گلوله باران مردی در پاکدشت / مجرم پولدار برای پرداخت دیه بهانه می تراشد !
حوادث رکنا: درگیری بین دو دوست با تیراندازی همراه شد و یکی از طرفین تا یکقدمی مرگ رفت اما به طرز باورنکردنیای نجات یافت و حالا درخواست مجازات دوستش را دارد.
به گزارش رکنا، این درگیری در یکی از باغهای اطراف تهران اتفاق افتاد. جسم نیمهجان مردی به نام کامران از سوی اهالی پیدا و به بیمارستان منتقل شد. جراحت کامران به حدی بود که پزشکان امیدی به زنده نگه داشتن او نداشتند چراکه یکی از رگهای حیاتی بدنش پاره شده بود. در نهایت با اقدامات پزشکی و مقاومت بدنی کامران او از مرگ نجات پیدا کرد. کامران که از ناحیه پا به شدت آسیب دیده بود برای مدتی طولانی در بیمارستان بستری و بعد از بهبود نسبی مرخص شد.
کامران به ماموران گفت: در پاکدشت مشغول خالی کردن بار بودم که یکدفعه به من حمله شد. پشت سر هم به من تیراندازی میکردند و ناگهان بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم در بیمارستان بودم. اصلاً متوجه نشدم چه کسی این کار را کرد.
او درباره اینکه به کسی مظنون است یا خیر گفت: من مدتی قبل با یکی از دوستانم به نام پژمان مشکل داشتم و او چند باری مرا تهدید کرده بود.
پلیس سراغ پژمان رفت و همزمان دستور بررسی دوربینهای مداربسته محل وقوع حادثه هم صادر شد. دوربینهای مداربسته نشان میداد پژمان به سمت کامران رفته و از پشت به او پنج گلوله شلیک و با موتور فرار کرده است.
پژمان که میدید امکان انکار ندارد به جرمش اعتراف کرد و گفت: من و کامران مدتی بود با هم اختلاف داشتیم. روز حادثه از شدت عصبانیت به محل کار او رفتم و شلیک کردم. سعی داشتم او را بترسانم و اصلاً قصد نداشتم باعث مرگ او شوم.
در نهایت پژمان در دادگاه پای میز محاکمه رفت و به پرداخت دیه و حبس محکوم شد. این مرد بعد از گذراندن دوران محکومیتش با قرار دادن وثیقه آزاد شد؛ اما وقتی نوبت به پرداخت دیه رسید ادعا کرد چیزی ندارد. پژمان درخواست اعسار داد و این درخواست در دادگاه به بررسی گذاشته شد. پژمان در جلسه رسیدگی گفت: من هیچ چیز ندارم که بتوانم دیه بدهم. یک وانت دارم که با آن کار میکنم و ماهی 10 میلیون درآمد دارم و با این پول زن و بچهام را اداره میکنم. خانهام هم خیلی کوچک است و مستاجر هستم. پدرم هم چیزی ندارد که کمک بگیرم.
در این جلسه دو شوهرخواهر متهم شهادت دادند پژمان اموالی ندارد.
در این هنگام شاکی خطاب به قضات گفت: پژمان به من پنج گلوله شلیک کرد. دست و پا و استخوانهای مختلف بدنم خرد شد. من هنوز نتوانستهام راه بروم و با عصا حرکت میکنم، حتی نمیتوانم کارهای شخصیام را انجام دهم. دکترها من را از پرتگاه مرگ نجات دادند و درخواست دارم حق مرا از متهم بگیرید.
در ادامه وکیل شاکی در جایگاه قرار گرفت. او گفت: طبق اسنادی که به دادگاه ارائه دادم متهم یک ماشین دنا پلاس معامله کرده و بهتازگی آن را فروخته است. حساب بانکیاش پر بوده که بعد از صدور حکم در دادگاه اول آن را خالی کرده و مقدار زیادی زمین و خانه به نام اطرافیانش کرده است. او باید یک میلیارد و 100 میلیون تومان دیه بدهد؛ اما با این ترفند همچنان قصد دارد از پرداخت دیه فرار کند. ما درخواست زندانی شدن او و همچنین توقیف اموالش تا زمان پرداخت دیه را داریم.
در پایان قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
ارسال نظر