به گزارش رکنا ، شامگاه سه‌شنبه 4 بهمن، گزارش مرگ سه نفر در یک درگیری خانوادگی به بازپرس محمد وهابی اعلام شد. با اعلام این خبر بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند. به محض ورود به ساختمان 4 طبقه، در رمپ ورودی پارکینگ آنها با جسد پسر جوانی مواجه شدند که به نظر می‌رسید از ساختمان به پایین افتاده است.

زن میانسالی نیز در کنار جسد پسر جوان نشسته بود و در حالی که ضجه می‌زد از مرگ فرزندانش خبر داد.

پس از ورود تیم جنایی به داخل ساختمان و محض ورود به واحد طبقه اول، با جسد دو مرد دیگر نیز مواجه شدند. در و دیوار خانه خونین بود و در معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی علت مرگ را ضربات متعدد جسم نوک تیز مانند چاقو اعلام کردند.

تحقیقات نشان می‌داد دو مرد جوان، عمو و برادرزاده هستند و پسر جوانی که در قسمت رمپ پارکینگ افتاده نیز برادرزاده مقتول است. در تحقیقات از همسایه‌ها آنها مدعی بودند صدای دعوا و به‌دنبال آن کمک‌خواهی‌های زن میانسال را شنیده‌اند و زمانی که خود را رسانده‌اند با اجساد مواجه شده‌اند.

اختلاف به خاطر بیماری

زن میانسال که تنها شاهد این ماجرا بود و می‌توانست راز این سه مرگ را برملا کند، زمانی که در مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت، گفت: پسری که در رمپ پارکینگ افتاده، آرمان پسر کوچکترم است.

او 31 سالش بود و برادر بزرگترش اشکان 35 سال داشت. من به همراه پسرها و همسرم در طبقه اول زندگی می‌کنیم و برادر شوهر 66 ساله‌ام در طبقه دوم زندگی می‌کند. برادرشوهرم همان مردی است که جسدش در کنار جسد پسر بزرگترم در پذیرایی خانه بود.

زن میانسال در حالی که هنوز در شوک حادثه تلخی بود که برایشان رقم خورده بود، ادامه داد: در طبقه سوم هم برادرشوهر دیگرم ساکن بود و طبقه چهارم هم در اجاره مستأجر است. شب حادثه به‌جز من و پسرانم و برادر شوهرم، کسی در ساختمان نبود.

پسر بزرگم اشکان در یک حادثه فلج شد و قادر نبود که کارهایش را انجام دهد. به همین دلیل ما باید کارهای شخصی او را انجام می‌دادیم. از زمانی که این اتفاق برای اشکان رخ داده بود، وضعیت روحی پسر کوچکم نیز بد شد.

به خاطر وضعیت برادرش و ناراحتی از این حادثه او نیز به بیماری روحی مبتلا شد. این اواخر بیماری او به قدری شدید شده بود که تصمیم گرفته بودیم آرمان را در یک مرکز درمانی بستری کنیم. یک بار به من گفت یک روز من و پدر و برادرش را می‌کشد و به زندگی خودش پایان می‌دهد.

درگیری مرگبار

زن میانسال ادامه داد: شب حادثه دو پسرم باهم دعوایشان شد و من که حریف‌شان نمی‌شدم تا به این دعوا پایان دهم به سراغ برادر شوهرم در طبقه دوم رفتم و از او کمک خواستم. او هم خودش را به واحد ما رساند تا دو پسرم را از هم جدا کند.

در این میان آرمان، چاقویی از آشپزخانه برداشت و من که نمی‌دانستم چکار کنم، به خیابان رفتم تا از همسایه‌ها کمک بگیرم. چند لحظه نگذشته بود که به ساختمان برگشتم و در ورودی خانه روی رمپ پارکینگ با جسد پسر کوچکم مواجه شدم و وقتی به داخل خانه رفتم در پذیرایی جسد خونین پسر بزرگم و عمویش را دیدم.

در ادامه تحقیقات مشخص شد که آرمان از مدتی قبل با عمویش اختلاف مالی داشته است.

باتوجه به اظهارات زن میانسال، این احتمال از سوی بازپرس جنایی مطرح شد که پسر کوچک خانواده دست به قتل عمو و برادرش زده و بعد از این دو جنایت، به خاطر عذاب وجدان به پشت بام رفته و خودش را از آنجا پایین انداخته است.

اجساد به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران، به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.