این مطلب از صفحه وب گردی تهیه شده و فقط جنبه سرگرمی دارد
زجر دیده نشده بهروز وثوقی و فردین، در سینمای ایران
دامون قنبرزاده، منتقد و فعال رسانهای، در اینستاگرام خود در انتقاد به مطلب روزنامه جوان درباره خداحافظی هنگامه قاضیانی مطلبی نوشته.
دامون قنبرزاده، منتقد و فعال رسانهای، در اینستاگرام خود در انتقاد به مطلب روزنامه جوان درباره خداحافظی هنگامه قاضیانی نوشت: نویسندهی روزنامهی «جوان»، در واکنش به خداحافظی هنگامه قاضیانی از دنیای بازیگری، نوشت بهروز وثوقی و فردین و ناصر ملکمطیعی از این سینما رفتند و اتفاقی نیفتاد، حالا هنگامه قاضیانی که هیچ! بعد هم در ادامه قلمفرسایی کرد که: « سینمای ایران فراتر از این اسمهاست. آنها میروند اما سینمای ایران میماند و هیچ ضرری نمیکند.» نویسندهی متن در پایان حرفهایش مدعی شد: «نهتنها با رفتن بازیگران قدیمی، سینمای ایران ضرر نکرد، بلکه اندیشههای نو در آن شروع به نفس کشیدن کردند.»
نویسندهی این مقاله، سینمای ایران را موجودی زنده تصور کرده که خودش یکهو از زمین روییده، رشد کرده و به شکوفایی رسیده است. او هنوز نمیفهمد که سینمای ایران، یعنی تاریخ سینمای ایران، یعنی همهی آدمهایش، پشت یا جلوی دوربین. با کم شدن یک نفر از آنها، ممکن است سینما از بین نرود، اما تاریخ سینما دچار نقصان میشود. سینمای ایران، فراتر از اسمها نیست، سینما در ایران (یا اصولاً در هر جای دیگری از جهان) تشکیلشده از اسمها و فکرها و ایدههاست. سینما یعنی آدمهایش.
از آنجایی که نویسندهی این یادداشت، سینما را هم ارث پدری میداند، این موضوع مهم را عامدانه نادیده میگیرد که چه هنرمندانی دربوداغان شدند؛ یکی معتاد شد، یکی دیوانه شد، یکی دق کرد و یکی هم تا آخر عمر از کشور خود دور افتاد. نویسندهی این یادداشت، نمیبیند که چه انسانهای شریفی در این سینما لتوپار شدند و این یعنی ضرر محض، نه فقط برای سینمای ایران، بلکه برای انسانیت. چهطور میشود بهروز و ناصر و فردین و دیگران، زجر بکشند و سینمای ایران ضرر نکند؟
خلاصه برای کسانی از دستهی این نویسنده، روح و روان انسانها اهمیتی ندارد.. گویا آنها سینما را هم «سیستم» میبینند و آدمها را توخالی و مُرده دوست دارند.
ارسال نظر