2 برادر برای 4 النگوی طلا زن تهرانی را بی رحمانه کشتند و جسدش را آتش زدند / جسدسوخته در رودخانه بومهن + عکس

به گزارش رکنا، 29 آذر امسال خبر ناپدید شدن زن میانسال به اداره 4 پلیس آگاهی تهران گزارش شد.

خانواده زن تهرانی اظهارداشتند مادرمان 25 آذر ماه به قصد رفتن به استخر از خانه اش خارج شد و پس از آن دیگر به خانه برنگشت، هرجایی را که احتمال می دادیم مادر 71 ساله مان رفته باشد سرزدیم اما ردی از مادرمان پیدا نکردیم و نگران مادر پیرمان هستیم.

کارآگاهان پس از شروع تحقیقات اولیه و بازبینی فیلم دوربین های مداربسته خیابان 21 متری دهقان در محله پیروزی را مشاهده کردند مشخص شد زن 71 ساله سوار بر یک خودروی پراید سفید شده است و با بررسی های میدانی متوجه شدند خودروی پراید به منطقه پردیس رفته است.

کارآگاهان در گام بعدی با اقدامات فنی و تجسس های میدانی و بررسی شماره پلاک خودرو ، پس از 20 روز موفق به شناسایی مخفیگاه راننده پراید در شهر پرند شدند و در یک عملیات غافلگیرانه صاحب خودرو و مرد جوان دیگر که در خانه بودند دستگیر شدند و در بازرسی از مخفیگاه متهم النگوهای گرانقیمت زن گم شده پیدا شد.

همین کافی بود تا راننده پراید و برادرش که در زمان سوار کردن زن تنها در صندلی عقب خودرو نشسته بود پرده از جنایت دلخراش بردارند و اعتراف کردند زن 71 ساله را بخاطر سرقت طلاهایش ربوده و پس از قتل برای پنهان ماندن این جنایت اقدام به آتش زدن جسد در منطقه بومهن کرده اند.

2 برادر جنایتکار پس از دستگیری و افشای راز جنایتشان صبح امروز برای تحقیقات بیشتر پیش روی بازپرس محمدجواد شفیعی در شعبه 5 دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفتند.

متهمان پس از اعتراف به جنایت به محل رها کردن جسد سوخته در رودخانه بومهن رفتند و ماموران خیلی زود کیسه سیاه رنگ را که جسد سوخته شده زن تهرانی در آن بود پیدا کردند و جسد برای بررسی های بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد.

اعتراف به جنایت هولناک

صبح روز 16 اذر راننده پراید برای ارائه اعترافات خود پیش پای بازپرس محمد جواد شفیعی از شعبه 5 دادسرای امور جنایی قرار گرفت.

محسن به بازپرس پرونده اش گفت: من و برادرم سالها داخل یک باغ در بومهن زندگی می کردیم و با ماشین خرج خود را در می آوردیم، اما امسال صاحب باغ کرایه اش را زیاد کرد و ما برای فراهم کردن پول هر کاری که به ذهنمان می رسید را انجام دادیم اما نتوانستیم پول لازم را جمع کنیم.

آنقدر در تنگنا قرار گرفته بودیم که تصمیم گرفتیم باهم در خیابان های شهر بگردیم و اگر مسافری را پیدا کردیم که به نظرمان وضع مالی خوبی دارد را سوار کنیم و از او سرقت کنیم تا اینکه صبح روز جنایت پیرزن تنها را وقتی از استخر خارج شد دیدم، برق النگوهایش نظرم را جلب کرد و به رضا گفتم به نظرم این سوژه خوبی است هم سنش بالاست و هم به نظر طلاهای زیادی همراهش است برای همین جلوی پایش ایستادیم و او نیز که فکر می کرد من مسافرکش هستم و برادرم در صندلی عقب مسافر است به ما اعتماد کرد و سوار بر خودرویمان شد.

وی افزود: چند دقیقه بعد از سوار شدنش رضا که در صندلی عقب نشسته بود سعی کرد به زور النگوهای آن زن را از دستش بیرون بکشد اما وقتی با مقاومت او روبرو شد برادرم شوکرش را بیرون آورد اول با شوکر او را بی حال کرد و بعد با چاقو چندین ضربه به سر و گردنش زد و در همین حال من سمت باغ مان در بومهن در حال حرکت بودم.

وقتی داخل باغ شدیم متوجه شدم زن نفس نمی کشد و مرده است ، ترسیده بودم و نمی دانستم باید با جسد پیرزن چه کار کنم به همین خاطر جسد از داخل خودرو بیرون آوردیم و از داخل خودرو بنزین کشیدم و روی جسد ریختیم و سپس اقدام به آتش زدن جسد کردیم.

مرد جوان ادامه داد: هوا تاریک شده بود و انقدر ذهنمان درگیر و خسته شده بودیم که من و برادرم خوابمان برد و صبح وقتی از خواب بیدار شدیم برای اینکه جسد را راحتر انتقال بدهیم دوباره اقدام به آتش زدن جسد کردیم تا بتوانیم جسد را داخل کیسه زباله بگذاریم.

پس از آتش زدن دوباره، جسد را داخل کیسه زباله گذاشتیم و آن را از بالای پل به داخل رودخانه بومهن انداختیم و پس از آن نیز چون موفق به تهیه پول پیش باغ بومهن نشدیم مجبور به تخلیه خانه مان شدیم و به همین خاطر به پرند رفتیم و یک خانه اجاره کردیم تا اینکه پلیس ما را دستگیر کرد.

بدین ترتیب بازپرس شفیعی دستور داد تا متهمان برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گیرند.

گفتگو با راننده پراید

چند سال داری؟

45 سال

سابقه داری؟

نه

پس چرا دست به قتل زدی؟

من از بچگی حتی آزارم هم به یک حیوان نمی رسید، فکرش را نمی کردم یک روز یک زن را اینگونه به آتش بکشم.

از کاری که کرده ای پشیمانی؟

هنوز هم باور نمی کنم که به جرم قتل در دادسرای جنایی هستم من حتی پایم به کلانتری هم نرسیده بود

سوژه هایت را چگونه انتخاب می کردی؟

در خیابان های شرق تهران می گشتیم و پس از شناسایی زنانی که طلا یا گوشی گرانقیمت داشتند سوار بر خودرو می کردیم و دست به زورگیری از آنها می زدیم اما تا روز جنایت سوژه خاصی پیدا نکرده بودیم که پول خوبی برایمان داشته باشد.

برادرت را چقدر در این جنایت مقصر می دانی؟

ما دچار یک جنون آنی شدیم و هیچکدام مان فکر نمی کردیم که یک روز قاتل شویم.

وبگردی