وصیت مرد مهربان عملی شد / او فرشته نجات شد و همه برای او گریستند + عکس

به گزارش رکنا، پدر ۵۶ ساله از قبل تصمیمش را گرفته و به تمام اعضای خانواده‌اش اعلام کرده بود که اگر روزی اتفاقی برای او افتاد که به مرگش منجر شد، اعضای بدنش را اهدا کنند. این اتفاق همان‌طور که محرم اکبری از قبل گفته بود ۱۰ اسفندماه سال ۱۴۰۱ افتاد و او در سانحه تصادف در تهران دچار مرگ مغزی و چند روز بعد اعضای بدنش به بیماران نیازمند اهدا شد.

تمام اعضای خانواده اکبری از این‌که طبق وصیت شفاهی پدر عمل کرده‌اند، رضایت قلبی دارند و می‌گویند مرگ باعث نشده از میان آنها برود. پدر بازنشسته بود اما حقوق دریافتی کفاف هزینه‌های زندگی را نمی‌داد و برای همین مسافرکشی را به‌عنوان شغل دوم خود انتخاب کرد تا با استفاده از درآمد آن گوشه‌ای از هزینه‌ها را تامین کند.

صبح روز ۱۰ اسفند ماه بود که پدر به روال روزهای گذشته از خانه بیرون رفت تا مسافران را جا‌به‌جا کند. ساعت از ۱۱ صبح گذشته بود که به خیابان جمهوری تقاطع دانشگاه رسید. همان‌طور که به مسیرش ادامه می‌داد، ناگهان با یک پراید تصادف کرد و راننده به جای کمک به او، از صحنه حادثه متواری شد. پدر وضعیت مناسبی نداشت و به علت آسیب‌دیدگی شدید در قسمت سر، به سرعت برای درمان به بیمارستان سینا منتقل شد. درحالی‌که پدر برای زنده ماندن با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد، مادر خانواده موضوع تصادف مرگبار پدر را به پسرش اطلاع داد.

پسر مرد میانسال گفت: «بعد از اطلاع از تصادف به بیمارستان رفتیم و به ما گفته شد پدرم به شدت از ناحیه سر دچار آسیب‌دیدگی شده است. او را به اتاق عمل منتقل کرده و پزشکان در طول مدت جراحی تا جایی که امکان داشت، خون جمع شده در سر او را تخلیه کرده بودند. با این حال درمان‌ها به‌دلیل شدت آسیب‌دیدگی مغز پاسخگو نبود. او چهار روز و سه شب در بیمارستان سینا بستری بود و در این مدت، شرایط جسمی پدرم رو به وخامت گذاشت و کم‌کم علائم حیاتی خود را از دست داد. با این روند سرانجام پزشکان اعلام کردند او دچار مرگ مغزی شده و دیگر امکان بازگشت وجود ندارد.»

او ادامه داد: «با این اتفاق بنا شد ما اعضای بدن او را اهدا کنیم، چون این خواسته پدرم بوده و از قبل به ما این موضوع را به صورت شفاهی اعلام کرده بود که اگر اتفاقی افتاد مایل است اعضای بدنش به بیماران نیازمند دریافت عضو اهدا شود. حالا هم نه‌تنها پدرم که تمام اعضای خانواده ما کارت اهدای عضو دارند. اهدای عضو پدرم در همان بیمارستان سینا انجام و کبد، بخشی از پوست کمر، تاندون و هرآنچه که می‌شد، استفاده کرد را اهدا کردیم. البته بنا به تصمیم شخصی خودم نیز، بخشی از بدنش را به دانشگاه علوم پزشکی تهران اهدا کردیم تا شاید به برخی ابهامات دنیای پزشکی که باعث پیشرفت علم می‌شود، کمک کند.

ما از اقدامی که انجام داده‌ایم بسیار راضی هستیم، چون در وهله اول هم به وصیت پدر عمل کردیم و بعد هم این کار در راستای اقدامات انساندوستانه و گسترش هر چه بیشتر فرهنگ اهدای عضو در جامعه انجام شد. ما هرگز فکر نمی‌کنیم پدرمان از دنیا رفته و او همیشه برای ما زنده است.»