دیوانه بازی قاتل پسر همسایه برای بیگناهی / عامل جنایت پس از قتل بالای سر جسد ایستاد

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از 8 مهر ماه سال 1400 با مرگ مرد جوانی به نام اسماعیل در یکی از بیمارستان های پاکدشت آغاز شد. بررسی ها نشان داد  مرد جوان در حالی که با ضربه چاقو مجروح شده بود ، از سوی دوستانش به بیمارستان منتقل شده است. با مرگ مرد جوان تحقیقات پلیسی آغاز شد و ماموران به پرس و جو از دوستان قربانی پرداختند.

یکی از آنها گفت: همسایه اسماعیل به نام سعید او را کشته است.

 وی توضیح داد:امروز در حال رفتن به محل کار بودیم که سعید سد راه ما شد و با چاقویی که در دست داشت ضربه ای به اسماعیل زد و با چاقو بالای سرش ایستاد. بعد از چند دقیقه دوستم را به بیمارستان رساندیم اما فایده نداشت و فوت شد.

 با اطلاعاتی که شاهدان به پلیس داده بودند سعید دستگیر شد و در تحقیقات به قتل پسر همسایه اعتراف کرد.

بررسی سلامت روانی متهم

او در تحقیقات طوری رفتار می کرد که تصور شود در زمان قتل تعادل روانی نداشته است. به همین خاطر به پزشکی قانونی معرفی شد . پزشکان پس از بررسی های بالینی اعلام کردند او مبتلا به اختلالات روانی است اما این اختلال رافع مسوولیتش نبوده و در زمان قتل جنون نداشته است.

 با تکمیل تحقیقات در دادسرای پاکدشت ، برای سعید کیفرخواست صادر و پرونده  اش به شعبه دوم  دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و وی از خود دفاع کرد.

در دادگاه

در ابتدای  جلسه پدر اسماعیل برای قاتل پسرش قصاص خواست.

وقتی  متهم در جایگاه ویژه ایستاد  خودش را به دیوانگی زد و در مقابل سوالات قضات پاسخ های بی ربطی را مطرح کرد.

 وی گفت: قبول دارم پسرهمسایه را کشته ام. من در پاکدشت بزرگ شده ام و اینکه در محل  می گویند خانواده ام را اذیت می کردم. سرکار نمی رفتم و کتکشان می زدم درست نیست. من خیلی آدم آرامی هستم. اسماعیل را چند بار در کوچه دیده بودم. چند سال قبل یک بار به صورتش سیلی زدم اما دیگر کاری با او نداشتم تا اینکه  او را به خاطر موضوعی زدم.ولی نمی خواهم مقابل پدر و مادرش در اینباره حرفی بزنم.

قاضی از  پدر و مادر متقول خواست چند دقیقه ای دادگاه را ترک کنند و فقط برادر اسماعیل در دادگاه حضور داشته باشد. متهم گفت: اسماعیل مزاحم زنم شده بود. شب قبل می خواستم زنم را بکشم. دستهایم را دور گردنش پیچیدم ولی پشیمان شدم و او را به بیمارستان بردم. همه چیز برایم تمام شده بود . از آشپزخانه چاقویی برداشتم و در کوچه به اسماعیل حمله کردم. او روی زمین افتاد و من چاقو را در شکمش فرو کردم و چند دقیقه ای بالای سرش ایستاد .

قاضی: چرا در پرونده به ماجرای  خفه کردن اشاره ای نشده؟

متهم: نمی دانم. حسی به من گفت ، اسماعیل مزاحمش شده و به  همین خاطر به هردو آنها حمله کردم.

قاضی : سابقه بیماری روانی داری؟

متهم: یک بارکه همسرم قهر کرده و به  اصفهان رفته بود دنبال او رفتم ولی  خانواده اش مرا در بیمارستان روانی بستری کردند. من دیوانه نیستم. قصدم از چاقو زدن به اسماعیل این بود که او را  خاموش کنم.

 سپس وکیل وی در جایگاه ایستاد و گفت: موکلم  دچار زوال عقلی است.او شیشه و متادون مصرف کرده و قوه تمیز نداشته. به همین خاطر دست به قتل زده است. تقاضا دارم این موضوع از سوی قضات دادگاه بررسی و او از اتهام قتل عمدی تبرئه شود.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.