزینه دارد. این همه بدون هزینه و رایگان به دست نمی‌آید. خداوند جز از راه اسباب و وسایل، امور را سامان نمی‌دهد. کسی که در انتظار عزت و شرف است، نمی‌تواند انتظار پیروزی ناگهانی داشته باشد و نباید بدون تلاش و رنج، متوقع عزت و شرف باشد. سخنی از حضرت علی (ع) نقل می‌کنم که فرمود: «آرزوها نشانه فریب خوردن انسان‌های کم‌عقل است.» انسان باید احمق و نادان باشد که بدون رنج و تلاش انتظار موفقیت را بکشد و عظمت و قدرت را بدون رنج طلب کند. این ممکن نیست. آرزوها نشانه فریب خوردن انسان‌های احمق است.

انتظارْ محرّک است. اجداد و گذشتگان نیکوکار ما ایستادگی خود را حفظ کردند. به‌خوبی می‌توانیم امید را در آثار آن‌ها ببینیم؛ در قلعه‌ها و پادگان‌ها و دیرها. مسیحیانِ اینجا، اگر در صومعه‌های استوار و مستحکم نبودند، در معرض خطر بودند. در گذشته کسی به این مسائل و این‌گونه مجالسی که ما امروز برگزار می‌کنیم، فکر نمی‌کرد، زیرا سرنوشت بشر و مقدرات او در دست هواهای نفسانی حاکمان بود. اگر این پایداری و ایستادگی و این پادگان و صومعه‌ها نبود و اگر این صلابت و ایمان و دوری از سستی نبود، قادر نبودند بقای خود را تضمین کنند. ما و آنان در اوضاع دشواری که ما را مستحق زندگی کرد، زندگی کردیم. فقیر و ثروتمند، همه، در یک صف، همچون دیواری از سرب، در پیشگاه خدا ایستادند و ایستادیم، در حالی که هیچ‌یک بر دیگری برتری نداشت. همه با هم و در کنار هم زندگی می‌کردند و با هم ارتباط داشتند و خویشاوندی در میان خود برقرار می‌کردند و تأسف نمی‌خوردند.

امید نتیجه تربیتی انتظار فرج و گشایش است

افضلُ الاعمالِ انتظارُ الفرج یعنی چه؟

استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری در کتاب آزادی معنوی در خصوص انتظار ظهور می‌گوید:

انتظار ظهور یعنی چه؟ افضلُ الاعمالِ انتظارُ الفرج یعنی چه؟ بعضی خیال می‌کنند اینکه افضل اعمال انتظار فرج است، به این معناست که انتظار داشته باشیم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) با عده‌ای که خواص اصحابشان هستند یعنی سیصد و سیزده نفر و عده‌ای غیرخواص ظهور کنند، بعد دشمنان اسلام را از روی زمین بردارند، امنیت و رفاه و آزادی کامل را برقرار کنند، آن وقت به ما بگویند بفرمائید! ما انتظار چنین فرجی را داریم و می‌گوئیم افضل اعمال هم انتظار فرج است! (یعنی بگیر و ببند، بده به دست من پهلوان!) نه، انتظار فرج داشتن یعنی انتظار در رکاب امام بودن و جنگیدن و احیاناً شهید شدن، یعنی آرزوی واقعی و حقیقی مجاهد بودن در راه حق، نه آرزوی اینکه تو برو کارها را انجام بده، بعد که همه ی کارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گیری شد آن وقت من می آیم! مانند قوم موسی که اصحاب پیغمبر گفتند: یا رسول الله! ما مانند قوم موسی نیستیم. (بنی اسرائی وقتی به نزدیک فلسطین که عمالقه در آنجا بودند رسیدن و دیدند یک عده مردان جنگی در آنجا هستند، گفتند: موسی! فاذهب انت و ربّک فقاتلا انّا هیهنا قاعدون ما اینجا نشسته ایم، تو و خدا بروید بجنگید، آنجا را تصفیه و از دشمن خالی کنید، خانه را آب و جارو بزنید؛ وقتی برای ما خبر آوردید که هیچ خطری نیست، فقط باید برویم راحت بنشینیم و از نعمتها استفاده کنیم، ما به آنجا می آییم! موسی گفت: پس شما چه؟ شما هم وظیفه دارید که دشمن را که خانه‌ی شما را اشغال کرده است، از خانه تان بیرون کنید.» اصحاب پیغمبر (مانند مقداد) گفتند: یا رسول الله! ما آن حرف را نمی زنیم که بنی اسرائیل گفتند، ما می‌گوئیم: اگر شما فرمان بدهید که خودتان را به دریا بریزید به دریا می‌ریزیم، به آتش بزنید به آتش می زنیم.

انتظار فرج داشتن یعنی واقعاً در نیت ما این باشد که در رکاب امام زمان و در خدمت ایشان دنیا را اصلاح کنیم. در زیارت اباعبدالله علیه السلام می‌گوئیم: «یا لیتنا کنّا معک فنفوز فوزاً عظیماً» (که برای ما یک ورد شده و به معنای آن هم توجه نمی‌کنیم) یا اباعبدالله! ای کاش ما با تو بودیم و رستگاری عظیم پیدا می‌کردیم. معنایش این است که ای کاش ما در خدمت تو بودیم و شهید می‌شدیم و از راه شهادت، رستگاری عظیم پیدا می‌کردیم. آیا این ادعای ما از روی حقیقت است؟ افرادی هستند که از روی حقیقت ادعا می‌کنند ولی اکثر ما که در زیارتنامه ها می‌خوانیم، لقمه‌ی زبان است‌.

مهر