جدایی دختر عمو و پسر عمو زیرسایه بی اعتمادی

به گزارش رکنا، زیبا و محمود سال‌ها بعد از ازدواج فامیلی، تصمیم به طلاق گرفته‌اند و علاوه بر زندگی شخصی، اوضاع خانوادگی آنها نیز تحت تاثیر قرار گرفته است. محمود برای اعتمادآنلاین از علل این طلاق می‌گوید.

*چند سال با هم زندگی کردید؟

دلیل زن جوان برای طلاق: خوشبخت بودیم تا اینکه شوهرم خیانت کرد

    فرجام تلخ عاشق شدن زن جوان در پارک

ما هشت سال زن و شوهر بودیم اما واقعیت این است که هر دو به شدت آسیب دیده‌ایم. ما برای هم ساخته نشده بودیم.

*چطور با هم آشنا شدید؟

زیبا دخترعمویم است. از بچگی با او بزرگ شدم. وقتی زیبا به دنیا آمد و من به خانه عمویم رفتم، او را بغل کردم. ما خیلی همدیگر را دوست داشتیم.

*عاشق همسرت بودی؟

واقعاً زیبا را دوست داشتم و حالا هم او را دوست دارم اما نه مثل یک همسر. همیشه فکر می‌کردم عضوی از خانواده‌ام است و باید از او مراقبت کنم. ازدواج ما اشتباه بود.

*چرا با هم ازدواج کردید؟

زیبا با پسری دوست بود. عمویم این موضوع را فهمید و دعوایی در خانواده آنها به راه افتاد. من هم دختری را دوست داشتم. پدر و مادرم به ازدواج من راضی نبودند و آن دختر در نهایت رفت. من فکر می‌کردم دارم زیبا را از وضعیتی که در آن گرفتار شده نجات می‌دهم. به او گفتم حاضرم با هم ازدواج کنیم و وقتی عمویم فهمید فکر کرد چه فرصت خوبی است، اما اشتباه کردیم.

*زیبا هم دوست داشت با تو ازدواج کند؟

ما هشت سال با هم زندگی کردیم اما هیچ‌وقت زن وشوهر واقعی نبودیم.

*چرا تصمیم به طلاق گرفتید؟

حالا دیگر همه چیز فرق کرده. ما مهاجرت کرده و از ایران رفته‌ایم. آنجا جدا از هم زندگی می‌کنیم. هر کدام می‌خواهیم راه خودمان را برویم.

*خانواده‌ها چه نظری دارند؟

از اول معلوم بود، راضی نیستند. نگاه متعصب آنها باعث این ازدواج بود اما حالا می‌خواهیم جدا شویم، البته در کشوری که در آن زندگی می‌کنیم جدا شدیم. من به ایران آمدم که کارهای طلاق را در ایران انجام بدهم.

*خانواده زیبا به او فشار نمی‌آورند؟

او اصلاً نیامده تا درگیر این ماجرا نشود.

*هنوز با هم ارتباط دارید؟

بله. ارتباط خیلی خوبی هم داریم. ما از همدیگر حمایت می‌کنیم.