پنج بخشش بزرگ تاریخ را می دانید؟

پنج تا از بزرگترین بخشش های تاریخ مطلق به چهره های معروفی است که از دیدن آن بسیار شوکه می شوید.

. بخشش دری از درهای نیکی

حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «ثَلاثٌ مِنْ اَبْوابِ البِرِّ، سَخاءُ النَّفْسِ و طِیبُ الکلامِ و الصَّبْرُ عَلَی الاَذی؛ سه چیز از درهای نیکی و نیکوکاری است: بخشش، زیبایی سخن و پایداری بر آزار.» (نوری، 1365: ج 8: باب استحباب افشاء السلام: 33: ح 9672)

2. محبوبیت جوان بخشنده

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «شابٌّ سَخِی حَسَنُ الخُلْقِ اَحَبُّ الی الله تَعالی مِنْ شَیخٍ بَخیلٍ عابدٍ سَیئءِ الخُلُقِ؛ جوان بخشنده و خوش اخلاق، نزد خدای تعالی از پیرمردِ بخیلِ عابدِ بداخلاق محبوب تر است.» (همان: ح8383)

3. گذشت از خطای بخشنده

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در کلامی دل نشین می فرماید: «تَحافوْا عَنْ ذَنْبِ السَّخِی فَاِنَّ اللهَ آخِذٌ بِیدِهِ کلَّما عَثَرَ؛ از خطای بخشنده درگذرید؛ زیرا هر بار بلغزد، خداوند دست او را بگیرد.» (همان: ح 8384)

4. بخشندگان، بهترین مردمان

امام صادق علیه السلام فرمود: «خِیارُکم سُمَحاؤُکم و سِرْارُکم بُخَلاؤُکمْ؛ بهترین شما، بخشندگان شمایند و بدترین تان، بخیلان تان.» (محمدی ری شهری، 1374: ج 5: 2426: ح 8354)

5. بخشندگی، صفت دوستان خدا

حضرت امیر بیان علی علیه السلام می فرماید: «السَّخاءُ و الشَّجاعَةُ عَزائِزٌ شریفَةٌ یضَعُهَا اللهُ سُبحانَهُ فِیمنَ أَحَبَّهُ وَ امْتَحَنَهُ؛ بخشندگی و شجاعت دو ویژگی ارجمندند که خداوند سبحان، آنها را در وجود هر که دوستش بدارد و او را بیازماید، قرار می دهد.» (همان: 2426: ح 8361)

6. بخشندگی، خوی الهی

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «السّخاءُ خُلْقُ اللهِ الاَعظَمُ؛ بخشندگی، بزرگ ترین خوی خداوند است.» (همان: 2426: ح 8349)

پیام ها و نکته ها

1. انفاق، یگانه راه رسیدن به نیکویی هاست که بیانگر ایمان واقعی است: لن تنالوا البرّ...».

ـ خداوند که بخشش و انفاق کردن ما را می بیند، چرا در کمّ و کیف آن کوتاهی کنیم؟ پس بهترین ها را انفاق کنیم: «فان الله به علیم»

ـ آنچه را خود دوست می داری، انفاق کن؛ نه آنچه را بینوایان دوست می دارند: «مما تحبون» و نفرموده «مما یحبون»؛ زیرا ممکن است نیازمندان به دلیل شدت فقر به اشیای ناچیز نیز راضی باشند.

ـ در انفاق، اصل کیفیت است، نه کمیت آن: «مما تحبون».

ـ پیش از انفاق و بخشش، مال تنها برای من است، ولی پس از انفاق، مال مردم می شود و به گستردگی و برّ می رسیم؛ با توجه به معنای برّ، که به معنای توسعه است.

ـ در مکتب اسلام، هدف از انفاق و بخشش تنها فقرزدایی نیست؛ رشد انفاق کننده، و دل کندن از محبوب های خیالی، شکوفا شدن روح سخاوت، و نثار کردن محبوب ها در راه خدای محبوب تر ملاک است.

ـ مکتب اسلام، مکتب انسان دوستی است نه مال دوستی؛ مال ها فدای انسان های محروم.

ـ حتی اگر کم داریم، باز هم از همان کم انفاق کنیم: «وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیءٍ». آری، یک برگ زرد روی حوض، می تواند کشتی صدها مورچه شود.

ـ محبت به مال در نهاد هر انسانی است: «مِمَّا تُحِبُّونَ». آنچه خطرناک است، شدت محبت است که مانع بخشش و انفاق شود: «وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیرِ لَشَدِیدٌ». (قرائتی، 1378: ج 2: 125 و 126)

ـ مؤمن باید از بخل دوری ورزد و به دیگران بخشش کند: «وَلاَ تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً».

ـ اسلام مکتب اعتدال و میانه روی است؛ حتی در انفاق و بخشش. «وَلاَ تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِک وَلاَ تَبْسُطْهَا».

ـ نتیجه ولخرجی و زیاده روی در انفاق و بخشش، خانه نشینی و ملامت و حسرت است: «فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا». (قرائتی، 1383: ج 7: 49)

ـ استفاده از فرصت ها در کارهای خیر، همچون بخشش و انفاق، باارزش است.

ـ انفاق امروز، وسیله برداشت و پس گرفتن چند برابر در روز قیامت، و همچنین وسیله محبت خداوند و محرومان است که در روز قیامت همین انفاق واسطه عفو خواهد بود. اگر امروز انفاق و بخششی صورت نگیرد، در آن روز هم محبت و دوستی و وساطتی در میان نخواهد بود.

ـ بخل، کفر و ستم در یک مدار هستند. در آیه 6 سوره فصلت آمده است: «وَوَیلٌ لِلْمُشْرِکینَ الَّذِینَ لَا یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ؛ وای به مشرکانی که زکات نمی دهند و نسبت به آخرت کافر هستند». (قرائتی، 1378: ج 1: 503)

ـ تقوا از انفاق جدا نیست: «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ ینْفِقُونَ». (آل عمران: 133 ـ 134)

ـ انفاق و بخشش، سخاوت می خواهد نه ثروت: «فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ». (آل عمران: 134)

ـ نه در حال رفاه از محرومان غافل باشید و نه در تنگدستی بگویید ما خود گرفتاریم: «فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ».

ـ کسی که می خواهد محبوب خدا شود، باید از مال بگذرد و ببخشد و خشم و غضب را فرو برد. (همان: ج 2: 180)

ـ بخشش و انفاق، ویژگی نجیبان است.

ـ بخشش، شادی آفرین است.

ـ فضل و بخشش، میزان فرّ و شکوه آدمی را نشان می دهد.

ـ برای رسیدن به جایگاهی والاتر، بخشش و انفاق را بیاموزیم.

ـ بخشش، خیر و برکتی است دوجانبه، که هم دهنده و هم دریافت کننده را بهره مند می سازد.

ـ زیستن در پرتو فضل و بخشش و بهره گیری از آن در هر روز از زندگی، راهی است برای مهار امیال نفسانی و پرورش عشق و مهربانی.

ـ بخشش، راز اندوختن خرد است.

ـ با انفاق و بخشش چیزی را از دست نمی دهیم، بلکه به دست می آوریم.

ـ کسانی که می بخشند، از بخشش خویش شادمان اند. پاداش اینان، همان شادمانی شان خواهد بود.

ـ بخشندگی باید بدون خواهش کسی صورت گیرد؛ یعنی انسان بخشنده، همانند چشمه ای است که آب از آن می جوشد واز این جوشش خود، دیگران را بی منت، سیراب می کند.

ـ اسیر مال شدن در دنیا، موجب اسارت در آخرت است.

ـ میراث همه چیز از آنِ خداست. ما با دست خالی آمده ایم و با دست خالی می رویم، پس بخل چرا؟

ـ مالی که در راه خدا صرف نشود، شرّ است: «بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ».

ـ خداوند، هم صاحب ماندنی های دنیاست و هم نیازمند انفاق ما نیست، ولی انفاق، کلید سعادت خود ماست.

ـ عدل و احسان در کنار هم جاذبه دارد؛ وگرنه، مقررات خشک دل ها را التیام نمی دهد: «یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ». عدل مقدار واجب واحسان مقدار مستحب است.

ـ در احسان، رسیدگی به بستگان و صله رحم اولویت دارد: «الإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَی». (همان: ج 6: 398)