نقد و نظری بر فیلم «عرقِ سرد»، دومین ساخته سینمایی سهیل بیرقی
عرق سرد؛ داستان تراژیک زندگی ورزشکار ممنوع الخروج فوتسال / روایت یکی از حادترین مسائلِ روز جامعه ما
رکنا: احمدرضا حجارزاده/ سینمای اجتماعی ایران طی پانزده سال گذشته، و بهتر که بگوییم از زمان ظهورِ اصغر فرهادی در سینمای کشور، روند رو به رشد و باکیفیتی را طی کرده و بیشترین موفقیت در این زمینه را فیلمسازان جوان و تازهکار رقم زدهاند.
نمونهاش سهیل بیرقی که با دومین فیلم خود،گامی بلند در جهت ارتقای سطح کیفی سینمای اجتماعی برداشته و فیلمی مهم و ماندگار خلق کرده.«عرق سرد» از هر جهت فیلم بهتری است نسبت به ساخته پیشینِ او با عنوان «من». بیرقی حالا با فیلمنامهی استاندارد و منطقیتری دومین تجربه کارگردانیاش را پشت سر گذاشته؛ فیلمی که باید آن را اثری دغدغهمند دانست، چه از سوی کارگردان و چه مخاطبان عام و خاص سینما.«عرق سرد» روایت یکی از حادترین مسائلِ روز جامعهی ماست؛ آزادی Freedom و حقوق زنان، و موضوع زمانی مهمتر میشود که بدانیم این فیلم بر اساس یک ماجرای مستند و حقیقی ساخته شده. افروز اردستانی ـ باران کوثری ـ کاپیتان تیم فوتسالِ زنان هنگام سفرِ تیم ملّی برای بازی در مالزی، متوجه میشود از سوی همسرش ممنوعالخروج شده. ماندن او و تلاش برای جلب رضایت همسرش، چالشی ملتهب و پرفراز و فرود در جهان فیلم میآفریند. این ماجرا که بر مبنای رویداد مشابهای برای نیلوفر اردلان(بازیکن و کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان ایران) و شش زنِ ورزشکار دیگر که در سال96 ممنوعالخروج شدند، نوشته و تولید شده، میتواند مسالهای ملی و حیاتی باشد. فیلمنامه سیری منطقی و طبیعی، بیاضافهگویی و تُپُق و کاملاً باورپذیر دارد، و این در سینمایی که نود درصد فیلمهای تولیدی آن، قربانی فیلمنامههای ناقصالخلقهشان میشوند، یعنی برگِ برنده اما آنچه فیلم را به لطف فیلمنامهی خوب و دقیقش، تماشایی و تحسینبرانگیز میکند، تمرکز بیرقی بر ملیشدن مسالهی حقوق زنان و انتقاد از وضع قوانین مردسالارانه و بعضاً پوسیده و ارتجاعی کشور است. یاسر شاهحسینی ـ امیر جدیدی ـ دقیقاً نماد و نمایندهی قشری است که پشت نقاب دین با ظاهری یکسان و بیجاذبه مثلِ کتوشلوارهای قهوهای و پیراهنهای سفیدِ یقهبسته، رفتاری متناقض در کار و زندگی خصوصی خود پیش میگیرند و به پشتگرمیِ قانون، بر یکی از اقشار تاثیرگذار جامعه ـ زنان ـ میتازند و ظلم میکنند، ولی همین افراد در خلوتهای خصوصی، قلیون با تنباکوهای طعمدار چاق میکنند، همسرشان را وادار میکنند لباسِ جذاب و مورد علاقهشان را بپوشد و از تکرار کلمهی «بلوبری»، لذت جنسی میبرند.
سکانس ملاقاتِ شبانه یاسر و افروز در خانهاش، مصداقِ بارزِ عبارتی است که مسعود فراستی دربارهی فیلمها و لحظههای عاشقانه یا زن و شوهری سینمای ایران به کار میبُرد:«سکسِ پنهان». نگاه بکنید به مسواکزدنِ اغراقآمیز افروز در خانهی یاسر که خود گویای واقعه است. بیرقی نگاه سنتی و متحجرانه چنین مردانی را،که طی سالهای گذشته نمونههای واقعیاش را در اخبار حوادث Accidents و حواشی زندگی هنرمندان و مجریان رسانهی ملی بسیار دیده و شنیدهایم، به خوبی در فیلم گنجانده و اجرا کرده. از این منظر میتوان «عرق سرد» را فیلمِ جزییات دانست.کارگردان با تاکید بر ریزترین رفتار و گفتار شخصیتها، آدمهایی کاملاً حقیقی و آشنا را بر پردهی نقرهای نقش کرده. به خاطر بیاورید فرمِ نشستنِ شاهحسینی را بر صندلیِ استودیو و شیوه نگاه و کلامش در آغازِ برنامه «یادش بخیر»، یا جایی که در واکنش به خواننده تلویزیونی، دو مُشت کوچک بر قلبش میزند تا علاقهمندیاش را به خواننده ابراز بکند، و جالبتر اینکه همین ریزهکاریها در کاراکتر افروز هم رعایت شده. برای نمونه، افروز هر بار در بازی فوتبال موفق به گُلزدن میشود، بوسهای بر گونه خود میزند! مثالی از رفتارهای ورزشیِ جذاب و عامهپسند بازیکنان.
از سویی دیگر یاسر که برای ممنوعالخروجکردن همسرش، به خوبی از قوانین کشور آگاه است، حضور زنان در مسابقههای خارجی را تنها برای همسرِ خود غیرمجاز میداند، ولی در یکی از برنامههای تلویزیونیاش مقابل زنی مینشیند که قهرمان تیراندازی جهان است و با حمایت همسرش توانسته در تمام مسابقات بینالمللی شرکت بکند. چنین رفتارهای ریاکارانه و سودجویانهای را میتوانید تعمیم بدهید به همه شخصیتهای فیلمنامه. مهرانه نوری ـ سحر دولتشاهی ـ نیز یکی دیگر از پرسوناژهایی است که با پارادوکسهای رفتاریاش، آن هم در پوششِ چادر، سعی میکند با دوبههمزنی موفقیتهای یک قهرمانِ همجنسِ خود را متوقف بکند. او حتا در گفتارش دچار تناقض، تردید و آشفتگی است و مدام واژههای عربی و انگلیسی را با هم درمیآمیزد تا میزان بیسوادیاش را پشت اصطلاحات و نامهایی که گاهاً آنها را غلط به زبان میآورد، پنهان بکند. جایی به همبازی و دوستِ افروز میگوید «اگر نافرمانی کنی،«کان لَم یَکُن» میشی»! و دو دقیقهی بعد میگوید:«من تکلیف داشتم بهت آلارم بدم»! یا شبکهی VOA (وی اُ اِی) را «وُآ» مینامد!
در مقابل شخصیتهای منفی فیلم، افرادی هم هستند که دلسوز زنان و مصلحت کشورند و با معرفی یک ورزشکار به عنوان قهرمان ملی، مساله بحرانی او را مساله ملی مینامد و حتا کار را به دفاع از حقوق بشر میکِشاند، و چه جملهی خوب دلنشینی بیرقی در دهانِ پانتهآ آلداوود ـ لیلی رشیدی ـ گذاشته تا تاییدی باشد بر اهمیت سوژهی فیلم و دلیل طرحِ آن:«باید این چیزهارو بگیم. مردم بفهمند. شاید یه روزی یه اتفاقی بیفته».
غیر از فیلمنامه، دیگر امتیاز ویژهی فیلم،کارگردانی تمیز و کمنقص اثر است. بیرقی قابها، تصاویر و رخدادهای پیشِ روی دوربین را به گونهای دکوپاژ و کارگردانی کرده که نه تنها حضورِ دوربین حس نمیشود، که حتا تماشاگر خود را جزیی از شاهدان ماجرای تراژیک زندگی افروز اردستانی میبیند. فیلم ریتم مناسبی دارد و نحوه روایت قصه، انتظار و اضطراب دلهرهآوری به جان مخاطب میاندازد.گرچه برخلاف فضاسازی هیجانانگیز فیلم،که بیننده را برای یک پایانِ انتقامجویانه و خشن آماده میکند، فرجام کار چندان راضیکننده نیست اما تماشاگری که در طول فیلم با تنهایی و بیپناهی افروز همراه بوده، در نهایت به همین آبروریزیِ بزرگ روی آنتنِ زندهی رسانهی ملی قناعت کرده و با خیال راحت از یک پایانِ قابلقبول سالن را ترک میکند.
در مورد بازیِ بازیگران میتوان به همهی بازیها نمرهی قبولی داد و خوشحال بود که بالاخره پس از مدتها بازیِ درخشانِ دیگری از باران کوثری روی پرده دیدیم.کوثری برای این نقش و اصولاً نقشهایی از این دست ـ زنانِ ماجراجو، مبارز و حقطلب ـ انتخاب درست و هوشمندانهای است. امیر جدیدی فیلم به فیلم در حال بهترشدن است. تنوع نقشهای او در کارنامهی محدودِ آثار سینماییاش، نشان از توانمندی و خلاقیتش در ایفای نقشهای مختلف با ویژگیهای متفاوت دارد اما یکی از بهترین بازیهای فیلم را در حضور کوتاه، ولی به شدت تاثیرگذار لیلی رشیدی ببینید.
رشیدی بازیگر Actor بزرگی است که متاسفانه حضور گستردهاش در تلویزیون و تئاتر مانع از فعالیتهای سینماییِ او شده و تاکنون در سینما Cinema از او استفادههای مناسبی نشده بود. بازگشت رشیدی با یک نقش درخشان و بازیِ راحت و روانِ او، میتواند امیدبخش حضورِ بیشتر و ماندگاریاش در سینما باشد. تمام سکانسهای رشیدی و کوثری دیدنی و بینظیرند اما اوج هنر Art این بازیگر را در سکانسِ دادگاه و دفاع از پروندهی افروز اردستانی ببینید که چگونه یکنفس و با تعصب از حقوق و جایگاه یک زن دفاع میکند.«عرق سرد» فیلم شریف و درستی است که میتواند پرسشهای فراوانی را در حیطهی مسائل اجتماعی و قوانین حقوقی کشور مطرح بکند و اگر مسوولان ما، ذرهای غیرت و تعصب در حفظ آبروی ملی کشور داشته باشند، با تماشای این فیلم، عرقِ شرم بر پیشانیشان مینشیند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر