تبهکاری های سریالی 2 برادر دالتون در تهران + گفتگو با یکی از دالتون ها

به گزارش رکنا، مدتی قبل مهندس جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت خودرواش خبر داد و گفت: می‌خواستم خودروی سراتو خود را قسطی بفروشم و آگهی آن را در سایت گذاشتم. مرد جوانی به نام پوریا با من تماس گرفت و مدعی شد خریدار است.

خودرو را با پیش‌پرداخت و دریافت چک در اختیار خریدار قرار دادم و سند زدن خودرو نیز منوط به پرداخت تمام اقساط آن شد. تاریخ اولین چک که رسید متوجه شدم تمام چک‌هایی که پوریا در ازای خرید خودرو داده، جعلی است.

پس از این شکایت، به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت تحقیقات آغاز شد و کارآگاهان در ادامه دریافتند مدارک ارائه شده توسط خریدار نیز جعلی بوده است. بررسی‌ها در این رابطه ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان با دو شکایت مشابه دیگر مواجه شدند، این‌بار سارقان به همان شگرد یک خودروی آزرا و چانگان را به سرقت برده بودند.

در ادامه تحقیقات، کارآگاهان با توجه به مدارک هویتی که از مرد کلاهبردار داشتند و با بازبینی دوربین‌های اطراف محل سرقت‌ها، تصویر پوریا را به دست آوردند و با این احتمال که سابقه‌دار است به سراغ آلبوم متهمان اداره آگاهی رفته و در بررسی‌ها موفق شدند هویت اصلی پوریا را مشخص کنند که نشان می‌داد متهم یک سابقه کلاهبرداری در پرونده‌اش است.

دامی برای کلاهبردار

در ادامه بررسی‌ها، کارآگاهان در نقش فروشنده خودروی مدل بالا، چندین آگهی فروش خودرو به صورت قسطی در سایت‌ها منتشر کردند و با این شیوه متهم دستگیر شد.

کارآگاهان در تکمیل تحقیقات خود دریافتند پوریا و برادرش به غیر از سه خودرو، یک دستگاه استخراج بیت‌کوین و دستگاه لیزر نیز با مدارک جعلی سرقت کرده‌اند. به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، متهمان در اختیار اداره آگاهی قرار داده شدند و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

سرقت و کلاهبرداری به خاطر جبران ضرر

چه شد دست به کلاهبرداری زدی؟

در کار خرید و فروش خرما بودم و درآمدم هم خوب بود، اما یک نفر سرم کلاه گذاشت و ورشکسته شدم. چون دستم به کلاهبردار نرسید خودم کلاهبرداری کردم اما خیلی زود بازداشت شده و به زندان افتادم. بعد از آزادی از زندان تصمیم گرفتم این‌بار با کمک برادرم کلاهبرداری کنم، اما بدشانسی مرا رها نمی‌کرد.

چه بدشانسی‌ای؟

 دفعه اول با یک دستگاه استخراج بیت‌کوین شروع کردیم. جاعلی را پیدا کردیم و او مدارک هویتی برایمان جعل کرد. پیش‌پرداخت دستگاه را که 500 میلیون تومان بود پرداخت کرده و دستگاه را سرقت کردیم.

مدتی با آن کار کردیم اما از شانس بد مالباخته ما را شناسایی کرد، ما هم دستگاه را فروختیم و از شهرستانی که این کارها را در آنجا انجام می‌دادیم راهی تهران شدیم. بعد تصمیم گرفتیم در سایت‌های فروش خودرو به سراغ فروشنده‌هایی برویم که خودروی قسطی می‌فروشند. تصمیم داشتیم با مدارک جعلی، خودروها را با پیش‌پرداخت خریداری کنیم و به صورت قولنامه‌ای بفروشیم. به سراغ جاعلی رفتیم که برای خرید دستگاه به ما مدارک جعلی داده بود. پول را به حسابش ریختیم و منتظر مدارک بودیم که از شانس بد، جاعل را دستگیر کردند.

به سختی جاعل دیگری پیدا کردیم که او هم از شانس بد تصادف کرد و پولمان را از دست دادیم و کارمان عقب افتاد. سومین جاعل را هم بعد از کلی تلاش پیدا کردیم اما او پول‌هایمان را خورد و فرار کرد.

انگار طلسم شده بودیم اما من و برادرم کوتاه نیامدیم و در نهایت چهارمین جاعل را پیدا کردیم و او برایمان مدارک جعلی درست کرد و ما سرقت‌ها و کلاهبرداری‌هایمان را انجام دادیم. فکر کنم بدشانسی‌های ما یقه جاعلان را می‌گرفت و برای هر کدام از آنها اتفاقی می‌افتاد.