ترفند پرسش 7 کلمه‌ای؛ کلید غلبه سریع بر اضطراب

به گزارش رکنا، اضطراب در زندگی مدرن به‌ویژه در میان کارآفرینان، مانند یک چالش دائمی ظاهر می‌شود؛ اما ترکیبی از علم روان‌شناسی و فلسفه کلاسیک راهکاری قابل‌توجه برای کنترل این احساسات فراهم کرده است.

در جهانی مملو از نگرانی‌ها و بی‌ثباتی‌ها، یک پرسش ساده اما مؤثر، می‌تواند ذهن را از چرخه‌های بی‌پایان و بی‌نتیجه افکار آزاد کند. این تکنیک که توسط روان‌شناسان، فیلسوفان باستانی و نویسندگان برجسته تأیید شده، نیازمند کمی شجاعت است. پرسش‌هایی از جنس «اگر... چه؟» ذهن بسیاری از افراد و به‌خصوص کارآفرینان را اشغال می‌کند؛ مانند «اگر تعرفه‌ها ثابت بمانند و هزینه‌های من افزایش یابد چه؟»، «اگر بحران اقتصادی گسترش یابد چه؟»، «اگر قراردادم لغو شود چه؟» یا «اگر هوش مصنوعی صنعت مرا نابود کند چه؟». هرچند ممکن است این نگرانی‌ها تا حدودی منطقی باشند، اما یک تکنیک غیرمنتظره وجود دارد که می‌تواند این موج اضطراب را از بین ببرد.

آیا اضطراب همیشه منفی است؟

قبل از این‌که به پرسش جادویی برسیم، باید یادمان باشد که اضطراب به‌طور ذاتی یک پدیده منفی نیست. دکتر وندی سوزوکی، عصب‌شناس دانشگاه نیویورک و نویسنده کتاب «اضطراب خوب»، معتقد است که این «اگر... چه؟»‌ها می‌توانند ابزاری برای پیش‌بینی خطرات و بهبود آمادگی در برابر مشکلات باشند. از دیدگاه او، اگر اضطراب به درستی مدیریت شود، به یک توانایی فوق‌العاده روانی تبدیل می‌شود. این توانایی زمانی فعال می‌شود که فرد خود را از چرخه تکرارهای ذهنی بیرون آورد و به انجام کارهای مفید بپردازد.

بر همین اساس، روان‌شناس و نویسنده جفری برنشتاین برای رهاسازی ذهن از «اگر... چه؟»‌های خسته‌کننده، راهکاری مشخص ارائه می‌دهد. او توضیح می‌دهد که دو واژه کوتاه می‌توانند در مدت زمان اندک مغز را تحریک کنند تا آرامش خود را باز یابد. او تأکید دارد که اضطراب از کلمات تغذیه می‌شود؛ به‌ویژه واژه‌هایی که باعث سردرگمی و عدم قطعیت می‌شوند.

این پرسش جادویی چیست؟

روان‌شناسان پیشنهاد می‌دهند به‌جای تکرار افکار از جنس «اگر... چه؟»، یک سؤال متفاوت، اما قدرتمند را مطرح کنید: «بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟». شاید این پرسش در نگاه اول اضطراب بیشتری به همراه داشته باشد، اما این تکنیک یکی از روش‌های درمان شناختی-رفتاری است که به فرد کمک می‌کند افکار اغراق‌آمیز خود را کنار بگذارد و بر واقعیت‌ها تمرکز کند. این سؤال مغز را از تخیلات مبهم بیرون کشیده و به آن اجازه می‌دهد با مشکل واقعی مواجه شود. بدین ترتیب، فرد می‌تواند برنامه‌ای عملی برای مقابله با شرایط ایجاد کند.

تأثیر این پرسش را می‌توان با یک فیلم ترسناک مقایسه کرد. معمولاً زمانی که هیولا یا دشمن فیلم هنوز دیده نشده، بیشترین ترس وجود دارد؛ اما به محض دیدن تهدید، ذهن به‌جای اضطراب به دنبال راه‌حل می‌رود. در زندگی نیز همین اتفاق می‌افتد. ترس واقعی زمانی کاهش می‌یابد که شکل واقعی تهدید را ببینیم و بدانیم که می‌توانیم با آن کنار بیاییم.

برنشتاین می‌نویسد این پرسش ذهن را از گمانه‌زنی‌های بی‌پایه دور کرده و به سوی واقعیت هدایت می‌کند. البته روبه‌رو شدن با بدترین سناریو ممکن در ابتدا دلهره‌آور است؛ اما این فرآیند باعث افزایش اعتماد به توانایی حل‌مسئله می‌شود و محرکی برای اقدام عملی است.

ارتباط با فلسفه باستانی

روان‌شناسی مدرن و فلسفه باستانی هر دو به این نتیجه رسیده‌اند که انسان‌ها از ناشناخته‌ها بیشترین ترس را دارند؛ اما وقتی با مشکلات واقعی روبه‌رو شوند، واکنش فعال می‌دهند. تیم فریس، نویسنده کتاب «هفته کاری ۴ ساعته»، این پرسش را از فیلسوفان رواقی روم باستان یاد گرفته است. او تجربه شخصی خود را مطرح می‌کند: دوران سخت کاری که او را در چرخه «اگر... چه؟»‌های ذهنی گیر انداخته بود. تا این‌که با مطالعه آثار سنکا، فیلسوف رواقی، تمرینی انجام داد و لیستی از بدترین اتفاقات ممکن، راه‌های جلوگیری از آنها، و روش‌های بازگشت به شرایط قبلی تهیه کرد. این بینش به او کمک کرد تصمیم‌های جسورانه بگیرد و زندگی حرفه‌ای خود را متحول کند.

پرسیدن «بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟» شاید تضمینی برای دستیابی به موفقیت‌های بزرگ نباشد، اما ابزار قدرتمندی برای هدایت ذهن از اضطراب به اقدامات مؤثر فراهم می‌کند. این پرسش ساده می‌تواند پلی باشد برای فاصله گرفتن از ترس‌های خیالی و ورود به مسیر عملی‌تر و روشن‌تر.

  • سیروس مقدم و علیرضا نجف‌زاده، کارگردان و مدیر پروژه پایتخت ۷، میهمان برنامه زنده قاب کوچک / شبکه خبر - امروز ساعت 16:15

اخبار تاپ حوادث

وبگردی