ابعادی مرموز از پرونده قتلهای زنجیرهای در ایران
رکنا: جسدهای مثله و کاردآجین شده، بوی خون و قاتلی که هیچ ردّپایی از او نیست؛ طی سالهای میانی دهه هفتاد تعدادی از ایرانیان در داخل و خارج از کشور به این صورت به قتل رسیدند؛ بیش از همه قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری از اعضای جداشده جبهه ملی دوم بر سر زبانها افتاد.
به گزارش رکنا، جسدهای مثله و کاردآجین شده، بوی خون و قاتلی که هیچ ردّپایی از او نیست؛ طی سالهای میانی دهه هفتاد تعدادی از ایرانیان در داخل و خارج از کشور به این صورت به قتل رسیدند؛ بیش از همه قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری از اعضای جداشده جبهه ملی دوم بر سر زبانها افتاد.
سعید امامی، نامی که سالها در پس غبار حوادث حقیقت وجودیاش از نفوذی تا شهید، پنهان شد؛ در میان تحلیلهای مرتبط با قتلهای زنجیرهای دو خط جدیتر است:
تیم ترور، گروهی خودسر از عوامل یک جناح خاص بودند که به دنبال تضعیف جناح مقابل بودند
تیم ترور، گروهی نفوذی تحت هدایت عوامل بیگانه بودند که به دنبال کشتهسازی و ایجاد بحران و از بین بردن مشروعیت نظام اسلامیاند.
دستگیرشدگان اصلی، ۴ تن به اسامی سعید امامی (اسلامی)، مصطفی کاظمی (موسوی)، مهرداد عالیخانی و خسرو براتی بودند.
روزنامههای زنجیرهای از بدو افشای قتلها سعی کرد نوک پیکان آمریت دستور این جنایت را به سمت حاکمیت با اسم رمز خشونتطلبان و افراطیون بیندازد، و هرگونه دست داشتن عوامل خارجی در این قتلها را زیر سوال بردند.
از سویی روحالله حسینیان و مصطفی پورمحمدی از مدیران اسبق وزارت اطلاعات، با ارائه اسنادی معتقد به عضویت افراد مذکور در جناح اصلاحات، و برنامهریزی آنها برای تضعیف و حذف رهبری بودند.
روحالله حسینیان در سخنرانی مشهور در مدرسه فیضیه میگوید: در مورد جاسوسی، گفتم آقای نیازی چه دلیلی شما برای جاسوسی دارید؟ ایشان فرمودند که آقای سعید اسلامی در سال ۵۶ و ۵۷ سال آخر دبیرستان و اول دانشگاه در آمریکا درس خواندند و در منزل دایی ایشان که وابسته نظامی ایران در آمریکا بوده. سؤال کردم، غیر از این چه دلیل دیگری دارید؟ باز فرمودند که تحلیل سیاسی قطعی ما این است که جاسوس بوده است. گفتم شما قاضی هستید، حق ندارید تحلیل سیاسی بکنید. تحلیل سیاسی را باید به سیاسیها واگذار بکنید. دلیل قضایی شما چیست؟ بعد شروع کردم به اشکال کردن، گفتم ببینید آقای نیازی، سال ۵۶ و ۵۷ آقای سعید اسلامی چند سالش بود؟ گفت: ۱۹ سال. گفتم سال ۵۶ و ۵۷ تا بهمن ۵۷ آمریکا چهل هزار مستشار نظامی در ارتش و ساواک ما داشت و آیا عاقلانه است که آمریکا با چهل هزار مستشار که همهشان یک مملکت در دستشان بوده، بیاید یک جوان ۱۹ سالهای که آن هم در آمریکا مشغول به تحصیل است، جاسوس بکند؟ گفت: به هر حال این تحلیل ما است. گفتم این حرفها را نزنید.
مصطفی پورمحمدی از مقامات سابق وزارت اطلاعات نیز در مصاحبه با مجله مثلت در این مورد گفت: آقای خسرو تهرانی نخستوزیری بود، اما آقای عالیخانی از بچههای سپاه بود. در بحث قتلهای زنجیرهای که شما بحث خاصتان خودسر بودن بود، نه، آن بخش وزارت اطلاعات هیچ خودسر نبودند. شاید مدیرانش یک سری تصمیمات بد میگرفتند، ما داشتیم جاهایی که خودِ من موضع و انتقاد داشتم که بیخود کردید این تصمیم را گرفتید...، اما این جور نبود که از دست رها باشد. حتی این داستان قتلهای زنجیرهای در سیستم اتفاق افتاد.
با مراجعه به سوابق و اسناد در دسترس، سعید امامی فرزند علیاکبر امامی، مدیرکل آموزش و پرورش کردستان در زمان پهلوی بود، که از نزدیکان فردی به نام یعقوب نیمرودی بود که طبق خاطرات فردوست مالک خبرگزاری و روزنامه معاریو در اسرائیل و از دلالهای اسلحه در دوران پهلوی است.
عموی ناتنی سعید امامی (مادربزرگ وی با دونفر ازدواج کرده بود) هم از خاندان پاکروان بودند که بنا به ادعای عبدالله شهبازی، دارای سابقه بهائیگری بود.
وی از سمت مادری فرزند خاندان اعتماد بود، دایی مادر سعید امامی نایبرئیس مجلس شاهنشاهی و از موسسین لژ فراماسونری در جنوب کشور بود در کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران، نوشته اسماعیل رائین، نیز نام او به عنوان عضو «لژ مهر» درج شده. خاندان اعتماد بنا به برخی اسناد دارای سوابق بهایی هستند.
سعید امامی در سال ۱۳۵۵ برای تحصیل به آمریکا رفت. در آن زمان یکی از داییهای او، بهنام سرهنگ سلطان محمد اعتماد، وابسته نظامی حکومت پهلوی در واشنگتن بود. سعید زیر نظر او زندگی و تحصیل در آمریکا را آغاز کرد و برای تحصیل در یکی از رشتههای مهندسی به دانشگاه شهر استیل واتر در ایالت اوکلاهما رفت. او در استیل واتر عضو کنفدراسیون «سیس (CIS)» شد.
این تشکیلات شاخه دانشجویی با گرایش مائوئیستی (چینی) حزب توده در آمریکا بود؛ سعید حجاریان که مصاحبه برای جذب سعید امامی را به عهده داشته صراحتا میگوید از عضویت وی در این تشکیلات باخبر بوده است، اما چون در کنفدراسیون همه نوع دانشجو، از جمله مذهبیها، نیز فعالیت میکردند به این امر اهمیت نداده است!
این در حالی است که عمده دانشجویان مذهبی آمریکا و اروپا در انجمنهای اسلامی فعالیت میکردند، نه در احزاب مارکسیستی. در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی سعید امامی از کنفدراسیون مائوئیستی «سیس» کناره گرفت و عضو انجمن اسلامی ایالت اوکلاهما شد و به سرعت خود را به عنوان عنصری فعال شناسانید.
علاوه بر سعید امامی، تعدادی نه چندان اندک از اینگونه عوامل وارد انجمنهای اسلامی دانشجویان در خارج از کشور، بهویژه در آمریکا، شدند. این افراد پس از بازگشت به ایران در مناصب حساس جای گرفتند و برخیشان در سالهای پسین به مقامات عالی رسیدند.
سعید امامی و سیروس ناصری نمونههایی از این «تازه انقلابیون» و «نومسلمانان» سالهای ۱۳۵۶- ۱۳۵۷ در آمریکا بودند. با بررسی دقیق پیشینه برخی «مقامات» کنونی دارای سابقه تحصیل در آمریکا در زمان انقلاب میتوان شبکه گستردهای از این افراد را شناخت.
در آن زمان، منصور رفیعزاده سرپرستی ساواک را در آمریکا به دست داشت. رفیعزاده از پیروان دکتر مظفر بقایی کرمانی است که با توصیه بقایی به دوست صمیمیاش، سرلشکر حسن پاکروان (رئیس وقت ساواک)، به آمریکا اعزام شد و در دانشگاه هاروارد همکاری با «سیا» را، در مسائل مربوط به ایران، آغاز کرد. بقایی همان شخصیت مرموز و متنفذ سالهای جنبش ملّی شدن صنعت نفت است. رفیعزاده (وابسته امنیتی و اطلاعاتی سفارت ایران) با سلطان محمد اعتماد (دایی سعید امامی و وابسته نظامی سفارت ایران) رابطه نزدیک داشت. در آن ایام سیا با علم به نزدیک شدن پیروزی انقلاب، ایرانیانی را در پوششهای مختلف برای حضور در مناصب حکومتی نظام آینده به ایران فرستاد.
پس از پیروزی انقلاب، سعید امامی همکاری خود را در آمریکا با واحد اطلاعات نخستوزیری (اداره کل هشتم سابق ساواک، ویژه فعالیتهای ضد جاسوسی علیه بلوک شرق و اتحاد شوروی سابق)، که توسط خسرو قنبری تهرانی (از متهمین ترور شهید رجایی) و سعید حجاریان اداره میشد، آغاز کرد و سرانجام، توسط سعید حجاریان، به عضویت وزارت اطلاعات درآمد. سعید امامی کار خود را به عنوان کارشناس و تحلیلگر مسائل بینالمللی آغاز نمود، بهتدریج با حمایت فلاحیان برکشیده شد و سرانجام به مدت هشت سال معاونت امنیت این وزارتخانه را به دست گرفت.
روحالله حسینیان در مورد سوابق سعید حجاریان میگوید: سعید حجاریان خانمش هشت سال به خاطر عضویت در سازمان مجاهدین خلق قبل از انقلاب محکومیت زندان دارد. برادر خانمش ده سال محکومیت دارد. حالا یک کسی اینجوری میآید مشاور رئیس جمهوری میشود، همه خط و خطوط را آن میدهد، کمیته شایعه و کمیته اجرایی را او هدایت میکند و درست میکند و آن ماجراها و این اتفاقات را دارد برای کشور هر روز بحران به وجود میآورد.
بنا به گفته حجاریان، شهید لاجوردی نیز به او گفته که خطر تو امثال تو از منافقین و مجاهدین خق برای انقلاب بیشتر است و روزی دست شما را رو خواهم کردِ گرچه عمر او کفاف این امر را نداد و در بازار تهران توسط مجاهدین خلق به شهادت رسید
در ایامی که سعید امامی عملا نفر دوم وزارت اطلاعات بود، حوادث متعددی، چون قتل شاپور بختیار، قتل عبدالرحمن قاسملو، کشتار رستوران میکونوس، قتل کشیشان مسیحی در شیراز، قتل برخی شخصیتهای اهل سنت و ... برای ایران توسط کشورهای خارجی بسیار حاشیهساز شد؛ عبدالله شهبازی از مورخین منتقد جمهوری اسلامی معتقد است این قتلها به شیوه ترورهای مرسوم موساد، برای فشار بینالمللی به جمهوری اسلامی است.
به عنوان مثال قتل بختیار، در زیر حفاظت دقیق پلیس امنیتی فرانسه و در حالی که پسر بختیار افسر بلندپایه پلیس امنیتی فرانسه بود، بدون تسهیلات سرویس اطلاعاتی اسرائیل امکان نداشت. قاسملو در زمانی به قتل رسید که تز مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران را ترک کرده و به دنبال راهکارهای مسالمتآمیز و مذاکره با مقامات ایران بود و در جریان یکی از این مذاکرات، به همراه نظامی ایرانی طرف مذاکره، ترور شد. او به قتل رسید و سردار ایرانی از ناحیه سر و دهان به شدت مجروح شد.
این قتل برای ایران چه سودی میتوانست داشته باشد؟ به سود منافقین بود یا ایران؟ آیا سیاست درست از سوی جمهوری اسلامی، تقویت قاسملو در مقابل تروریسم منافقین و تلاش برای منزوی کردن فرقه رجوی نبود؟ جلسه رستوران میکونوس نیز برای تشکیل جبههای از گروههای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی با مشی مبارزه مسالمتآمیز و نفی مشی تروریستی منافقین تشکیل شد. فرقه رجوی به این مذاکرات نیز به شدت فحاشی میکرد زیرا به انزوای شدید ایشان در میان ضد انقلاب مقیم خارج از کشور میانجامید.
سرانجام، پس از یک پرونده جنجالی در بلژیک که به ایران منتسب شد، با دستور مقام معظم رهبری، فلاحیان، وزیر وقت اطلاعات، مجبور به برکناری سعید امامی از معاونت امنیت شد. ولی فلاحیان سعید امامی را تنبیه نکرد؛ وی در مقام «معاون بررسیها»، با حفظ شبکه عوامل خود، به فعالیت در سطوح عالی وزارت اطلاعات ادامه داد.
منبع: خبرگزاری دانشجو
ارسال نظر