دردسر رفتن دزد ثروتمند تهرانی به قهوه خانه ای در جنوب تهران / اعتراف در مستی!

 چندی قبل مرد جوانی در تماس با پلیس از سرقت مغازه‌اش خبر داد و گفت: سارق با شکستن قفل در مغازه اموالم را دزدیده است.

وقتی مأموران پلیس به محل سرقت رفتند در تحقیقات میدانی اثر انگشتی به دست نیامد اما یک برگه رسید خرید پیدا شد که احتمال می‌رفت متعلق به سارق باشد.
کارآگاهان با بررسی مشخصات رسید خرید به زن سالمندی رسیدند که از سوپرمارکتی محل خرید کرده بود اما در ادامه تحقیقات مشخص شد این زن و فرزندانش هیچ نقشی در سرقت نداشته‌اند بنابراین تحقیقات به بن‌بست رسید.
در حالی که بررسی‌ها در این پرونده ادامه داشت کارآگاهان با چند سرقت مشابه دیگر نیز روبه‌رو شدند که در همه سرقت‌ها سارق یک برگه رسید خرید در محل سرقت جا گذاشته بود.

با تحقیقات بیشتر مشخص شد سارق با این شگرد قصد گمراه کردن مسیر تحقیقات را دارد و هیچ‌کدام از رسیدهای خرید ربطی به سارق ندارد. از سویی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت‌ها، سارقی را نشان می‌داد که صورتش را پوشانده بود و لباس سیاه به تن دارد.

اعتراف در مستی

در حالی که گره معمای این سرقت‌ها همچنان ناگشوده مانده بود یک روز مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و گفت: در قهوه خانه با مردی شیک پوش و پولدار آشنا شدم که خودرو لوکس و مدل بالایی هم داشت.

مرد جوان به نام امیر مدعی بود که در کار ساخت و ساز است و در بالای شهر زندگی می‌کند اما وقتی پرسیدم چرا به این قهوه خانه می‌آیی گفت من بچه این محل هستم و چون دلم برای خیابان‌های پایین شهر تنگ می‌شود به اینجا می‌آیم.
مرد جوان ادامه داد: وقتی با او دوست شدم یک شب او را به خانه‌ام دعوت کردم و بعد از اینکه مشروب خوردیم او در عالم مستی راز عجیبی را برایم فاش کرد؛ به من گفت سارق است و به مغازه‌ها دستبرد می‌زند و ماشین مدل بالا و لباس‌های مارک را از راه سرقت به دست آورده است آن شب خیلی ترسیده بودم و با خودم گفتم اگر حرفی بزنم ممکن است بلایی سرم بیاید و صبح اول وقت با پلیس تماس گرفتم.
به دنبال اطلاعاتی که مرد جوان در اختیار پلیس قرار داد، مشخصات امیر استعلام شد. بررسی‌ها نشان می‌داد که او یک مجرم سابقه‌دار است و چند سال قبل به اتهام حمل موادمخدر مدت زیادی در زندان بوده است. بنابراین با هماهنگی‌های قضایی وی بازداشت شد.
مرد جوان ابتدا منکر سرقت‌ها شد اما با کشف مدارک و وسایل سرقتی در خانه‌اش لب به اعتراف گشود.
 تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی سارق جوان از سوی کارآگاهان پلیس ادامه دارد.

گفت‌و‌گو با متهم

چرا زندان بودی؟
قاچاقچی موادمخدر بودم و از این راه ثروت زیادی به دست آوردم اما وقتی دستگیر شدم نه تنها تمام اموالم ضبط شد بلکه خودم هم به اعدام محکوم شدم. با این حال توبه نامه نوشتم و درنهایت حکمم شکسته شد چندین سالی در زندان بودم و درنهایت آزاد شدم.
چه شد که سارق شدی؟
دلم نمی‌خواست خلاف کنم توبه کرده بودم. واقعاً دوست داشتم پای توبه‌ام بمانم. اما بعد از آزادی، بیکار و بی‌پول بودم و کسی هم به من کار نمی‌داد تا اینکه تصمیم گرفتم به تهران بیایم و کاری برای خودم دست و پا کنم.

اما در تهران به دام خفتگیران افتادم و حتی به یک پاکت سیگار و 10 هزار تومان پولی که در جیبم بود هم رحم نکردند. خیلی ناراحت بودم همان شد که تصمیم گرفتم من هم سرقت کنم.
سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادی؟
در خیابان‌ها پرسه می‌زدم و با دیدن مغازه یا خانه‌ای که مناسب سرقت بود، نقشه سرقت را اجرا می‌کردم. برای اینکه شناسایی نشوم در تمام سرقت‌هایم لباس مشکی تن می‌کردم حتی ماسک و دستکشم را هم سیاه انتخاب می‌کردم.
ماجرای فیش پرداخت که در محل جا می‌گذاشتی چه بود؟
برای اینکه مسیر تحقیقات را تغییر دهم. در اطراف مغازه‌ها می‌گشتم و فیش‌هایی را که از دست مشتری‌ها به زمین افتاده بود  برمی‌داشتم و در سرقت‌ها تعمدی در محلی قرار می‌دادم که دیده شود و تلاش می‌کردم تا سرقت را به گردن آدم‌های بی‌گناهی بیندازم.

من حساب همه جا را کرده بودم و در مدتی که در زندان به سر می‌بردم، کلی آموزش دیده بودم و هم شگرد‌های سرقت را بلد بودم و هم شیوه‌های دستگیر نشدن را یاد گرفتم ولی خب مستی شبانه دستم را رو کرد.

وبگردی