ناگفته ها زن شوهردار از ساعت ها زندانی شدن با مرد همسایه در انبار زیر زمین / آبرو و شرافتم لکه‌دار شده بود

زن جوان می‌ترسید به طرفش نگاه کند. گاه دچار خیالات و توهم می‌شد و احساس می‌کرد جسد تکان می‌خورد یا صدایش می‌زند، اما بلافاصله با خود می‌گفت: نه امکان ندارد با این همه ضربه چاقو و بستن روسری دور گردنش و خفگی حتما مرده است.

اما اوهام و کابوس این جنایت Crime یک لحظه رهایش نمی‌کرد. دچار عذاب وجدان شده بود. گوهر خودش را در مرگ سعید مقصر می‌دانست. با این حال وقتی یادش می‌آمد که او چگونه از اعتمادش سوءاستفاده کرده و آبرو و شرافتش را لکه‌دار کرده بود به خود حق می‌داد و سعید را مستحق این فرجام می‌دانست.

برای هزارمین بار به ساعت گوشی تلفن همراهش نگاه کرد. ساعت از دو نیمه شب گذشته بود. از این‌که شوهرش آنقدر بی‌خیال و آسوده او را با یک جسد تنها گذاشته و رفته بود حرصش گرفت. بناچار با او تماس گرفت و گفت: من تا کی باید اینجا تنها بمانم و تو کنار زنت با خیال راحت استراحت کنی؟

صدای زوزه باد و در هم پیچیدن شاخه‌های درختان در آن شب شوم برای گوهر که مجبور بود ساعت‌ها با جسد مرد همسایه در انباری خانه تنها بماند وحشتناک‌ترین سمفونی دنیا را می‌نواخت. در کور سوی چراغ جسد خونین سعید که زیر پارچه‌ای سفید پنهان شده بود انگار داشت کم‌کم جان می‌گرفت.

بعد هم بدون آن‌که منتظر جواب بماند گوشی را قطع کرد. با خود فکر کرد هر چه می‌کشم از دست همین شوهر است. اگر هوس ازدواج دوباره و تجدید فراش به سرش نزده بود الان مجبور نبودم با این شرایط هولناک دست و پنجه نرم کنم.

بی‌اختیار یاد یک سال قبل افتاد. تا ‌آن موقع زندگی خوبی داشتند. شوهرش یک کارگر افغانی بود که وقتی گوهر 16 سال داشت پدر معتادش او را در مقابل دو میلیون تومان پول نقد به بشیر فروخته بود. با این حال گوهر همین که از خانه پدری و اوضاع فلاکت بارش رها می‌شد، راضی بود. 6 سال گذشت اما آنها بچه‌دار نشدند. بشیر می‌گفت عیب از زنش است و گوهر هم اعتراضی نمی‌کرد و حتی یک بار هم حاضر نشدند برای درمان به دکتر بروند. رفتار شوهرش سرد و خشن بود و گهگاهی نیز با یک کتک مفصل با بهانه و بی‌بهانه به جان همسرش می‌افتاد و اگر زن و شوهر همسایه به کمکش نمی‌آمدند معلوم نبود چه سرنوشتی پیدا می‌کرد. اصلا همین کتک‌ها باعث آشنایی گوهر با سعید و همسرش شده بود.

خیلی که دلش می‌گرفت به خانه آنها پناه می‌برد و درد دل می‌کرد. فهمید که پدر سعید رمالی می‌کند و یک بار دل به دریا زد و از او خواست برایش دعای مهر و محبت بگیرد شاید در دل بشیر جایی پیدا کند، اما فایده‌ای نداشت تا این‌که یک روز بشیر ساکش را بست و به گوهر گفت: می‌خواهم برای دیدن خانواده‌ام به افغانستان بروم.

زن بیچاره خیلی جا خورد اما چاره‌ای جز پذیرفتن این موضوع نداشت. بشیر رفت و گوهر تنها ماند. یک ماه بعد وقتی شوهرش برگشت در کمال ناباوری او را همراه یک زن جوان دید. بشیر گفت در افغانستان ازدواج کرده و دلیلش هم این است که دلش بچه می‌خواسته است.

گوهر باورش نمی‌شد که باید از آن روز به بعد حضور زن دیگری را در خانه‌اش تحمل کند. با آن‌که دلش خیلی شکسته بود اعتراضی نکرد چرا که خودش را مقصر می‌دانست و با خودش می‌گفت من نتوانستم بشیر را به آرزویش برسانم و او را صاحب فرزندی کنم پس حق ندارم از این وضع گلایه‌ای داشته باشم.

از طرفی هر چه رابطه بشیر با همسر جدیدش بهتر می‌شد از گوهر بیشتر فاصله می‌گرفت. او بیشتر وقت خود را در خانه همسایه اش می‌گذراند و با آنها درد دل می‌کرد. تا این‌که یک روز از سعید خواست تا از پدرش بخواهد برایش کاری کند و دعایی بنویسد که بشیر همسر دومش را طلاق دهد.

غافل از این‌که سعید نقشه دیگری در سر داشت. او که در این مدت دلباخته گوهر شده بود با سوءاستفاده از سادگی و اعتماد این زن کاری کرد که او هر چه بیشتر از شوهرش متنفر شود و به حرف‌های او اعتماد کند و به این ترتیب وی بالاخره توانست به خواسته شیطانی‌اش جامه عمل بپوشاند. گوهر که فریب حرف‌ها و وعده‌های سعید را خورده بود بالاخره بعد از چند ماه به خود آمد و دچار عذاب وجدان شد. نمی‌دانست باید چه کار کند. از یک طرف از ادامه این رابطه شیطانی دچار عذاب شده بود و از طرفی می‌ترسید شوهرش بفهمد و هر دوی آنها را بکشد. در این میان همسر سعید نیز کم‌کم به این رابطه مشکوک شده بود و کمتر به گوهر روی خوش نشان می‌داد.

اما یک روز بالاخره گوهر دل به دریا زد و همه ماجرا را به شوهرش گفت. اما طوری وانمود کرد که سعید به زور او را مورد آزار و اذیت قرار داده است. بشیر که از شدت خشم و ناراحتی فریاد می‌کشید و به در و دیوار مشت می‌کوبید نقشه انتقام از سعید را طراحی کرد. همان شب با سعید تماس گرفت و او را به خانه‌اش دعوت کرد. وقتی مرد جوان به خانه‌اش آمد دقایقی بعد از پشت به او حمله کرد و با وارد کردن ضربه‌های پی در پی چاقو او را به قتل Murder رساند بعد هم برای اطمینان از مرگش با روسری وی را خفه کرد.

بشیر سپس رو به گوهر کرد و گفت: باید جسد را در انباری مخفی کنیم تا خیابان‌ها خلوت شود بعد او را به بیابان برده و دفنش کنیم. تو هم کنارش بمان تا کسی متوجه ماجرا نشود.

 چهار ساعت بعد از این جنایت در حالی که  گوهر کنار جسد، هراسان و وحشت زده به خود می‌لرزید و در انباری را شوهرش قفل کرده  بود، شوهرش وارد انباری شد و جسد را داخل گونی بسته‌بندی کرد و با خود برد.

چند روز بعد با شکایت همسر سعید پرونده‌ای در اداره آگاهی گشوده شد. تحقیقات پلیسی خیلی زود کارآگاهان را به خانه بشیر و گوهر رساند. در حالی که همه شواهد علیه این زوج بود بالاخره گوهر لب به اعتراف گشود و راز قتل سعید را فاش کرد.

به این ترتیب هر دو نفر بازداشت شدند و پرونده آنها برای رسیدگی و محاکمه به دادگاه کیفری فرستاده شد .برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

اخبار زیر را از دست ندهید:

دختر 18 ساله پس از خود آزاری، خودکشی کرد

اقدام وقیحانه با زن خانه دار روی تخت خواب / دادستان دستور بررسی تحقیقات را صادر کرد

مردی با پراید به زیر کامیون رفت و خودکشی کرد / این مرد قبل از حادثه زنش را کشته بود

جریمه 9 میلیون تومانی BMW

بازیگر معروف پدر پینوکیو شد

فیلم چاقوکشی در ایستگاه مترو / 3 جوان باهم درگیر شدند

دامادی که برادر زنش را به دردسر انداخت+عکس

برخورد ناشایست نامادری با پسر شوهرش / این نوجوان شب ها در راهروی ساختمان می خوابد

بازیگر زن مشهور ایرانی: خودم تصمیم گرفتم در ایران بمانم و جلوی دوربین نروم+عکس

صحنه خنده دار از دستگیر یک مرد در بانک + فیلم و عکس

سوپراستار سینمای ایران تصویر "چترلی" حیوان خانگی بامزه اش را منتشر کرد +عکس

نقشه جوان آشفته برای یک مرد روی نیمکت پارک

ناگفته ها زن شوهردار از ساعت ها زندانی شدن با مرد همسایه در انبار زیر زمین / آبرو و شرافتم لکه‌دار شده بود

خواننده ایرانی با صدای خود داوران مسابقه ترکیه ای را میخکوب کرد +عکس و صوت

وقتی بارییس کارخانه در اتاقش تنها شدم گول حرف های شیطانی اش راخوردم و ...

ویدئو گیتار زدن و آوازخواندن محمدرضا گلزار +عکس

تیراندازی مرگبار کارگر جوان در یک کارخانه ماشین آلات/ مهاجم پس از این حادثه خودکشی کرد

اقدام زشت معلم ریاضی دبیرستان با شاگرد زرنگ های دختر / این معلم به بهانه آموزش بیشتر آنان را در کلاس نگه می داشت و ...

اقدام شوم و وحشتناک دختر جوان با خواهر 25 ساله اش / پلیس قزوین این دختر را دستگیر کرد

اقدام هولناک 2 جوان با زنان تنها در خیابان های آبادان عکس

عکس یادگاری پوریا پورسرخ و سحرقریشی ساعت 5 صبح سر صحنه +عکس

این مرد زنش را گاز گرفت و 30 ضربه شلاق خورد

بوسه همزمان دو بازیگر زن معروف بر گونه های نیکی کریمی +عکس

 

وبگردی