این روز‌های کشورمان عجیب تماشایی است. از در و دیوار دل ایرانیان محبت می‌بارد. بعداز آنکه سیل، زندگی هزاران نفر را درست در اولین روز‌های سال به یغما برد، به‌موازات عمق این فاجعه، عیار مهرمندی مردم هرروز بالاتر رفت. هر کس به سهم خود باری از دوش سیل‌زدگان برمی‌دارد. صحنه‌های زیبایی در روستا‌های سیل‌زده رقم می‌خورد. صحنه‌هایی که تماشای آن‌ها در میان حجمی از اندوه، تا روز‌ها حال دل سیل‌زدگانی که همه زندگی‌شان را ازدست‌داده‌اند، خوب می‌کند.

چند برش از مهرورزی متفاوت ایرانیان به هم وطنان سیل‌زده

آگهی‌های محبت آمیز

از تلاش‌های بی‌وقفه نیرو‌های مردمی و گروه‌های جهادی که مرهمی بر زخم دل سیل‌زدگان شده‌اند که بگذریم، حالا پای محبت مردم به شبکه‌های مجازی و اپلیکشن‌های فروش هم بازشده و این روز‌ها آگهی‌های اپلیکیشن‌های دیدنی‌اند و مصداقی دیگر بر همدلی ایرانیان در شرایط سخت.

چند برش از مهرورزی متفاوت ایرانیان به هم وطنان سیل‌زده

باافتخار در کلبه درویشی‌مان میزبان خانواده سیل‌زده هستیم

«با سلام خدمت تمام مردم سیل‌زده ایران، این‌جانب از صمیم قلب به سیل‌زدگان کمک می‌کنم. تنها چیزی که خدا به من داده دو تا اتاق دریکی از روستا‌های استان فارس است. دریکی از اتاق‌ها خودم زندگی می‌کنم و یکی از اتاق‌ها را به سیل‌زدگان می‌دهم. با همراه غذا. کمک نقدی نمی‌توانم بکنم. چون کارگر هستم. هرکسی از هرکجای ایران که گرفتار سیل شده بنده قدمشان را بر چشم می‌گذارم. نوکری‌شان را می‌کنم. آژانس بگیرد بیاید من خودم کرایه آژانس را می‌دهم، چون ماشین ندارم وگرنه باکمال میل می‌آمدم. من دستان هم‌وطن سیل‌زده را می‌بوسم....»

با شماره‌ای که در آگهی درج‌شده تماس می‌گیریم، نامش «رحیم بنائیان» است. مردی ۳۷ ساله و ساکن خانه‌ای کوچک و دو اتاقه در روستای «صحرا رود» استان فارس. می‌گوید: «سال ۹۵ سیل، خانه‌مان را خراب کرد. با دستان خالی و وام و کمک مسئولان خانه را دوباره ساختیم. وقتی خبر سیل را شنیدم و صحنه‌های دردناک خراب شدن خانه‌های مردم و فرورفتن آن‌ها در گل‌ولای را دیدم، تنم لرزید، صحنه‌ها و خاطرات ۳ سال قبل برایم زنده شد. لحظه آمدن سیل و وحشت اهالی روستای صحرا رود و وحشت خانواده‌ام. آن زمان من فرزند کوچک داشتم و سختی کشیدم. تا مدت‌ها آواره بودیم و از این خانه به آن خانه. امروز با همین دارایی اندکم که خانه دو اتاقه است نمی‌توانم دست روی دست بگذارم و فقط نظاره‌گر درد و رنج مردم سیل‌زده کشورم باشم. حالا فقط همدردی و کمک ما می‌تواند درد و رنج مردم را کمتر کند. باافتخار همراه خانواده‌ام میزبان خانواده سیل‌زده هستیم تا زمانی که خانه‌شان آباد شود.

چند برش از مهرورزی متفاوت ایرانیان به هم وطنان سیل‌زده

اسکان رایگان خانواده سیل‌زده با فرزند شیرخوار

«اگر از دوستان و آشنایان خود خانواده‌ای را می‌شناسید که فرزند شیرخوار دارند و درگیر سیل شده‌اند به من معرفی کنید. من می‌توانم یک خانواده را تا زمانی که شرایط مساعد پیدا کنند رایگان اسکان دهم.»

با آگهی‌دهنده تماس می‌گیریم. یکی از ارامنه ایران است که تمایل به ذکر نامش ندارد و می‌گوید: «مردم سیل‌زده لرستان و مازندران و خوزستان، هم‌وطنان ما هستند. چطور می‌توانیم بی‌تفاوت باشیم؟ از همان روز اول دلم پیش دل همه خانواده‌ها به‌خصوص خانواده‌هایی است که فرزندان شیرخوار دارند. می‌خواستم برای کمک به مردم راهی لرستان شوم، اما برایم مقدور نبود، هزاران خانواده بی‌سرپناه شده‌اند. سر کردن در مکان‌هایی که برای اسکان موقت در نظر گرفته می‌شود برای خانواده‌هایی که کودکان شیرخواره دارند کمی سخت است. قرار دادن خانه‌ام در اختیار خانواده‌های سیل‌زده کمترین کاری است که می‌توانم انجام دهم.» این هم‌وطن ارمنی ادامه می‌دهد: «با خودروی نیسان در خدمتم، قربه الی الله

«برای حمل کمک‌های مردمی به مناطق سیل‌زده با خودروی نیسان در خدمتم.» این جمله دریکی از آگهی‌های اپلیکیشن دیوار توجهمان را جلب می‌کند. آگهی‌دهنده یکی از اهالی محله آذری در تهران است. راننده جوان و بامی‌امی که در این شرایط سخت، ماشین باری‌اش را وقف خدمت‌رسانی به مردم سیل‌زده کرده است. «سعید خیاط زاده مشهدی» از زمان انتشار آگهی تا امروز در دو مرحله، کمک‌های مردمی را بارگیری کرده و به گمیشان برده است و هیچ‌چیز سد راهش نشده است حتی سختی‌های رسیدن به گمیشان و موانعی که برای رفتن به روستا‌های سیل‌زده وجود دارد.

سعید خیاط زاده حساب بانکی پروپیمان و جیب پرپول ندارد، اما دلش دریاست. اجاره‌نشین است، قید درآمد روزانه با خودروی باری‌اش را می‌زند تا دلی به دست بیاورد و لبی را خندان کند. قصه خیرخواهی راننده نیسان از زلزله کرمانشاه شروع شد. او می‌گوید: «بعد از زلزله کرمانشاه، خیلی اتفاقی با گروه خیریه مردمی آشنا شدم و برای رساندن کمک‌ها به زلزله‌زدگان چند بار با ماشینم به کرمانشاه رفتم و برگشتم. هر بار که می‌رفتم چند روزی در سر پل ذهاب می‌ماندم و به زلزله‌زدگان خدمت می‌کردم. از زندگی‌ام عقب‌افتاده بودم، اما حال خوبم قابل وصف نیست. چنان خیروبرکتی در زندگی‌ام جاری و ساری شد که نگو و نپرس. روز‌های اول عید که سیل آمد حالم حال کسی بود که چیزی گم‌کرده. آرام و قرار نداشتم و تصمیم گرفتم داوطلب حمل کمک‌های مردمی به مازندران شوم. دو بار به گمیشان رفتم. رسیدن به گمیشان سخت بود، خیلی سخت، اما به شاد کردن دل سیل‌زدگانی که چشم‌به‌راه کمک‌های مردمی بودند می‌ارزید.

از وقف خانه باغ ۷۰ متری تا آگهی صافکار بامرام

حالا آگهی‌های پر بازدیدترین اپلیکیشن خرید و فروش کالا و خدمات، پر است از مهرورزی ایرانیان برای کمک به سیل‌زدگان، به قول شاعر که می‌گوید هرکسی از ظن خود شد یار من... هر ایرانی هم به‌زعم خودش سعی می‌کند قدمی برای سیل‌زدگان بردارد. از آگهی صافکار بامرامی که از تخفیف ویژه برای صافکاری ماشین‌های آسیب‌دیده در اثر سیل خبر داده تا شهروند ساکن پاکدشت که مهربانی را در حق سیل‌زدگان تمام کرده و اعلام کرده که فی سبیل الله، خانه باغ ۷۰ متری را برای زندگی و زمین کشاورزی را برای کار کردن تا سروسامان گرفتن اوضاع در اختیار یک یا چند خانواده سیل‌زده قرار می‌دهد.

چند برش از مهرورزی متفاوت ایرانیان به هم وطنان سیل‌زده

یکی از اهالی شهر کاشان هم در آگهی‌اش از سیل‌زدگان دعوت کرده که به کاشان بیایند و در سوله بزرگی که امکان زندگی برای ۶۰ خانواده را دارد ساکن شوند. یک مهندس عمران هم آگهی کرده که حاضر است مصالح ساختمانی را برای بازسازی خانه‌های سیل‌زدگان با قیمت کارخانه در اختیار مؤسسات و نهاد‌های خیریه و مردم قرار دهد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.