عالی جنگیدند خالی ننوشتیم

به گزارش رکنا از یاسوج، سروش درست، نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس و مقاومت طی یادداشتی نوشت: «آسمان فرصت پرواز بلند است ولی قصه این است چه اندازه کبوتر باشیم» 

جنگ عراق برِ ایران در شهریور ۱۳۵۹خ. آغاز شد. 

کهگیلویه و بویراحمدی ها- افزون بر صد درصد مردان در سن فعالیتشان-عازم جبهه‌های نبرد شدند. یعنی تنها، زیر دوازده سال و بالای هشتادساله ها، از سرِ ناچاری ماندند. 

همان روزهای نخست جنگ، پدربزرگم با هم‌رزمان و عشایر استان، همان پارتیزان‌های جنگ‌های قدیمی در بویراحمد، برنو بر دوش، دلگ شال مرصع پوش، چقه زناره بر دوش، راهی رزم و عزمی مردانه شدند. پدر هم راهی شد. من هم با سیزده سال سن، چنین کردم. در قوم لر، دفاع از قاموس ایران، مهم‌ترین فرهنگ است. فرهنگی که با رگ غیرت‌مان گره خورده است. 

رزمنده‌های کهگیلویه و بویراحمدی، در قامت چریک‌هایی با یک عمر تجربه در جنگ کوهستان و پارتیزانی، رزمنده‌هایی بودند بی‌بدیل. 

چند ماهی از جنگ نگذشته بود که پس از عزیمت عشایر ایل، سیل دلاوران کهگیلویه و بویراحمدی از دوازده‌ساله تا هشتادساله در قبای خاکی بسیجی به میادین رزم، شورانگیز بود و دل آفرین: 

مرد بودند و با مردانگی‌ها آشنا، فرزند آریوبرزن و از کوه دنا؛ همانانی که در هشت سال دفاع مقدس، نمره بیست گرفتند و رتبه‌ی ممتاز! 

فرق است مردمان بی‌امتیاز و مردان ممتاز را! 

هر «خط» ی که کهگیلویه و بویراحمدی در آن بود، شکسته می‌شد، اما احدی «خط» ی از آن «خط» ها و «شکستن» ها، نمی‌نوشت (این چهل و یک مرد، ۱۴۰۰ خ.). 

جنگ در تیر ۱۳۶۷خ. به پایان رسید. بعد از جنگ، جنگی «سخت» تر از جنگ «سخت» شروع شد به نام جنگ «نَرم». 

استان‌های مختلف، با برنامه‌ریزی مدون، آستین همت بالا زده، با فراخوان و دعوت از نویسندگان، پژوهندگان، هنرمندان، داستان‌نویسان، مؤرخان و کاربلدان خویش، افسرانی زبده در این جنگ لقب گرفتند. بچه‌های فزوین، همدان، اصفهان، مرکزی، مشهد و… کاری کردند کارستان. 

حوزه‌ی هنری استان همدان می‌توانست آنچه می‌خواهد. اداره کل حفظ آثار و ارزش‌های استان اصفهان می‌دانست چه می‌کند. 

دل دادند و دل گرفتند. رسم کار حرفه‌ای همین دل دادن است. با تکریم، عاشقانه و اصولی، فصل به فصل خاطرات رزمنده‌های خود را به تورق نشستند. 

و اما، کهگیلویه و بویراحمد، انگار همیشه‌ی خدا باید در تمام عرصه‌های توسعه، حایز رتبه آخر، واپسین‌ها و پسین‌ها باشیم. 

در جنگ، طلوع هر عملیاتی با کهگیلویه و بویراحمدی‌ها بود و پس از جنگ، غروبگاه هر برنامه‌ای در ساماندهی امور فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، ورزشی و… هستیم. 

۱۸۸۰ شهید با افتخار ستارگان آسمان این دیار دیّارند. همه‌ی مردان ما در نبرد با دشمن عراقی و دفاع مقدس، با افتخار، رزمیده بودند و تمام شیرزنان ما در پشت جبهه، حماسه ساز بودند. 

اما قصه‌ی تلخ! گریبانگیر این استان است. به قول پروین 

این گرگ سال هاست که با این گله آشناست: 

گرگِ بد توجهی! بد توجهی، دردی بدتر از بی‌توجهی ست. 

تنها، یک هزارم درصد از گنجینه شهدا، ایثارگران و مردم رزمنده کهگیلویه و بویراحمد، شاید ثبت و درج شده باشد. در خاطره‌نویسی و تاریخ شفاهی از قافله استان‌های دیگر، عقب افتاده‌ایم. 

در گاهی از زمان، جهت ابراز فضل و اظهار بذل، کیفیت را فدای کمیت نمودیم. افراد نابلد را به کار گرفتیم و به قول اهالی فلسفه و منطق، «دور باطل» زدیم. 

در برخی نهادهای فرهنگی، کورسویی از فعالیت فرهنگی - کج مریزدار- شروع شده، اما ره دراز، مقصد عالی و من نوسفرم. 

در آغاز راهیم! 

استاندار محترم کهگیلویه و بویراحمد، فرمانداران شهرستان‌های استان، شهرداران شهرهای استان، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، حوزه هنری، نهادهای فرهنگ و… برای خروج از این رکود و افلاس فرهنگی، باید مرد «عَمل» بود نه مردِ «اَمل!» 

شکوفایی ادبیات، ویژه ادبیات پایداری، نیاز به تشریک مساعی همگان است. 

اداره کل آموزش و پرورش استان، جهاد کشاورزی استان کهگیلویه و بویراحمد، سپاه فتح، تیپ مستقل پیاده کوهستان ۴۸ فتح، نیروی انتظامی استان کهگیلویه و بویراحمد، بنیاد شهید استان، بایست آستین همت گره زده و در تقویت فرهنگ ایثارگری و توسعه این فرهنگ، پای کار بیایند. توسعه ادبیات، در هر ژانری، برای توسعه پایدار استان، راهگشاست. 

برخی از رزمنده ها، با کهولت سن، در نزدیک‌ترین شعاع پیری و آلزایمر هستند. 

برخی رزمندگان، در غربتِ تنهایی و مهجوری خویش، به رحمت حق، لبیک گفتند و متاسفانه گنجینه مدفون در سینه‌ی خود را در دل خروارها خاک سیاه، مدفون کردند. باید دلاوری مردانی که برای وطن، قاموس و ناموس خویش جنگیده بودند، ثبت و در متون مکتوب درج و به زیور طبع آراسته می‌شد. اما فقط باید هناسه کشید و برای دریغ از آن همه حماسه، افسوس خورد! 

فسوسا! 

در آینده‌ای نه چندان دور، نسل‌های جدید، با مطالعه ادبیات درجه یک همدان و دگر استان‌ها، تصور و البته برداشتشان، چنین خواهد بود: 

اگر بچه‌های استان همدان نبود، فاو فتح و تصرف نمی‌شد! 

اگر بچه‌های اصفهان نبود، جنگ همان ماه اول به سود دشمن بعثی، خاتمه می‌یافت! اگر بچه‌های کرمان…. ! 

نگاه مسئولان استان کهگیلویه و بویراحمد-به ویژه نهادهایی با وظایف مرتبط به حفظ و نشر ارزش‌های دفاع مقدس- به ادبیات دفاع مقدس، نگاه و دیدگاهی مبتنی بر علم، منطق و اصول عقلایی نیست؟! ؟ 

این سؤالی ست که پاسخ آن را باید از خود آن‌ها پرسید. 

اما آنچه که جامعه استان و ایثارگران را می‌آزارد برخورد برخی مدیران قدکوتاهی‌ست که سقف اندیشه‌ی آن‌ها کوتاه‌تر از سقف منزل شأن است. 

برخی از این طیف و طایفه- با صرف بودجه‌های اداره- پس از چهل و سه سال از انقلاب، با گزارش آماری از فعالیت‌های فرهنگی خود در ادبیات مقدس، واقعا خویش را و علم مدیریت را، به سخره می‌گیرند و گرفته اند. 

برادر ارزمند! 

از جامعه‌ی نیم میلیونی استان کهگیلویه و بویراحمد، ۳۰ کتاب به زیور طبع آراسته‌ای (!) نه اصلا صد مجلد مطبوعه در داشته آید! ، نه، پانصد مجلد زحمت چاپ و نشرتان بوده است! به والله خجالت دارد و شرمندگی! 

مدیر ارج مند! باد در گلو می‌اندازی از چاپ پونصد کتاب- به فرض محال- شیرین زبانی می‌کنید (!) 

این استان، افزون بر نیم میلیون رزمنده در جبهه و پشت جبهه داشته است. تنها قریب دوهزار شهید دارد و دو هزار خانواده شهید با جمعیتی افزون بر یکصد هزار نفر! 

سی چهل هزار جانباز و آزاده. یکْ استان ایلمرد دریادل رزمنده هست. یک استان ایلبانوی شیرزن در سنگر پشتیبانی جنگ بود. همان‌هایی در به سرمنزل رساندن منزل‌هایی که مردشان در جنگ با دشمنی بود تا حضرتعالی مدیر امروزی، آن روز، در خانه، به آرامی، بیآرامیدی! 

این نسل عزم، اراده و رزم، زیباترین سوژه‌ها برای رقم زدن آثار فاخری بسان «دختر شینا» اثر همکار گرانمایه بهناز ضراب زاده است. همیشه مخاطب مستمع را بر سر ذوق آورد. 

«شرف المکان بالمکین!» 

ارزش هر جایگاهی بسته به افرادی ست که بدان جایگاه، تکیه زده اند. 

استان کهگیلویه و بویراحمد به برنامه ریزی، تدبر و تدبیر در توسعه، تقویت و ترویج ادبیات دفاع مقدس و پاسداشت داشته‌های ارزشمند خود، نیازمند است. 

برای این مهم، باید با دعوت از نویسندگان علاقه‌مند و مستعد این ژانر، پژوهشگران، داستان نویسان، مؤرخین، اساتید کاربلد و با تعریف بودجه و تصویب طرح مناسب، دست به اقدام متناسب در راستای توسعه ادبیات پایداری و ادبیات دفاع مقدس استان کهگیلویه و بویراحمد زد. 

تا به امروز، مردمان این دیار «عالی» جنگیده اند، اما «خالی» هم برای‌شان ننوشته ایم! 

اگر می‌خواهیم شرمنده شهدا نباشیم، باید عاشقانه و صمیمانه آمد پای کار. برنامه‌های سطحی، گزارش محور، بی‌کیفیت و بدون هدف، درد ادبیات دفاع مقدس این استان را دوا نخواهد کرد. استفاده از کارشناسانی کارشناس، تعریف و تدوین برنامه زمان‌بندی آموزش، برگزاری کارگاه‌های اصولی، دعوت از رزمندگان، دعوت از خیرین و مردمان نیک اندیش استان- برای پشتیبانی مالی یا به عبارت امروزی اسپانسر مالی و… رهیافتی علمی و عملی برای پیشرفت ادبیات دفاع مقدس و تاریخ نگاری هشت سال عزتمندی این سامان ست. 

از همین رسانه و از این جا و گاه، از فرماندهی محترم سپاه فتح استان کهگیلویه و بویراحمد، مقامات لشکری و کشوری استان، استانداری استان و مجمع نمایندگان استان، استدعای عاجزانه داریم تا فرصت هست و بقیه رزمنده‌ها و خانواده‌های معزز آن‌ها، ازین سرای فانی کوچ نکرده‌اند و به رفقای شهید خویش نپیوسته اند، چاره‌ای اندیشیده و دست به اقدامی سریع و صریح بزنند تا هم شأن آن شجاعت‌ها و شهامت‌هایی که در میادین رزم، آفریده می‌شد؛ آثار فاخر در عرصه‌ی فرهنگ و ادبیات دفاع مقدس، تولید، تقویت و تقدیم مخاطبان و جامعه‌ی فرهنگی کشور شود. 

توسعه ادبیات دفاع مقدس بالطبعذبن توسعه ادبیات و توسعه‌ی پایدار فرهنگ این دیار عشیره‌ای خواهد انجامید. 

با این پیش فرض که: 

آسمان فرصت پرواز بلند است ولی/ 

قصه این است چه اندازه کبوتر باشیم

به پاس چهارم تیرماه ۱۳۶۷خ. 

و حماسه پدخندق

روزی که سرود شجاعت را رزمندگان کهگیلویه و بویراحمدی، به زیبایی حماسه سرا شدند.