کاهش ۱.۵ درصدی نرخ بیکاری در روزگار تحریم و کرونا

به گزارش رکنا، براساس نظریه‌های اقتصادی، نرخ بیکاری و رشد اقتصادی رابطه عکس باهم دارند اما آمارها نشان می‌دهد که در کشور به دلیل قوانین تعدیل نیرو، سهم اندک نیروی کار در رشد اقتصادی و ترکیب وضعیت شغلی شاغلان این رابطه برقرار نبوده است.

نرخ رشد اقتصادی و نرخ بیکاری از مهم‌ترین متغیرهای کلان اقتصادی است و همواره مورد توجه برنامه‌ریزان و سیاستگذاران بوده است. طبق نظریه‌های اقتصادی، بین این دو متغیر رابطه عکس وجود دارد، یعنی در شرایط رشد

اقتصادی مثبت که به معنی افزایش تولید ناخالص داخلی است، تقاضا برای نیروی کار افزایش یافته و با افزایش اشتغال، نرخ بیکاری کاهش یابد و بالعکس.

اما همانطور که در شکل بالا شاهد هستیم بررسی‌ها نشان می‌دهد در بازه زمانی هشت سال اخیر رابطه معناداری بین رشد اقتصادی و نرخ بیکاری وجود ندارد و با وجود نوسانات زیاد در نرخ رشد اقتصادی، نرخ بیکاری واکنشی به این نوسانات نداشته است.

همچنین براساس آخرین آمار اعلامی مرکز آمار، نرخ بیکاری جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر در سال گذشته به ۱۰.۷ درصد رسید که نسبت به سال قبل از آن ۱.۵ درصد کاهش یافته بود. همچنین براساس اعلام مرکز آمار نرخ رشد اقتصادی سال گذشته منفی هفت درصد و رشد اقتصادی بدون نفت منفی ۰.۶ درصد بود. مرکز آمار در پژوهشی دلایل این موضوع را بررسی کرده است.

کاهش دستمزد و ساعت کار در مقابل تعدیل نیرو

یکی از مشکلات اصلی بازار کار که همواره از سوی فعالان اقتصادی نامطلوب تلقی شده است، محدودیت قانون کار در تعدیل و جابه‌جایی نیروی کار بوده است. بنابراین در شرایط رکودی، بنگاه‌های اقتصادی به جای کاهش تعداد کارکنان خود سعی می‌کنند با کاهش دستمزد یا کاهش ساعت کار تا حد ممکن تعدیل نیروی انسانی را به تعویق بیاندازند. این مساله با توجه به وضعیت معیشت خانوارها به ویژه در شرایط رکود از سوی نیروی کار پذیرفته می‌شود. بنابراین بنگاه‌های اقتصادی در واکنش به رکود اقتصادی به جای تعدیل نیرو سیاست کاهش دستمزد و ساعت کار را در برنامه‌های خود قرار می‌دهند.

ورود کارگران ثانویه در شرایط رکود اقتصادی

در بررسی کاهش نرخ بیکاری با وجود رشد اقتصادی، فرضیه‌ای تحت عنوان «اثر کارگران ثانویه» وجود دارد به این صورت که شرایط رکود اقتصادی، افراد بیشتری برای ورود به بازار کار ترغیب می‌کند و این افراد، افرادی هستند که در تامین معیشت خانوار به کمک نان آور اصلی می‌آیند. به این صورت که افراد جوان یا مادرانی که فرزند کوچک دارند خارج از نیروی کار هستند، با بیکار شدن یا کاهش دستمزد نان آور اصلی خانواده و کاهش درآمد، برای جبران این موضوع برای یافتن شغل تلاش می‌کنند و در نتیجه مشارکت اقتصادی افزایش می یابد و حتی در مواردی به مشاغل غیررسمی با درآمدهای اندک راضی می‌شوند که این امر موجب کاهش نرخ بیکاری می‌شود.

نقش درآمد در نرخ رشد اقتصادی و بیکاری

یکی دیگر از دلایل رابطه معکوس بین رشد اقتصادی و بیکاری به تاثیر متفاوت رشد اقتصادی بر نرخ بیکاری مربوط می‌شود. به این معنی که با افزایش درآمد، خانوار تصمیم می‌گیرد اوقات فراغت خود را افزایش و ساعت کار را کاهش دهد. بنابراین افزایش درامد ناشی از رونق اقتصادی،‌منجر به کاهش نرخ مشارکت و افزایش نرخ بیکاری می‌شود.

همچنین نظریه دیگر می‌گوید که با افزایش درآمد یا دستمزد ساعتی، نیروی کار بیشتری وارد بازار کار می‌شود، در نتیجه نرخ مشارکت اقتصادی افزایش و نرخ بیکاری کاهش می‌یابد.

ترکیب وضعیت شغلی شاغلان

ترکیب وضعیت شغلی شاغلان کشور از دیگر دلایل واکنش متفاوت نرخ بیکاری و نوسانات اقتصادی است. به این شکل که هر چه تعداد افراد مزد و حقوق بگیر از کل شاغلان بیشتر باشد در شرایط رکود اقتصاد، نرخ بیکاری کاهش می‌یابد.

بررسی آمارها نشان می دهد که آمریکا بیشترین و ایران کمترین درصد کارکنان مزد و حقوق بگیر در بین جمعیت شاغلان را دارند. به گونه ای‌ که در ایران ۵۴.۶ درصد شاغلان مزد و حقوق‌بگیر، ۳.۷ درصد کارفرما، ۳۶.۸ درصد کارکن مستقل، ۴.۹ درصد کارکن فامیلی بدون مزد هستند. از سوی دیگر آمریکا ۹۳.۹ درصد حقوق‌بگیر، ۶ درصد کارکن مستقل و ۰.۱ درصد کارکن فامیلی بدون مزد دارد. بنابراین انتظار می‌رود نرخ بیکاری این دو گروه کشورها در شرایط رکود و رونق نوسانات متفاوتی داشته باشد.

براساس آخرین آمار منتشر شده با شیوع بیماری کرونا، اقتصاد بیشتر کشورهای دنیا وارد رکود شده و رشد اقتصادی کاهش یافته است اما واکنش نرخ بیکاری متفاوت است. نرخ بیکاری آمریکا با شیوع بیماری کرونا ۹.۸ رشد، کانادا ۷.۵ درصد رشد، فرانسه ۰.۷ درصد افزایش یافته است و از سوی دیگر نرخ بیکاری در ترکیه یک درصد و ایران ۰.۸ درصد کاهش یافته است.

نرخ بیکاری کشورهای منتخص قبل و بعد از شیوع بیماری کرونا

در کشورهایی که بازار کار متشکلی دارند، افراد حتی در صورت از دست دادن شغل ازبازار کار خارج نمی‌شوند و چون سیستم‌های تامین اجتماعی و بیمه‌های بیکاری وجود دارد، به شکل بیکار در جست‌وجوی کار تبدیل می‌شوند و به دلیل افزایش تعداد بیکار، نرخ بیکاری افزایش و مشارکت اقتصادی بدون تغییر باقی می‌ماند.

سهم اندک نیروی کار در رشد اقتصادی

از مشخصه‌های برجسته اقتصاد ایران، وابستگی زیاد رشد اقتصادی به موجودی سرمایه و سهم اندک سایر عوامل تولید از جمله نیروی کار در رشد اقتصادی است. بنابراین به دلیل سهم پایین عامل نیروی کار در رشد اقتصادی، رابطه ضعیفی بین نرخ بیکاری و رشد اقتصادی در کشور وجود دارد.

همچنین در اقتصاد ایران نفت اثر مستقیم و غیرمستقیم بالایی در رشد اقتصادی دارد. در بلندمدت اثر غیرمستقیم درآمدهای نفتی در رشد اقتصادی بالاست و در کوتاه‌مدت و شرایط خاص تحریمی و یا لغو تحریم، اثر مستقیم نفت از کانال ارزش افزوده بخش نفت در رشد اقتصادی بسیار بالاست. با توجه به اشتغالزایی اندک بخش نفت و ثبات ظرفیت اشتغال در طول سالیان متمادی، ارتباط رشد اقتصادی به خصوص در شرایط تحریمی با اشتغال و بیکاری قطع می‌شود.

در دوران کاهش درآمدهای نفتی، اقتصاد ایران با کاهش شدید تشکیل سرمایه مواجه می‌شود و با توجه به وابستگی زیاد رشد اقتصادی به موجودی سرمایه، در این دوران رشد اقتصادی نیز کاهش می‌یابد. در صورتی که اشتغال تحت تاثیر این کاهش قرار نگرفته و در برخی موارد برای جبران کاهش موجودی سرمایه بر تولید، از نیروی کار بیشتری هم استفاده می‌شود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.