رومولیت چرخهای که از حرکت نمیایستد+عکس
رکنا: نمایش "رومولیت" به کارگردانی مشترک "مصطفی کوشکی" و "هستی مهدوی" این روزها در تماشاخانه تئاتر مستقل تهران روی صحنه رفته و با استقبال خوب مخاطبان روبرو شده است.
استقبال خوب مخاطبان در تئاتر این روزهای کشور را نمی توان چندان با کیفیت یک اثر سنجید زیرا متاسفانه آثار کم کیفیتی نیز در سالن های نمایشی به واسطه حضور بازیگران چهره و سلبریتی فروش خوبی را ثبت کرده اند اما در این میان رومولیت اثری است که تنها دلیل فروشش را نمی توان حضور بازیگران مطرح دانست.
این اثر نمایشی با بهره گیری از یکی از متون برتر نمایشی جهان یعنی "رومئو و ژولیت" نوشته ویلیام شکسپیر به بازنمایی و تولید دوباره متنی رفته که ابتدا و انتهایش مشخص است و حال مخاطب می خواهد بداند کارگردان چه چیزی بر اثر افزوده است.
صحنه با بهره گیری از یک بازی که برای تماشاگر ایرانی چندان دور نیست آغاز می شود. یک بازی که شاید از بیرون بازی باشد اما برای شخصیت ها جنگی بزرگ را در ابعادی کوچک روایت می کند. دایره ای کشیده می شود و از همان زمان مرزبندی بین دو قبیله شروع می شود.در ادامه این نمایش دایره کوچک تر می شود در همین حین دیوار محدودیت ها برای شخصیت ها هم تنگ تر می شود.
مخاطب در صحنه بعدی این تئاتر با سازه ای جذاب و دوار روبرو می شود که شاید تا به حال ندیده و استفاده از آن توسط بازیگران برای تماشاگر حس تازگی را ایجاد می کند.
نمایشنامه رومولیت نگاهی کنایه آمیز و در عین حال کمی کمدی به اثر داشته و به نوعی سعی دارد تا ظرایف اثر شکسیپر را به خوبی به نمایش در آورد. البته این روایت درست گاهاً به بیراهه می رود و به نوعی تنها به خدمت شادی مخاطب در می آید اما در لحظاتی نیز در راستای متن آن کمدی مورد نظر شکسپیری را تداعی می کند.
در کل شاید این فرضیه که با وجود حضور بسیاری از نمایشنامه نویسان جوان و در کنار آنها با تجربه ها همچنان کارگردانان سراغ متن های کار شده می روند در مورد رومولیت هم درست باشد. تماشاگر تئاتری و کمی کتاب خوانده از سرنوشت رومئو و ژولیت آگاه است و تنها کارگردانی و سایر اجزای نمایش می تواند او را به وجد آورد.
همین قضیه کار عوامل را سخت می کند. مخاطب با داستانی طرف است که می داند به کجا ختم می شود. حال وظیفه گروه آن است که مبدا تا مقصد را از راهی جدید بپیمایند.
کارگردانی نمایش رومولیت و استفاده از سازه دوار در طراحی صحنه به خوبی در خدمت نمایش در آمده و مشخصاً نشان دهنده تمرین طولانی مدت گروه نمایشی است. اما در ادامه و اواسط اثر این تنوع بصری تکراری شده و کمی ریتم در برخی مونولوگ ها از دست می رود.
شاید بتوان مشکل اصلی رومولیت را در نوع چیدمان بازیگران اثر دانست. این نمایش آنقدر که توسط بازیگران جوان گروه درخشان پیش می رود از سوی با تجربه ها این چنین نیست. بازی ها همخوانی ندارند و در قبال اعضای جوان تمرین طولانی مدت میان آنها به وضوح مشهود است.
از میان بازیگران چهره اثر بهناز جعفری بازی بی نظیری را ارائه داده و شخصیتی جذاب و پیش برنده خلق کرده است. در صحنه های حضور ژولیت که گاهاً ریتم کار کند می شود حضور جعفری این کشش زمان را کوتاه می کند.
مهدی پاکدل در نقش رومئو شاید بهترین اثر خود را ارائه نداده است. پاکدل ارتباط خود با نقش را به مخاطب انتقال نمی دهد. در برخی صحنه ها به وضوح در مقابل بازیگران جوان کم می آورد و در نوعی بیش از آنکه مخاطب رومئو ببیند خود مهدی پاکدل را در صحنه تماشا می کند.
پاکدل برای ایفای نقش رومئو آن عصیان مورد نظر و به نوعی درندگی صحنه را ندارد. خود را سانسور می کند و شاید بیش از این توان پیش رفتن ندارد اما در هر صورت بر خلاف شخصیت بهناز جعفری که هر چه جلوتر می رود پخته تر می شود پاکدل در صحنه های دراماتیک و تعلیق های حسی صحنه را از دست می دهد.
گروه بازیگران جوان نمایش رومولیت به خوبی از پس نقش ها بر آمده اند. ساحره ها در صحنه های حضورشان درخشان عمل می کنند و همچنین صحنه های نزاع با بازی امیر شمس و شهروز دل افکار به خوبی در آمده است. شاید تنها بازیگری که می شد کمی بهتر و پخته تر عمل کند بازیگر Actor ایفا کننده نقش ژولیت بود.
البته این را نباید فراموش کرد که انتخاب هر دو کاراکتر رومئو و ژولیت مشکل ساز است. این دو بازیگر شاید توانایی های فردی خوبی را ارائه می دهند اما در برخورد با یکدیگر به قول معروف آن شیمی منتصب به یک جریان عاشقانه را ایجاد نمی کنند.
یکی از نقاط اوج رومولیت درخشش طراح موسیقی و تک نوازنده اثر یعنی علیسینا رضانیا است که به تنهایی توانسته فضایی کاملاً در خدمت متن و کارگردانی خلق کند.
کارگردانی مصطفی کوشکی در اثر اگر منصفانه نگاه کنیم نقاط مثبت فراوانی دارد. نقاطی که می شود در آن تحلیل درست کارگردان از رومئو و ژولیت را دید. با وجود این شاید کوشکی می توانست کمی ریاضیات را در اثرش کمرنگ کند. نمایش رومولیت دقیق است، کامل است اما خلا یک چیز در آن احساس می شود. آن اینکه بازیگران در این اثر رها نیستند. کاملاً در خدمت آن ابزار عظیم الجثه و متن بوده و شاید بیش از بازی حواسشان به موارد ریاضی وار ذهن کارگردان است.
در نقاط اوج احساسی اثر و همچنین نزاع ها و درگیری اتفاقی که می تواند آن ریاضیات را در هم شکند بدون شک درون بازیگران است. درونی که می تواند خروشیده و صحنه را منقلب کند. اما این انقلاب درونی بازیگران بیشتر در صحنه هایی رخ می دهد که بازیگران فارغ از دکور اصلی جلوی صحنه بازی می کنند.
نمایش رومولیت در کارنامه مصطفی کوشکی اتفاقی مثبت است. این نقطه مثبت فارغ از نمایش قابل دفاع وی در عملی بوده که او انجام داده است. کوشکی در وضعیت نابسامان تئاتر ایران بدعت گذار اتفاقی شیرین است. اعتماد و استفاده کوشکی از بازیگران جوان قابل احترام و ستایش است. وی نه تنها به آنها بازی داده بلکه آنها را در کنار بزرگان و با تجربه ها قرار داده است. بدین جهت فارغ از نقد فرم و محتوا رومولیت مصطفی کوشکی رویدادی محترم و قابل تامل است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر