دکتر الیاسی روانشناس و رواندرمانگر:
بساط تیراندازی در عزا و عروسی را برچینید / پلیس سلاحها را جمعآوری کند تا خانواده ها به سوگ ننشینند / همه به کمک فراجا بیایند
حوادث رکنا: درخواست جمع آوری سلاح ها برای جلوگیری از تیراندازی در مراسمات مختلف خواسته مردم است.
دکتر محمدحسین الیاسی روانشناس و رواندرمانگر با اشاره به این که ما شهروندان مراقبت از نظم و امنیت جامعه را به نهادهایی همچون پلیس واگذار کرده ایم، نوشت: هر چند که خودمان نیز در انجام این ماموریت همراه و همگام آنان هستیم اما از مامورین برقراری نظم و امنیت انتظار داریم که برخی رفتارِ غلط و ناخردانهی قبیله ای همچون تیراندازی در مراسم عروسی، جشن و سوگواری را بر چینند.
این روانشناس در یادداشت خود آورده است: در خبرها خواندم که معاون اجتماعی پلیس اعلام نموده است که : "طی دو سال گذشته 35 نفر از هموطنانمان بر اثر رسم غلط تیراندازی در مراسم ها جان خود را از دست داده اند و دهها نفر مجروح و معلول گشته اند" بی هیچ اما و اگری چنین رخ داد ناگواری(تیراندازی در مراسم ها) نشان از فاصله ذهنیِ ژرفِ عاملان و حامیان این نوع اقدامات با الزامات"متمدن زیستن" است و لاجرم مایه تاسف و اندوهناکی است.
به هر روی، شنیدن این خبر مرا، احتمالا مانند بسیاری از شهروندان محترم جامعه ایران، هم شگفت زده ساخت وهم متاسف و متاثر.
به همین سبب در صدد برآمدم تا با یادآوری چند نکته مجمل، سهم اندک خود را در مقابله با این پدیده "ملکوک سازِ فرهنگ و تمدن ایرانی" انجام دهم.
در ابتدا تاکید کنم آنچه رخ داده( همان تیراندازی های بی هدفی که مصائب و درد و رنجهای بسیاری را در پی داشته) و متاسفانه جان چندین نفر را ستانده و صدها نفر را در عزا نشانده است؛ تنها در برخی مناطق ایران، آنهم از سوی معدودی از مردم آن مناطق، صورت گرفته است و لاجرم چنین عمل" پیش تمدنی و منسوخ شدهای" را نه تنها نمی توان به جامعه فرهیخته و متمدن ایران بسط و تعمیم داد، بلکه نمی توان آن را به همه شهروندان و ساکنان همان محل نیز تسرّی داد؛چرا که در همان نواحی نیز چنین اقداماتی از سوی اغلب خانواده ها ، مذموم و منسوخ شمرده می شود و از هیچ تلاش و اقدامی برای از میان راندن آن فروگذار نمی کنند.
از همان زمانی که " توماس هابز در کتاب "لِویاتان" و سپس "بهیموت" را آن هم سه دهه پیش به رشته تحریر درآورد بسیاری از ملت ها و جوامع و شهروندان پذیرفتند که ابزار خشونت "اسلحه" جز در موارد استثنا و محدود باید در اختیار حکومت ها باشد و آنها نیز در چارچوب قانون و برای دفاع از حریم امنیت ملی و عمومی از آن بهره بگیرند؛ بنابراین در عصر حاضر به ویژه در جوامعی همچون جامعه ما به هیچ وجه نباید احدی از شهروندان مگر در موارد معدود و با مجوزِ قانونی، سلاح نظامی در اختیار داشته باشند.
نکته اول: همان گونه که انبوه پژوهشها نشان داده در اختیار داشتن سلاح (حتی سلاح سرد همچون چاقو و پنجه بکس و نظایر آن) انگیزه رفتار خشونت آمیز را فزونی می بخشد و احتمال بروز رفتارهای "تکانشگرانه"را دو چندان می نماید.
نکته دوم این که باورکردنی نیست که در عصر ارتباطات و اطلاعات و فضای دیجیتال، کسی بخواهد با صدای اسلحه به وجد بیاید و شادابی خود را عیان سازد؛ چنین رفتاری به نوعی وهنِ فرهنگ و شعور جامعه است و لاجرم باید آن را محکوم کرد و به کناری نهاد.
اما برای از میان راندن چنین رفتار سخیف و ناپسندی باید روشنگری کرد، آگاهی بخشید و مُجاب نمود.
نکته سوم نیز بر این امر تاکید دارد که در هزاره سوم نه تنها تیراندازی در عزا و عروسی بلکه هر نوع" رفتار قبیله ای " مذموم و منسوخ است چرا که مدتهاست رسم و رسومات قبیله ای، عشیره ای و ایلی جای خود را به آیین های شهروندی دادهاندکه نه تنها حقوقی را بری خود قائلاند بلکه در برابرِ یکایک شهروندان دیگر احساس تکلیف می نمایند.
بی شک در حال حاضر هر شهروندی می داند که انعکاس رفتار او در در سطح محل و محله خود محدود نمی ماند و تا آن سوی مرزها دامن می گستراند.
نکته آخر اینکه ما شهروندان مراقبت از نظم و امنیت جامعه را را به نهادهایی همچون پلیس واگذار کرده ایم هر چند که خودمان نیز در انجام این ماموریت همراه و همگام آنان هستیم؛ بنابراین از مامورین برقراری نظم و امنیت انتظار داریم که برخی رفتارِ غلط و نابخردانهی قبیلهای را بر چینند و با جمع آوری سلاح های نظامی مانع از به سوگ نشستن دهها خانوار بر اثر رفتار قبیله ای برخی شوند.
همه ما برای ارتقاء انتظام و بالا بردن احساس امنیت، بایستی به کمک فراجا بشتابیم؛ انحطاط این رسم غلط هم نیازمند فرهنگ سازی است و هم نیازمند اقدامات قوه قهریه.
ارسال نظر