زن خیانتکار تهرانی دستور قتل شوهرش را داد ! / طراح آدمکشی با این زن دوست بود

ماموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران اوایل اسفند از ناپدید شدن مردی مطلع شدند که برادرش به اداره پلیس آگاهی تهران رفته بود تا گم شدن او را اعلام کند. این مرد به ماموران گفت: برادر ناپدیدشده‌ام از خانه بیرون رفته و جواب تلفنش را نمی‌دهد.

به این ترتیب، ماموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را آغاز کردند و در مراحل اولیه تحقیقات معلوم شد مرد ناپدیدشده با همسرش اختلافات زیادی دارد. به همین دلیل زن جوان مورد تحقیق قرار گرفت و در نهایت ماموران او را به عنوان مظنون بازداشت کردند. این در حالی بود که این زن در بازجویی منکر هر گونه اطلاع از سرنوشت شوهرش شد اما شواهد چیز دیگری را نشان می‌داد.

این زن در نهایت گفت: من و شوهرم اختلافات زیادی داشتیم. از مدتی قبل هم با مردی دوست شده بودم که آن مرد اول اسفند با دو نفر دیگر شوهرم را ربودند و به جایی نامعلوم بردند. البته آنها با خواست من شوهرم را ربودند ولی دیگر نمی‌دانم چه بلایی سرش آوردند.

معاینات جسد نشان می‌داد مرد کشته‌شده در اثر خفگی به قتل رسیده است. همچنین در تحقیقات بعدی، مردی خود را به پلیس معرفی کرد که یکی از سه آدم‌‎ربا بود. او مدعی شد با دستور زن مقتول، مقتول را با کمک دوستش و یک افغان از خانه‌اش ربودند و به خانه‌ای دیگر بردند اما ساعاتی بعد همدستانش به او زنگ زدند و خبر مرگ گروگان را دادند.

بنا به این گزارش، تحقیقات برای دستگیری دو نفر از متهمان این پرونده قتل همچنان ادامه یافت.

این مرد در مورد خودش هم گفت: من متاهل هستم و دو بچه دارم. موضوع را به آن خانم گفتم. در نهایت پس از مدتی او به پیشنهاد او قرار شد شوهرش را از سر راه بردارم، حتی او پیشنهاد پول هم داد و قبول کردم که این کار را برایش انجام دهم.

این متهم در مورد نحوه اجرای نقشه هم گفت: چون تنها نمی‌توانستم آن کار را انجام دهم، دوستم را که او هم در کار آهنگری بود در جریان قرار دادم و از او کمک گرفتم. ما روز حادثه، مقتول را به زور سوار ماشین کردیم و در شهر چرخاندیم. بعد از مدتی او را با دست و پای بسته به کارگاه من بردیم و کتک زدیم و اذیت کردیم.

این متهم در مورد قتل هم مدعی شد: من دخالتی در مرگ او نداشتم، چون بعد از مدتی که مقتول را به کارگاه بردیم، من بیرون رفتم و دوستم همراه یک کارگر افغان با او در کارگاه بودند. بعد از چند ساعت که برگشتم آنها گفتند ما او را خفه کردیم و کشتیم. به همین دلیل جسد را در گونی گذاشتیم و به رودخانه کن انداختیم و بعد هم فراری شدیم.

این متهم در مورد معرفی خود هم گفت: بعد از آن ماجرا ترسیده بودم و همچنان فراری بودم، اما در نهایت تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم و از دوستم و کارگر افغان هم خبر ندارم.

در نهایت با اعترافات این مرد، دوست او هم بازداشت شد و گفت: من در جریان ماجرا نبودم و چون دوستم گفته بود با فردی اختلاف مالی دارد در ربودن آن فرد کمک کردم و او را به کارگاه بردم و خودم بیرون رفتم. پس از مدتی دوستم زنگ زد و گفت که آن مرد را کشته است. به کارگاه برگشتم و  دیدم واقعاً او را کشته است. از آنجا که در آدم‌ربایی شریک بودم، جسد را با او در رودخانه کن انداختیم.

در حال حاضر، تحقیقات در مورد کارگر افغان ادامه دارد و زن جوان و دو مرد همچنان در بازداشت هستند.