۵ دلیل برای اینکه ترامپ نباید به جنگ با ایران فکر کند
رکنا: ایده ای که در دولت ترامپ و در ذهن کارشناسان تروریسم و ناظران سوریه وجود دارد، این است که داعش نمیتواند در سوریه بدون حذف بشار اسد نابود شود.
رکنا سیاسی: نشنال اینترست نوشت: ایده ای که در دولت ترامپ Trump و در ذهن کارشناسان تروریسم و ناظران سوریه وجود دارد، این است که داعش ISIS نمی تواند در سوریه بدون حذف بشار اسد نابود شود .
در این گزارش آمده است : پیگیری ماموریت های بلند پروازانه علیه ایران و اسد و روسیه در سوریه خطرناک ، بی پروایی و غیر ضروری برای حفظ امنیت و منافع حیاتی آمریکاست. در این جا به پنج دلیل آن اشاره شده است:
آمریکا نمی تواند داعش را در سوریه از بین ببرد:
ترامپ در سخنرانی مراسم تحلیفش در مورد ریشه کن کردن افراط گرایی اسلامی از روی زمین حرف زد. این امکان پذیر نیست. سوریه همچنان زمین حاصل خیزی برای جهادی ها و سلفی ها خواهد بود . ایدئولوژی و پروپاگاندا قادر است خشم و احساس قربانی بودن را در میان اهل تسنن تحریک کند. این بدین معنی است که تا زمانی که مساله اقتصاد و ضعف در حکومت حل نشود گروه های جهادی و داعش نیز از این کشور رخت بر نمی بندند. اما بیشترین ریسک در دولت ترامپ این است که مبادا آنها به سمت اعزام نیرو و میلیاردها دلار هزینه نظامی برای شکست دشمنانشان در سوریه با هدف اشغال و ثبات و بازسازی کشور بروند.
در واقع ترامپ خودش قویا با هر گونه دولت/ملت سازی مخالف است. جهادگرایان یک پدیده واقعی اند. رهایی از آنها در سوریه رویاست.
هیچ ثباتی در سوریه قابل پیش بینی نیست:
ایده مقابله با ایران یا تلاش برای تضعیف اسد و حذف او از قدرت یا مجبور کردن او به یک گذار سیاسی واهی است. اسناد زیادی دال بر این موضوع در سالهای اخیر وجود دارد. حتی اگر آمریکا وعده حذف اسد را بدهد اما این به آشوب منجر خواهد شد و هیچ نیروی سازمان یافته ای از غرب نیز برای جانشینی او در میان گروه های موجود در سوریه(مانند داعش و القاعده یا گروه های شیعه مورد حمایت ایران یا علوی ها یا کردها) وجود ندارد.
اسد برای هر گونه گذار سیاسی قبل از دخالت مستقیم روسیه در سال 2015 و کمک های این کشور به دولت سوریه هم آماده نبود.
او هرگز قبول نمی کند که کنترل شهرهایش را از دست بدهد. از این گذشته روس ها که در نهایت به راه حل سیاسی به عنوان استراتژی خروج از وضعیت نگاه می کنند هم عجله ای برای آن ندارند و مسکو با توجه به سرمایه گذاری هایی که در سوریه داشته حاضر به پذیرش شرایط آمریکا نیست.
بنابراین حتی اگر از بین رفتن داعش (در تئوری) به معنای رهایی از سلطه اسد و علویت و کاهش اعتراضات گروه های اهل تسنن و از بین بردن نفوذ ایران باشد باز هم این به معنای پذیرش هزینه های کنگره و مردم آمریکا برای دوران بعد از داعش نخواهد بود. و اگر هیچ دولت پایداری در سوریه وجود نداشته باشد حرکت های ترامپ برای تعمیق دخالت های انسانی و نظامی در سوریه به ارزیابی های بیشتری نیاز دارد. کسانی که برای دخالت های تهاجمی تر سوریه اصرار دارند هیچ ارتباطی را میان دخالت بیشتر آمریکا و هر دولتی که در نهایت روی کار خواهد آمد برقرار نمی کنند.
ما خواهان جنگ با ایران نیستیم:
تلاش برای کاهش نفوذ ایران در سوریه به نظر بر روی کاغذ آسان می رسد اما در عمل این طور نیست.
کسانی که سعی کردند ایران را از جنوب شرقی سوریه بیرون کنند (حضور ایران در این منطقه برای ایجاد پل Bridge سرزمینی به مدیترانه است) باید تغیین کنند چطور این کارشان به شکست داعش کمک خواهد کرد. آنها درباره نیروهایی که برای این هدف و برای حفظ کنترل منطقه نیاز است نیز درست تصمیم نگرفته اند. یکی از مقامات کاخ سفید اخیرا به استفاده از مدل پات پاترول در دهه 1960 اشاره کرد که در آن سربازان آمریکایی با جیپ وارد عمل می شدند و سربازان آلمانی را در شمال صحرای آفریقا گیر می انداختند. دولت برنامه اعزام تیم هفت نفره ای را برای کمک های بشر دوستانه به مناطق جنوب شرقی سوریه که از کنترل داعش خارج شده است را نیز مطرح کرده. همه این تلاش ها محدود بوده و استراتژیک نبوه است.
سیاست های سوریه در دولت آمریکا به مجموعه ای از اهداف وسیع برای مبارزه با داعش و دیگر گروه های تروریستی محدود شده. اهدافی که ایران نیز با توجه به حمله تروریستی اخیر داعش در تهران در آن شریک است.
از این گذشته تشدید سیاست های تهاجمی علیه ایران ممکن است به توافق هسته ای آسیب بزند. شاید این توافق فوق العاده نباشد اما توانایی های هسته ای ایران را محدود کرده. در واقع با توجه به اینکه پرونده هسته ای کره شمالی هنوز باز است آخرین گزینه آمریکا باید این باشد که یک کشور دیگر را به بار دیگر به باشگاه هسته ای برگرداند.
آمریکا نمی تواند روسیه را کنار بزند:
ترس از این که آمریکا و روسیه در یک جنگ تمام عیار در سوریه در مقابل هم اسلحه بکشند به این دلیل که هر دو از پیامد های فاجعه بار این کار آگاه هستند بعید به نظر می رسد. اما ادامه تشدید حضور نظامی آمریکا و روسیه در سوریه می تواند امکان همکاری این دو کشور را برای ایجاد ثبات در سوریه بعد از سقوط Fall رقه به دست ائتلاف به سرکردگی آمریکا غیرممکن کند.
روسیه با واشنگتن در موارد مختلفی مخالفت های شدیدی دارد. اول موقعیت دیپلماتیک و نظامی قوی تر روسیه در مقایسه با آمریکا . دوم به دلیل این که پوتین دست بالا را دارد و همین مساله تصور این که او با هر گونه محدودیت برای اقدامات آزادانه اسد موافقت کند بعید به نظر می رسد. از این گذشته پوتین هیچ نوع حضور بین المللی ای را در سوریه برای ایجاد صلح تحمل نخواهد کرد.
به طور خلاصه هر گونه همکاری پسا جنگ با مسکو در سوریه در صورتی که آمریکا سعی کند بر مسکو فشاری برای تغییر محاسبات پوتین ایجاد کند غیر ممکن خواهد شد.
منافع آمریکا در سوریه به اندازه منافع روسیه و ایران در این کشور حیاتی نیست:
مهم نیست چقدر سوریه برای آمریکا مهم است. واشنگتن باید در مورد نحوه قربانی کردن خودش و آمادگی برای پذیرش حضورش در سوریه بعد از به عقب راندن روسیه و ایران تصمیم بگیرد. اختلافاتی بین راه هایی که آمریکا برای معضلات می بینید و کسانی که در منطقه زندگی می کنند وجود دارد. می خواهد ایران باشد یا ترکیه یا اسراییل یا اردن یا کشورهای خلیح فارس که به نظر می رسد بیش تر از آمریکا قربانی تحولات خاورمیانه اند. آنها همسایگانشان را و دموگرافی و جغرافیای منطقه شان را بهتر می شناسند و همین مساله به آنها امتیازی می دهد که آمریکا هرگز از آن برخوردار نیست.
هیچ جا مانند سوریه عرصه نمایش این اختلافات نیست. اسد برای بقای خود می جنگد : سوریه شاید به اندازه عراق برای ایران هم حیاتی نباشد. اما تهران منابع زیادی را در آن صرف کرده. پوتین نیروهای نظامی اش را در سوریه مستقر کرده و این تنها برای مقابله با آمریکا بوده است. واقعیت این است که سوریه ایران و روسیه ائتلافی دارند که بیشتر بر اساس اراده مشترکشان است . این درحالی است که ائتلاف آمریکا برای منافع خودش است. این استدلال که تنها راه تغییر محاسبات ایران و روسیه یا ایران تشدید فشار است ایده خطرناکی است.
مانند افغانستان که آمریکا امروز در آن گیر کرده است. واشنگتن باید به دنبال نتیجه خوب باشد و این الزاما پیروزی آمریکا نیست. از همه اینها گذشته آمریکا یک دهه است که در افغانستان است و هنوز نمی داند کدام نتیجه به ایجاد یک موفقیت پایدار می انجامد.
هدف اولیه در سوریه هنوز باید ادامه تضعیف گروه های تروریستی و جلوگیری از حمله آنها به آمریکا و اروپا و متحدانشان باشد.
این نتیجه مطلوبی نیست اما بر رویکرد ها و اهداف غیر واقع گرایانه ای که آمریکا را به یک جنگ بی پایانی که نتیجه آن قطعا پیروزی برای آمریکا نیست ترجیح دارد.
مدیریت کردن به جای حذف تهدید تروریست Terrorist ها در سوریه نه یک هدف خوب و نه یک استراتژی مناسب است اما برای آمریکا رویکرد درستی است به ویژه زمانی که ایران نیز در این منطقه حضور دارد. نشانه های امیدوار کننده ای در پنتاگون دیده می شود که دست کم از این خطرات اطلاع دارند و بر آن واقفند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر