این جوان تا پای چوبه دار رفت و اعدام نشد / قتل دوست برادر بخاطر فحش ناموسی

به گزارش رکنا، ساعت ۵ عصر دوم دی ماه سال ۹۷ پیکر خونین و نیمه جان مرد جوانی به نام امید به بیمارستانی در جنوب تهران منتقل شد .وی که از ناحیه گردن چاقو خورده بود به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد اما ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی جان سپرد.

 با مرگ مرد جوان ماموران پلیس در جریان قرار گرفتند و به تحقیق پرداختند .

شواهد نشان می‌داد وی مقابل خانه یکی از دوستانش به نام رامتین مورد حمله برادر بزرگ وی به نام رامین قرار گرفته و در خون غلتیده است .

ردیابی متهم

با افشای این ماجرا رامین ۲۷ ساله ردیابی بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.

 وی در بازجویی‌ها گفت:امید را از قبل می‌شناختم و می‌دانستند او به مواد مخدر اعتیاد داشت .او با پدرم دوست بود .اما مدتی بود با برادر ۱۶ ساله  ام به نام رامتین  هم طرح دوستی ریخته و او را به هروئین معتاد کرده بود. چند بار با او صحبت کردم و گفتم دست از سر برادرم بردارد اما گوشش بدهکار نبود.

 وی ادامه داد: من و پدرم ،برادر نوجوانم را به کمپ ترک اعتیاد بردیم تا مواد را کنار بگذارد. آخرین بار وقتی برادرم از کمپ ترک اعتیاد به خانه برگشته بود امید را مقابل در خانه‌مان دیدم و فهمیدم بار دیگر برای برادرم هروئین آورده است. من از دیدن او عصبانی شدم و گفتم زودتر آنجا را ترک کند. اما او مقاومت کرد من به او سیلی زدم و او فحش ناموسی داد. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم با چاقو یک ضربه به گردنش زدم .

حکم قصاص

وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

 در آن جلسه خواهر و برادرهای قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند .

برادر امید به قضات گفت: دو روز بعد از کشته شدن برادرمان ،مادرمان دق کرد و مرد. ما از خون برادرمان گذشت نمی‌کنیم و برای رامین قصاص می‌خواهیم .

در پایان جلسه قضات رامین را به قصاص محکوم کردند.

 این حکم در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.

بازگشت به زندگی از یک قدمی چوبه دار

رامین در یک قدمی چوبی دار قرار داشت که توانست رضایت اولیای دم را جلب کند و به زندگی برگردد.

وی از جنبه عمومی جرم از خود دفاع کرد.

 در این جلسه رامین روبه روی قضات ایستاد  و گفت: باور کنیم من به خاطر برادرم دست به قتل زدم .امید برادر نوجوانم را به دام اعتیاد انداخته بود و دست از سرش برنمی‌داشت. آن روز وقتی با او روبه رو شدم از او خواستم تا قبل از رسیدن مادرم آنجا را ترک کند .اما او اصرار داشت بماند و با برادرم مواد مخدر مصرف کند .رفتار او باعث شد عصبانی شود و چاقو بکشم .من و خانواده ام با تلاش زیاد توانستیم رضایت اولیای دم را جلب کنیم. من ۶ سال است که در زندانم و در این مدت سختی زیادی را تحمل کرده‌ام .حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا زودتر آزاد شوم.

 در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و حکم به آزادی وی صادر کردند.