امام خمینی (ره): نمی‌توانم از عهده این خسارت‌ها که بر ملت وارد شد برآیم/ می‌خواهیم که ارتش ما مستقل باشد

به گزارش رکنا، ایسنا نوشت:هیچ جمله‌ای نمی‌توانست بار مصیبت و اندوهِ پدران و مادرانِ جوان از دست داده را سبک کند؛ همان‌هایی که بعد از ۱۴سال مبارزه انقلاب‌شان در ۱۲ بهمن ۵۷ به ثمر رسید، اما همدردی و تسلیت پدرِ دلسوخته و جوان از دست دادهِ؛ رهبری عارف و وارسته که توانست غم ملتش را درک کند، مرحمی بر دل این خانواده‌ها گذاشت.

امروز دوازدهم بهمن چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی است. انقلابی که به قول یاسر عرفات، رهبر فقید جنبش فتح فلسطین «انفجار نور» بود و میشل فوکو اندیشمند فرانسوی آن را افسانه‌ای دانست که رنگ واقعیت گرفت. محمدعلی اَبرآویز، خالق سرودهای انقلابی نیز عمیق‌ترین مفاهیم انسانی و اخلاقی را در قالب اشعائر و سروده‌هایش تقدیم رهبر و ملتی کرد که مردمش بهتر از ملت حجاز و کوفه و عراق در عهد رسول‌الله، امیرالمؤمنین و حسین‌بن‌علی بودند.

بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران پس از ۱۴ سال تبعید و دوری از وطن صبح روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در میان کم‌نظیرترین استقبال تاریخ ایران و جهان، وارد فرودگاه مهرآباد شد و در اولین سخن از همه طبقات از کارمندان، کارگران، دهقانان، جوانان اساتید و دانشجویان، روحانیون، بازرگانان و کسبه و قضات و وکلای دادگستری تشکر کرد. ایشان سپس در میان شور و شوق میلیون‌ها نفر از مردم تهران به بهشت زهرا رفت و خود را در غمِ از دست دادن پدرها، مادرها و جوانان‌هایی که جان‌شان را در سالهای مبارزه تقدیم انقلاب اسلامی کرده بودند، شریک دانست.

امام (ره) در بهشت زهرا گفتند: «در این مدت مصیبت‌ها دیدیم. مصیبت‌های بسیار بزرگ، و بعضِ پیروزی‌ها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود. مصیبت‌های زن‌هایِ جوان مُرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل‌های پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولادشان را از دست داده‌اند می‌افتد، سنگینی بر دوشم پیدا می‌شود که نمی‌توانم تاب بیاورم. من نمی‌توانم از عهده این خسارتها که بر ملت ما وارد شد، برآیم. من نمی‌توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد. خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید.»

امام خمینی (ره) با طرح این پرسش که مگر این ملت چه می‌گفت و چه می‌گوید که از آن وقتی که صدایش درآمد محکوم به قتل و ظلم و غارت شد، بیان کردند: «ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه‌گذاری شد، برخلاف قوانین بود.‌ مجلس مؤسسان که تأسیس شد، با زور سرنیزه تأسیس شد. ملت هیچ دخالتی نداشت، پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود. سرنوشت هر ملتی دست خودش است.»

رهبر فقید انقلاب اسلامی پس از تسلیت به خانواده شهدای انقلاب و تشکر از همراهی همه آحاد مردم در طول سالهای مبارزه به تشریح اصلی‌ترین دلیل به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی پرداختند و «وحدت کلمه» را نتیجه پیروزی مردم دانستند.

ایشان تاکید کردند: «وحدت کلمۀ مسلمین ـ همه، وحدت کلمۀ اقلیت‌های مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسۀ علمی، وحدت طبقۀ روحانی و جناح سیاسی. باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و ـ خدای نخواسته ـ شیاطین بین صفوف‌مان تفرقه نیندازند.»

بنیانگذار جمهوری اسلامی ۱۰ روز قبل از طلیعه پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ «شرط» پیروزی کامل انقلاب ایران را کوتاه شدن دست اجانب از کشور و قطع ریشه‌های رژیم سلطنتی از این مرز و بوم دانستند.

امام (ره) با نامشروع و غیرقانونی دانستن رژیم پهلوی و دولت بختیار تاکید کردند که «اگر به کارشان ادامه بدهند، مجرمند و باید محاکمه شوند و ما آنها را محاکمه می‌کنیم.» ایشان سپس به پشتوانه مردم کشور، گفتند: «من دولت تعیین می‌کنم، من تو دهن این دولت می‌زنم. من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم. من به واسطۀ اینکه ملت مرا قبول دارد، دولت تعیین می‌کنم.»

توجه رهبر فقید انقلاب اسلامی به ارتشیان نیز قابل اهمیت است. ایشان خطاب به ارتش متذکر شدند: «من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و آن این که ما می‌خواهیم که شما مستقل‌ ‎‌باشید. ما داریم زحمت می‌کشیم، ما خون دادیم، جوان دادیم، حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می‌خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد، شما نمی‌خواهید، آقای سرلشکر، شما نمی‌خواهید مستقل باشید؟ شما می‌خواهید نوکر باشید؟ من به شما نصیحت می‌کنم که بیایید در آغوش ملت؛ همان که ملت می‌گوید، بگویید. بگویید ما باید مستقل باشیم. ملت می‌گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای امریکا و اجنبی باشد؛ شما هم بیایید ـ ما برای خاطر شما این حرف را می‌زنیم ـ شما هم بیایید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگویید: ما می‌خواهیم مستقل باشیم، ما نمی‌خواهیم این مستشارها باشند. ما که این حرف را می‌زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان، خون جوان‌های ما را بریزید که چرا می‌گویید من باید مستقل باشم، ما می خواهیم تو آقا باشی.‌»

رهبر فقید انقلاب اسلامی سپس تاکید کردند: «از نظر ملت بزرگ ایران، شورای سلطنتی و مجلسین و دولتِ ناشی از آنها غیرقانونی و فاقد اعتبار ملی است و چون ارتش از ملت و ملت از ارتش است و پشتیبانی هر یک از دیگری از وظایف ملی است، لازم است به احترام ملت و رأی قاطع آن، ارتش خود را از دولت غاصب برکنار کند و این مطلب را اعلام کند. اینجانب به واسطۀ رهبری مبتنی بر حکم شرع و آرای اکثریت قریب به اتفاق ملت، دولت موقت را برای تشکیل مجلس مؤسسان و دیگر امور مقدماتی معرفی می‌کنم تا ارتش محترم به وظیفۀ قانونی و ملی خود رفتار نماید و ان‌شاءالله تعالی به ناسامانی‌ها و آشفتگی‌ها خاتمه داده شود. مطمئن باشید در صورتی که به وظیفۀ ملی و قانونی خود عمل نمایید، ملت و دولت ناشی از آن، در احترام و پشتیبانی شما کوشا خواهد بود.‌»

امام خمینی (ره) متذکر شدند: «لازم به تذکر نیست که در این موقع حساس و خطیر، اختلاف کلمه موجب انهدام ارکان کشور خواهد شد و همۀ ما مسؤول آن هستیم.»

بنیانگذار انقلاب اسلامی در جمع اعضای کمیته مراسم استقبال هم یادآور شدند که «تا ارادۀ خدای تبارک و تعالی نباشد برای بشر امکان ندارد که به یک همچو وحدت کلمه‌ای برسد.»

ایشان ادامه دادند: «شما که در ایران بودید بهتر می‌دانید که در سرتاسر ایران، از آن دهات تا مرکز، همه یک دل و یک صدا این خاندان را طرد کردند. بچه‌هایی که تازه زبان درآوردند با جوان‌ها و پیرمردها همه هم‌صدا شدند. دست خدا با جماعت است. برادرهای من، این وحدت کلمه را حفظ کنید. رمز پیروزی شما وحدت کلمه است، اختلاف را کنار بگذارید.‌ من بزرگترین پیروزی را آشتی بین دانشگاه و مدارس علمی (حوزه‌های علمیه) می‌دانم. اگر ما هیچ پیروزی پیدا نکرده بودیم الاّ همین معنا که بین دانشگاه و طبقۀ روحانی نزدیک کردیم و تفاهم حاصل شد ... و این دست خیانتی که سالهای طولانی جدایی انداخته بود بین این دو طبقه قطع شد.»

رهبر فقید انقلاب اسلامی با بیان اینکه آنها می‌خواستند که ملت را از هم جدا کنند و تمام هستی ملت را ببرند و خود ملت را باز به‌هم بریزند و از مصالح‌شان غافل شوند، بیان داشتند: «شما ملت ایران ثابت کردید که با وحدت کلمه، دست اجانب را قطع کردید، دست این شاه ظالم، دست این محمدرضای ظالم را که می‌خواست‌ ‎‌تمام هستی ما را به باد فنا بدهد، قطع کردید.‌ الآن هم بعضی از کسانی که با او ارتباط دارند و با صورت‌های خیلی ظاهرالصلاح پیش آمدند، به اصطلاح «ملی» پیش آمده‌اند. اینها هم می‌خواهند همان منافع اجانب را به این صورت حفظ کنند. خود محمدرضا هم این ادعاها را می‌کرد، به قرآن کریم تمسک می‌کرد، به آزادی زن و مرد تمسک می‌کرد، آزادزنان و آزادمردان می گفت، لکن همه حیله بود. حالا هم که «ملیت» گفته می‌شود و «ملت» گفته می‌شود، و اینکه آزادی می‌دهیم و فلان برنامه را حذف می کنیم، فلان برنامه را زیاد می‌کنیم ـ تمام اینها حیله است و ملت باید بیدار باشد و بداند و این حیله‌ها را خنثی کند.»

موضع اندیشمندان، سیاستمداران و رسانه‌های غربی نسبت به امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی ایران و بنیانگذار فقیدش مرزهای جغرافیایی و انسانی را در نوردیدند و جهان‌شمول شدند. متفکران و سیاستمداران غرب و شرق بیش از ملت‌های‌شان از انقلاب دینی و اخلاقی ایران شوک‌زده شدند. آنان در هندسه فکری و بینشی خود هرگز جایگاهی برای دین و تاثیر عمیق و شگرف آن بر بشر باز نکرده بودند و حالا به چشم و گوش خود می‌دیدند و می‌شنیدند که انقلاب اسلامی ایران و رهبر فرزانه‌اش چگونه توانست با اتکاء به مبداء هستی اعتقادات، اخلاقیات و استعدادهای انسانی را در جهت تحول و استقلال فکری و بینشی در مسیر شکوفایی و دگرگونی قرار دهد و توجه افکار عمومی جهان را متوجه خود کند.

دانیل پایپز، رئیس انجمن سیاست خارجی و از معروفترین روزنامه‌نگاران و نویسندگانِ صهیونیست آمریکا که از چهره‌های مشهور اسلام‌ستیزی این کشور است، وقتی به انقلاب اسلامی و بنیانگذار فقیدش می‌رسد، می‌گوید: باید اعتراف کنیم که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، ما برای افکار دینی و مذهبی هیچ جایی باز نکرده بودیم ولی از این پس برای ما آمریکایی‌ها ضروری است که زمینه‌ای جهت مطالعه و تحقیق پیرامون مذهب فراهم کنیم و به طور خاص در زمینه اندیشه، اعتقادات، خط مشی و هدف امام خمینی تحقیقاتی انجام دهیم. نمی‌توان از تأثیرات اندیشه امام خمینی بر جهان به راحتی گذشت و دنیای غرب به دلیل نفوذ افکار امام خمینی بار دیگر اسلام را کشف کرد و این ما آمریکایی‌ها را با مشکل مواجه می کند.

میشل فوکو، فیلسوف مارکسیست فرانسوی در تحلیل عمق تاثیر اندیشه امام خمینی بر مردم ایران گفت: روح انقلاب اسلامی در این حقیت یافت می‌شود که ایرانی‌ها از خلال انقلاب در جستجوی ایجاد تحول در شخصیت خویش بودند. به جز باورهای دینی هیچ عامل دیگری قدرت بسیج این چنینِ توده‌ها را ندارد. این مذهب تشییع است که با تکیه بر موضع انتفادی خود توانسته این چنین بسیج سیاسی به راه اندازد. شخصیت آیت‌الله خمینی پهلو به افسانه می‌زند زیرا هیچ رییس دولتی و هیچ رهبر سیاسی حتی با حمایت تمام رسانه‌های دنیا نمی‌تواند ادعا کند که با مردمش چنین پیوند عاطفی عمیقی دارد.

الوین لویس تافلر، از معروف‌ترین آینده‌پژوهان آمریکایی و نویسنده کتاب موج سوم نیز به نقش مذهب در شکل‌گیری انقلاب اسلامی اشاره کرد و افزود: این که کدام کشور بر جهان قرن ۲۱ مسلط خواهد شد، سوال مهیجی است اما در واقع طرح این سوال اشتباه است زیرا بزرگ‌ترین تحول امروز جهان ظهور پدیده‌ای جدید، یعنی نیرو و قدرتی ماورای دولت‌های ملی است که نمونه عینی آن «خمینی» است. او با استفاده از نیروی مذهب بخش قابل توجهی از قدرتی را که مدتها در انحصار دولت‌های ملی بود در کنترل خود گرفت.

پروفسور کلاوس کینتسلر، استاد کرسی اصول الهیات در دانشگاه آوگسبورگ آلمان در کتاب «بنیادگرایی دینی» خود نوشت: از سال‌های دهه هفتاد میلادی، اصطلاح «بنیادگرایی» بر جریان‌هایی که احیاگر حیات اسلامی نامیده می شوند، اطلاق شد. در این رابطه، بیش از همه، افکار همگانی معطوف به ایران انقلابی تحت رهبری خمینی می‌شود که این نهضت پس از ایران، بسیاری از کشورهای اسلامی را در نوردید. این رنسانس اسلامی در نهایت برای همگان و بیش از همه، برای جهان غرب شگفت‌انگیز و غافلگیرانه بود زیرا در غرب تا آن زمان تصور می‌شد که در نتیجه تجاوزاتِ واقعا بی‌رحمانه قدرتهای استعماری و امپریالیستی به کشورهای اسلامی و عربی در سده ۱۹ میلادی، آیین اسلام دستخوش لیبرالیسم و تعصب شده بود.

وی ادامه داد: مفهوم بنیادگرایی با فعال شدن نیروی سیاسی آیین اسلام در کشور شیعی ایران خمینی، معنی و سنخیت جدیدی یافت که مشخصه آن، سیاسی شدن دین اسلام است. گروههایی از اهل تسنن نیز در سودان، پاکستان و بسیاری از کشورهای اسلامی از این نوع بنیادگرایی هستند. هدف این گونه بنیادگرایی، استقرار یک حکومت دینی (دولت الهی) بر روی زمین است که در حال حاضر به شکل احیای شریعت اسلامی بروز کرده و پایبندی و انقیاد دقیق این سنخ بنیادگرایی به تعالیم قرآنی که از الزامات آن است، در بسیاری از کشورهای اسلامی منجر به طرد سرسختانه کلیه انواع نفوذ عقل‌گرایانه و لیبرالی غربی شده است.

هیات محققان و نویسندگان انجمن تحقیقاتی خدمات ارتشی وزارت دفاع ملی اتریش نیز در کتاب نیروهای ارتشی در کشورهای خاور نزدیک و شمال آفریقا، نوشت: همزمان با سقوط رژیم شاه و آغاز حکومت خمینی در ایران یک تجدید حیات اسلامی در پیمانه وسیع و غیرقابل انتظاری آغاز شد که طی مدت زمان کوتاهی، تاثیرات بسیار مهم سیاسی و فرهنگی خویش را بر سراسر جهان اسلام به نحوی وارد کرد که هرگز قابل پیش‌بینی نبود. بی‌تردید این نهضت تجدید حیات اسلامی چنان با شخصیت خمینی گره خورد که وی به عنوان سمبل و مظهر «بیداری اسلامی » شناخته شد. همزمان با طلوع سیاسی خمینی، دین اسلام به مهمترین نیروی موجد انگیزه برای رویدادهای سیاسی مبدل شد.

به اعتقاد هنری کسینجر، مشاور رییس جمهور آمریکا در دهه ۷۰ «آیت‌الله خمینی غرب را با بحران جدیِ برنامه‌ریزی مواجه کرد. تصمیمات او آن چنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه‌ریزی را از سیاست‌مداران و نظریه‌پردازان سیاسی گرفت. هیچ کس نمی‌توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند. او با معیارهای دیگری غیر از معیارهای شناخته شدهِ دنیا سخن می‌گفت و عمل می‌کرد. گویی از جای دیگر الهام می‌گرفت‌. دشمنی آیت‌الله خمینی با غرب برگرفته از تعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت.

هنری پرشت، کاردار سیاسی نظامی سفارت امریکا طی سال های ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۸ نیز در وصف شخصیت امام خمینی (ره،)، گفت: تردیدی نیست که ایشان یکی از مردان بزرگ تاریخ در این قرن بود. کمتر کسی را امروز می‌توان یافت که از جاذبه و نفوذی همانند آنچه او نه تنها در ایران بلکه در جهان داشت، برخوردار باشد و توجه قدرت‌های بزرگ را تا به این حد متوجه خود کند. به گمان من مورخین روزی نشان خواهند داد که او مردی بود که شخصیتش به خوبی درک نشد.

به باور رادیو دولتی امریکا «در ده سال گذشته، آیت الله خمینی امریکا را بارها با ناتوانی مواجه ساخت و در این مورد به امریکا درس داد و رییس جمهور امریکا را با ناامیدی روبرو کرد. شاید تا به حال در هیچ دوره‌ای از سالهای اخیر برنامه‌ریزان سیاسی امریکا با چنین وضعی روبرو نشده بودند که کشوری در مقابل نفوذ نظامی، سیاسی و اقتصادی امریکا مصونیت داشته باشد.»

هفته نامه اکونومیست هم نوشت: امام خمینی برای پیروانش سمبل خلوص، قدرت و عزم برای مبارزه با دشمنان اسلام بود که وی آنها را در قالب هجوم ارزشهای فرهنگی و سیاسی غرب می‌دید و برای دشمنانش یک بنیادگرای آشتی‌ناپذیر بود.

تایمز لندن در توصیف شخصیت بنیانگذار انقلاب اسلامی نوشت: خمینی مردی بود که توده‌ها را با کلام خود مسحور کرد. وی به زبان مردم عادی سخن می‌گفت و به طرفداران فقیر ومحروم خود اعتماد به نفس می‌بخشید. این احساس آنان را قادر ساخت تا هر کسی را که سر راهشان بایستد از بین ببرند. وی به مردم نشان داد که حتی می‌توان در برابر قدرت‌هایی مثل آمریکا ایستاد و نهراسید.

از دیدگاه شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی «آنچه در ایران در سال ۱۹۷۹ رخ داد نه تنها برای ایرانیان بلکه برای تمام ادیان جهانی نقطه عطفی بود نقطه عطفی که از بازگشت میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا به اصول‌گرایی مذهبی خبر می‌دهد. در سراسر جهان پیروان دیگر ادیان مانند مسیحیت، یهودیت و هندوها نیز به اصول‌گرایی مذهبی روی آوردند حتی در ترکیه نیز که ۷۰ سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود، روند بازگشت به اصول اسلامی سرعت گرفت.»

هفته‌نامه آبزرور هم معتقد بود: امام خمینی مردی هم‌پای پیامبران کهن است که دنیا را به پیروی از اصول دینی دعوت کرد. پیام وی برای مردم جهان خلوص عقیده و پیروی از سادگی در مقابل پیچیدگی و آلودگی‌های غرب بود و این رمز موفقیت وی و احساس افتخار پیروان اوست.

روزنامه هرالد تریبون هم درباره شخصیت امام خمینی (ره) نوشت: آیت الله خمینی یک انقلابی خستگی‌ناپذیر بود که تا آخرین لحظه حیات به آرزوی خود برای پی‌ریزی یک جامعه اسلامی و حکومت اسلامی در ایران وفادار ماند. آیت‌الله خمینی در آنچه برای سرزمین باستانی‌اش می‌خواست لحظه‌ای درنگ نکرد. وی خود را مأمور می‌دانست که می‌باید ایران را از آنچه فساد و انحطاط غرب می‌دید پاک کند و خلوص اسلامی را به ملت بازگرداند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.