شلیک مرگ به مرد همسایه برای فرار دزد حرفه ای از خانه طعمه اش ! / بی هدف شلیک کردم !
حوادث رکنا: دزد سابقهدار که در جریان فرار بعد از سرقت از یک خانه به سمت همسایهها شلیک کرده و مرگ تلخ مرد همسایه را رقم زده بود پای میز محاکمه ایستاد . وی مدعی شد قصد قتل نداشته و میخواسته با ترساندن همسایهها مانع تعقیب آنها شود.
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از پاییز سال گذشته آغاز شد. به ماموران پلیس خبر رسید یک دزد در حال فرار از خانهای در خیابان مختاری شروع به تیراندازی به سمت همسایه ها کرده و سپس با موتور همدستش از محل گریخته است. مرد جوان به نام سهراب که هدف شلیک خونین قرار گرفته بود به بیمارستان منتقل شد .اما ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی جان سپرد و پزشکان علت من را اصابت گلوله به سفید ران وی اعلام کردند.
ردیابی دزدان فراری
با مرگ سهراب خانوادهاش شکایتی را مطرح کردند و تحقیقات پلیسی برای یافتن ردی از دزدان فراری آغاز شد.
ماموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی فیلمهای دوربین دوربین مداربسته در حوالی خیابان مختاری پرداختند و توانستند با استعلام پلاک موتور دزدان یکی از آنها به نام سعید را بازداشت کنند.
سعید که صاحب موتور بود گفت: من و دوستم پدرام آن روز سوار بر موتور از خیابان مختاری عبور میکردیم که متوجه خانهای در طبقه دوم یک آپارتمان شدیم که چراغهایش خاموش بود. همان موقع تصمیم به سرقت گرفتیم. ما قبلاً هم با هم به چند خانه دستبرد زده بودیم.
وی ادامه داد :من با موتور سر خیابان منتظر ماندم و پدرام از بالکن طبقه اول بالا رفت و خودش را به خانه طبقه دوم رساند. اما چند دقیقه بعد پدرام را دیدم که هراسان از ساختمان خارج شد و چند نفر از همسایهها او را تعقیب کردند .پدرام شروع به شلیک کرد و فوراً روی موتور من نشست و با هم فرار کردیم. اصلاً قرار نبود در این ماجرا کسی کشته شود.
با اطلاعاتی که وی از همدستش به ماموران داده بود پدرام ۳۷ ساله نیز ردیابی و بازداشت شد و به شلیک خونین در جریان فرار اعتراف کرد .
در دادگاه
دو دزد سابقه دار در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.وقتی پدرام روبه روی قضات ایستاد اتهام قتل عمدی را نپذیرفت .
وی گفت : من و دوستم سعید از کرج به تهران آمده بودیم و در خیابانها پرسه میزدیم تا فرصت مناسبی برای سرقت پیدا کنیم.چراغ های خاموش طبقه دوم یک ساختمان توجه مرا جلب کرد .سعید روی موتور منتظر من ماند و من از بالکن خودم را به طبقه دوم رساندم و در خانه با کلکسیونی از اجناس نقره و قیمتی روبه رو شدم.من آنها را برداشتم اما موقع خروج در راه پلهها با همسایهها روبه رو شدم .آنها شروع به داد و فریاد کردند و من که ترسیده بودم اسلحه کشیدم و به آنها گفتم مرا دنبال نکنند. من از ساختمان خارج شدم ولی قربانی بدون توجه به هشدارم دنبالم دوید. من برای اینکه او را متوقف کنم مقابل پایش شلیک کردم .تا دیگر دنبالم نیاید. اما یکی از تیرها ناخواسته پس از برخورد با زمین کمانه کرد و در پای مرد همسایه نشست.
وی ادامه داد: باور کنید من اصلاً نمیخواستم او را بکشم .من ترسیده بودم و فقط می خواستم فرار کنم. در حین فرار به پشت سرم نگاه میکردم و بیهدف شلیک میکردم .
قاضی گفت: اگر قصد کشتن همسایهها را نداشتی چرا تیر هوایی شلیک نکردی؟
که متهم پاسخ داد: من آنقدر ترسیده بودم که فقط به فرار فکر میکردم. باور کنید من مقابل پای مرد همسایه شلیک کردم و پای او را هدف نگرفتم . تیر کمانه کرد و از بخت بدم با سفیدران او برخورد کرد.
سپس سعید روبه روی قضات ایستاد و اتهام معاونت در قتل را نپذیرفت.
وی گفت: من هیچ دخالتی در این قتل نداشتم. من و دوستم فقط میخواستیم سرقت کنیم .من میدانستم پدرام در جیبش اسلحه دارد .اما اصلاً قرار نبود با آن شلیک کند. من وقتی دیدم پدرام هراسان از خانه بیرون دوید و همسایهها شروع به تعقیب او کردند خودم را به او رساندم و هر دو با موتور فرار کردیم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
ارسال نظر