خطر کرونا بدتر از جنگ ایران و عراق است / آژیر قرمزی که شنیده نمی شود

ماندانا قنواتی، رئیس بیمارستان رازی اهواز از مشقت‌های 9‌ماه مدیریت کرونا در یکی از مهم‌ترین بیمارستان‌های خوزستان می‌گوید.

گفته می‌شود میزان رعایت پروتکل‌های بهداشتی در استان خوزستان پایین است‌ اما این به‌دلیل بی‌توجهی مردم نیست، مشکلات معیشتی سبب این اتفاق شده است.

به گزارش رکنا، اوایل سال گذشته، خبرهای بدی از خوزستان به گوش می‌رسید؛ آن زمان تهران به‌تازگی از پیک کرونا خارج شده بود و گزارش‌ها از جنوب کشور، حکایت از روند نگران‌کننده شیوع بیماری داشت. جشن‌ها، مراسم عزاداری و قومی و قبیله‌ای به راه بود و هر روز آمار فوتی‌ها و مبتلایان این استان بالاتر می‌رفت؛ تا جایی که وضعیت قرمز اعلام شد و بعدها به سیاه هم تغییر کرد.

تمام شهرهای خوزستان، درگیر کرونا شده و بیمارستان‌ها از بیماران لبریز شدند، امکانات دیگر جوابگوی آنها نبود، پزشکان و پرستاران، آشفته از این شرایط، هر روز تعداد بیشتری بیمار را پذیرش و تعداد زیادی را هم راهی سردخانه‌ها می‌کردند. همه اینها در شرایطی بود که میزان رعایت پروتکل‌های بهداشتی در این استان به‌ویژه در اهواز، به پایین‌ترین میزان آن رسیده بود.

دیگر شهرهای این استان هم درگیر ویروس شدند. پاییز بود که رد‌پای ویروس کرونای انگلیسی در خوزستان دیده شد، زمستان که آمد، آمار بالا رفت؛ تا جایی که بعد از مدتی، تمام بیماران مراجعه‌کننده، مبتلا به این ویروس پیشرفته شدند و درگیری کادر درمان دوباره به بالاترین میزان رسید. این استان در 14‌ماه گذشته چندین بار وارد پیک‌های شدیدی شد و به سختی توانست نجات پیدا کند.

آژیر کرونایی در استان های ایران

ماندانا قنواتی، رئیس جوان بیمارستان رازی اهواز است؛ بیمارستانی که یکی از مهم‌ترین مراکز درمانی کرونا در کشور به شمار می‌رود و در ماه‌های گذشته بیشترین میزان مراجعه و بستری را داشته است.

این مدیر 42ساله که متخصص طب اورژانس است، از 9‌ماه مدیریت کرونا در بیمارستان رازی، روزهای سخت اوج گرفتن بیماری و شرایط فعلی شیوع بیماری در اهواز و پذیرش در این بیمارستان می‌گوید.

خوزستان در یک سال و چند‌ماه گذشته، شرایط سختی را پشت‌سر گذاشته و ممکن است در ماه‌های آینده باز هم درگیر ویروس شود، شما به‌عنوان یکی از جوان‌ترین روسای بیمارستان‌های کشور در این مدت چطور توانستید میزان بالای مراجعه به بیمارستان رازی را مدیریت کنید و چه تجربه‌هایی از سر گذراندید؟

من از سال95، تجربه مدیریت در مراکز درمانی را دارم. پس از فعالیت در شهرستان شوشتر به عنوان رییس بیمارستان و سپس معاون درمان دانشکده علوم پزشکی شوشتر اواخر سال98 راهی اهواز شدم و به‌عنوان متخصص درمانی طب اورژانس در بیمارستان‌های امام، سینا و رازی اهواز شروع به کار کردم. دوم اسفند سال98 در بیماستان رازی بودم که بیماری با نشانه‌های کووید-19 به ما مراجعه کرد.

آن زمان هیچ شناختی از بیماری نداشتیم اما با توجه به اخبار منتشر شده در دنیا، با احتمال اینکه این بیمار مبتلا به کروناست، زنگ هشدار ورود کرونا به استان در دانشگاه علوم پزشکی به صدا درآمد و اقدامات لازم آغاز شد. بعد از مدتی که تعداد بیماران زیاد شد، من به‌عنوان متخصص در کادر کووید بیمارستان، فعالیتم را شروع کردم و در نهایت شهریور سال گذشته، به‌عنوان رئیس بیمارستان منصوب شدم.

مدیریت کرونا در استان خوزستان چقدر برای شما سخت بود و چقدر شما را به یاد دوران جنگ و شرایط درمان در آن دوره انداخت؟

شرایط خوزستان در دوران جنگ در مقایسه با پاندمی کرونا خیلی تفاوت داشت. من خاطرات زیادی از دوران جنگ ندارم، اما هنوز هم صدای آژیر ناشی از موشک‌باران در خاطرم هست. آن زمان دشمن واقعی در یک مکان مشخص، به مرزهای کشور و مردم آسیب وارد می‌کرد، هر چند تمام شهرهای خوزستان درگیر جنگ نبودند، اما کرونا همه را درگیر کرده است و دشمنی است که دیده نمی‌شود و جای مشخصی ندارد، شرایط را بسیار سخت‌تر از دوران جنگ کرد.

بیمارستان رازی اهواز که شما از شهریور سال گذشته مدیریتش را عهده‌دار شدید، چه شرایطی پیدا کرد؟

تا پیش از کرونا، این بیمارستان به‌عنوان یک بیمارستان جنرال فعال بود و بخش‌های مختلف ازجمله ارتوپد، زنان، بخش‌های عفونی و داخلی، با پذیرش‌های خاص داشت. اما از زمانی که به‌عنوان مرکز پذیرش بیماران کرونایی، انتخاب شد، شرایط متفاوتی پیدا کرد؛ چرا که نیاز بیماران کرونایی، بسیار متفاوت از بیماران دیگر است و منجر شد تا تغییراتی در بیمارستان ایجاد شود. آی‌سی‌یوهای ما از همان ابتدا از 3بخش به 7بخش افزایش پیدا کردند، دستگاه‌های ونتیلاتور، اکسیژن‌ساز، سی‌تی‌اسکن و تصویربرداری پرتابل، به تجهیزات بیمارستان اضافه شد. البته این روند مجهزشدن و تکمیل تجهیزات به راحتی انجام نشد و مسئولان دانشگاه علوم پزشکی خوزستان تلاش زیادی کردند تا به چنین وضعیتی برسیم. ما ابتدا حتی دستگاه‌های اکسیژن‌ساز نداشتیم، اما حالا 6دستگاه به بیمارستان اضافه شده و مخزن اکسیژن مایع هم در اردیبهشت سال جاری امسال در بیمارستان نصب و راه‌اندازی شد.

خوزستان در 15 ماه گذشته، چند پیک داشت و در چه دورانی شرایط بسیار سخت و پیچیده شد؟

ما در خوزستان 3پیک داشتیم، خرداد و تیر99، مهر و آبان99 و پیکی که با ورود کرونای انگلیسی ایجاد شد که در روزهای ابتدایی بهمن99 بود. از اواخر آذر تا اوایل بهمن99 وقتی تعداد بیماران کم شدند بنابراین تصمیم گرفتیم تا بخش‌های دیگر ازجمله زنان و نوزادان را در بیمارستان دوباره فعال کنیم. از این‌رو بیمارستان را به 2بخش کووید و غیرکووید، تقسیم کردیم و با وجود اینکه وضعیت بسیار پرریسک بود، اما سعی کردیم شرایطی ایجاد شود که ورودی بیماران، جداگانه باشد و پرسنل‌ها در بخش‌های مجزا بدون ارتباط با یکدیگر فعالیت کنند تا بیماری منتقل نشود. همان موقع بود که متوجه شدیم دوباره بار بیماری افزایش پیدا کرده و ورودی بیماران بالا رفته است، این بار بیماران به‌صورت خانوادگی به بیمارستان مراجعه می‌کردند و با افزایش مراجعه‌کنندگان مواجه شدیم. همان موقع اعلام شد که ویروس انگلیسی وارد اهواز شده است و هر روز آمار ما تصاعدی بود. در پیک‌های قبلی ما 3بیمارستان دولتی و یک بیمارستان عمومی غیردولتی را مرکز کرونا کرده‌ بودیم اما در پیک انگلیسی تمام بیمارستان‌ها به جز بیمارستان‌های خصوصی درگیر شدند.

در پیک سوم کرونا در خوزستان، 3برابر ظرفیت بیمارستان، بیمار پذیرش کردیم و تخت‌های بستری هم چند برابر شدند. با توجه به افزایش تعداد بیماران بستری در بیمارستان دانشگاه نیروهای درمانی بیشتری در اختیار ما قرار داد و ماماهای آموزش‌دیده هم وارد میدان شدند تا به زنان باردار مبتلا به کرونا کمک کنند. با وجود اضافه‌شدن این نیروها، آنقدر میزان مراجعه بالا بود که نمی‌توانستیم پاسخگوی همه باشیم. یادم می‌آید یک روز پنجشنبه در نیمه‌دوم اسفند، آنقدر تعداد بیماران ما زیاد شد که 60-50 بیمار را با آمبولانس به بیمارستان‌های دیگر اعزام کردیم، به جایی رسیدیم که گفتند بیمارستان‌های دیگر هم پر شده و دیگر بیمار اعزام نکنید. شرایط بسیار سختی بود، مدام با من تماس می‌گرفتند که تخت‌ها پر شده است. ساعت 11 شب به بیمارستان برگشتم و تصمیم گرفتیم یکی از بخش‌هایی را که فضای خالی داشت در اختیار بیماران قرار دهیم. تخت‌ها را از انبار خارج کرده و فضای بستری ایجاد کردیم. بحران عجیبی بود. آن شب مشکل حل شد، اما شب‌ها و روزهای دیگر هم همین وضعیت حاکم بود. بیماران در مدت کوتاه از 70نفر پذیرش تریال روزانه در اوایل بهمن به 700نفر تا اواسط اردیبهشت رسیدند.

چطور توانستید این بحران را سپری کنید؟

همان زمان رئیس دانشگاه علوم‌پزشکی، طرحی را پیشنهاد دادند که توانست وضعیت بحرانی را مدیریت کند. برخی از بیماران از ترس وخیم‌تر شدن حالشان، نمی‌خواستند در بیمارستان بستری شوند، برخی هم وضعیتشان حاد نبود و نیاز به بستری نداشتند، اما باید داروی تزریقی دریافت می‌کردند و در آن دوره بدون بستری، دارو تجویز نمی‌شد. براساس پیشنهاد رئیس بیمارستان، قرار شد برای بیماران سرپایی، داروی کرونا یعنی رمدسیویر بدون بستری‌شدن بیماران، تجویز شود. متخصصان طب اورژانس، بیماران را بر اساس شرایط بالینی و درگیری ریوی انتخاب و براساس وضعیت‌شان، داروی تزریقی تجویز می‌کردند. این اتفاق درست زمانی رخ داد که به تأکید رئیس دانشگاه، تنها 50تخت دیگر برای بستری بیماران کرونایی باقی مانده بود.

این اقدام توانست میزان مراجعه‌ها را کم کند یا روند بهبودی را سرعت بخشد؟

بله، بعد از گذشت چند روز، اتفاق خوبی افتاد و شاهد بهبودی در این بیماران به دنبال اجرای درمان سرپایی بودیم.

فکر می‌کنم پیک چهارم یعنی شیوع کرونای انگلیسی، سخت‌ترین دوره مدیریتی‌ شما در یک سال و چند‌ماه گذشته بوده است؟

بله، کرونای انگلیسی واقعا ابعاد نامشخصی داشت و بسیار موذیانه عمل کرد. بیمارانی داشتیم که برای درمانشان بسیار تلاش کردیم، اما در نهایت نتوانستیم برای ادامه حیات‌شان کاری کنیم؛ آن هم در بیمارستانی که مرکز کرونا بود و کمترین میزان مرگ‌ومیر ناشی از کرونا را داشت. در همان دوره، یکی از پزشکان را به‌دلیل ابتلا به کرونای انگلیسی از دست دادیم. کادر درمان برای عبور از کرونای انگلیسی روزهای سختی را پشت سر گذاشتند. روزانه 300تا 400مراجعه‌کننده به تریاژ و حدود 350 بیمار نیازمند تزریق رمدسیویر سرپایی داشتیم و باید به‌کار همه آنها رسیدگی می‌شد. تمام کادر بیمارستان خسته بودند با این حال روند خدمات‌دهی قطع نشد. در شرایط کنونی که تا حدودی از آن روزهای بحرانی فاصله گرفته‌ایم مهم‌ترین حرفی که با مردم داریم این است که ما را درک کنند. پیش‌ترها مردم از کرونا می‌ترسیدند و نیم‌نگاهی هم به ما داشتند. شاید هم دلشان به حال کادر درمان می‌سوخت. اما اکنون شرایط برایشان عادی شده است. وضعیت به گونه‌ای است که خدای نکرده تا زمانی که خودشان بیمار و بستری نشوند فشار کاری ما را نمی‌بینند. اما به محض چند روز بستری در بیمارستان متوجه می‌شوند که با ورود هر بیمار چه سختی‌ای بر ما تحمیل می‌شود.

روند واکسیناسیون کادر درمان بیمارستان به چه صورت است؟ تمام‌شان واکسینه شده‌اند؟

بله تمام پرسنل واکسن زدند. تا پیش از واکسیناسیون، 90درصد پرسنل بیمارستان از پزشک تا پرستار و واحدهای پشتیبانی بیمارستان، مبتلا به کرونا شدند، اما پس از تزریق دوز اول، میزان ابتلا 3درصد شد و بعد از تزریق دوز دوم به 0.7درصد رسید.

نکته‌ای که در ارتباط با خوزستان از همان ابتدا مطرح بود، ماجرای بی‌توجهی به پروتکل‌های بهداشتی بود. تصاویر و فیلم‌هایی که از مراسم عزا و عروسی در خوزستان منتشر می‌شد، بر این موضوع صحه می‌گذاشت. این مسئله چطور مدیریت شد؟

در خوزستان قومیت‌های مختلفی زندگی می‌کنند؛ برخی به‌طور کامل پروتکل‌ها را رعایت می‌کردند و برخی رعایت نسبی داشتند. زمانی‌که کرونای انگلیسی آمد، خوزستان بیشتر از سه ماه درگیری سخت داشت؛ درحالی‌که سایر استان‌ها در کمتر از یک ماه از آن عبور کردند. اینکه گفته می‌شود میزان رعایت پروتکل‌ها در این استان پایین است، به‌دلیل مشکلات اقتصادی آنهاست. آنها زمانی‌که به نان شب محتاج‌ هستند، نمی‌توانند پروتکل‌ها را هم رعایت کنند. آنهایی که مجبورند برای پرکردن سفره خانواده در خیابان‌های شلوغ دستفروشی کنند، چطور باید فاصله اجتماعی را رعایت کنند؟ هر قدر هم که هزینه خرید ماسک و ملزومات بهداشتی کم باشد، باز هم برای گروهی، به‌دلیل وضعیت معیشتی، تهیه آنها مشکل است. اینها نشانه بی‌توجهی مردم خوزستان به رعایت پروتکل‌های بهداشتی نیست، شرایط اقتصادی سخت ساکنان این منطقه و موقعیت جغرافیایی خوزستان را باید درنظر گرفت.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

مریم سرخوش- خبرنگار